ad1986
پسندها
159

نوشته‌های نمایه آخرین فعالیت فرستادن‌ها درباره

  • ایشششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششش:whistle:
    زن و شوهری با کشتی به مسافرت رفتند.
    کشتی چند روز را آرام در حرکت بود که ناگهان طوفانی آمد
    و موج های هولناکی به راه انداخت، کشتی پر از آب میشد
    ترس همگان را فراگرفت و ناخدا می گفت که همه در خطرند
    و نجات از این گرفتاری نیاز به معجزه خداوندی دارد.
    زن نتوانست اعصاب خود را کنترل کند
    و بر سر شوهر داد و بی داد زد
    اما با آرامش شوهر مواجه شد، پس بیشتر اعصابش خورد شد
    و او را به سردی و بیخیالی متهم کرد
    شوهر با چشمان و روی درهم کشیده به زنش نگریست
    خنجری بیرون آورد و بر سینه زن گذاشت
    و با کمال جدیت گفت:
    آیا از خنجر می ترسی؟
    گفت: نه
    شوهر گفت: چرا؟
    زن گفت: چون خنجر در دست کسی است که
    به او اطمینان دارم و دوستش دارم
    شوهر تبسمی زد و گفت: حالت من نیز مانند تو هست
    این امواج هولناک را در دستان کسی می بینم که بدو اطمینان دارم و دوستش دارم!!
    آری! زمانیکه امواج زندگی تو را خسته و ملول کرد
    طوفان زندگی تو را فرا گرفت
    همه چیز را علیه خود می دیدی
    نترس! زیرا خدایت تو را دوست دارد
    و اوست که بر همه طوفانهای زندگیت توانا و چیره است..
    نترس
    بی خیال نداشته هایت..
    بی خیال غصه هایت..
    سعی نکن از محیطی که دلخواهِ تو نیست بگریزی؛

    خداوند تو را آنجا گذاشته است تا باعث شود که به سرعت رشد کنی.

    اگر همه ی راحتی های آرزوشده ات را در مکانِ خاصّی به دست آوری،

    به خوبی رشد نخواهی کرد؛

    بنابراین هرگز از محیطِ نامطلوب شکایت نکن و بر همه ی سختی ها پیروز شو.
    یادت باشد که اگر:


    دنیایت کوچک باشد همه چیز را بزرگ میبینی.


    غمها هر کدام برایت دیواری میشوند که جلو تو


    و خوشبختی ات را سد میکنند.


    غصه ها همانند دیوها در افسانه ها میشوند و


    تو را به وحشت می اندازند.


    اما اگر دنیایت بزرگ باشد و با نگاهی زیبا به دنیا بنگری


    تمام غمها و غصه ها برایت کوچک می شوند.


    آنقدر کوچک و حقیر که با تبسم به آنها می نگری و


    تو همیشه پیروز میدانی:rose:
    اینا هم چون خرگوشک دوس داری میذارم اینجا:)

    دارن میرقصن انگار خخخ

    [img]

    ووووووی اینا رو

    [img]
    این تویی وقتی تو حماسه گارسون شده بودی :25r30wi:خدایی انگار خودتی اصن ...دقیقا داره مینویسه مث تو خخخ مدل وایسادنش هم مث همون عکسه :))

    بابا پول دار انجمن نتش نباید اینقدر قطع باشه برو زود نت دار شوخووووو مگه ما چن تا علی داریم........
    انجمن وزنه نداره ...
    وقتی به نظر می‌رسد زندگی به زمینت می‌زند،

    جرأت کن و با زندگی بستیز…

    وقتی احساس خستگی می‌کنی، جرأت کن و به راهت ادامه بده…

    وقتی زمانه سخت می‌شود، جرأت کن و از آن سخت‌تر شو…

    وقتی عشق آزارت می‌دهد، جرأت کن و دوباره عاشق شو…

    وقتی کسی را در رنج دیدی، جرأت کن و او را التیام بده…
    وقتی کسی را دیدی که گم شده است، جرأت کن و

    راه را به او نشان بده…

    وقتی دوستی به زمین افتاد، جرأت کن و اولین کسی باش

    که دستش را بسویش دراز می‌کند…

    وقتی احساس شادمانی می‌کنی جرأت کن ودل کسی راشادکن

    وقتی روز به انتها می‌رسدجرأت کن وبه این احساس برس که

    یشترین تلاشت را کرده‌ای…

    جرأت کن و به بهترین کسی که می‌توانی تبدیل شو…

    همیشه جرأت کن!
    گل هایی که خودم درستشون کردم...قافل شوما رو هم ندالن....

  • در حال بارگیری...
  • در حال بارگیری...
  • در حال بارگیری...
بالا