زنگ تفریح ارشد روانشناسی

نظرتون چیه زنگ تفریح تا آزمون ارشد ۹۳ بسته شه؟؟


  • مجموع رای دهندگان
    0
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

marzieh88

New member
:25r30wi:
چرا کم کم رابطه ها کمرنگ شد, هرکی مشغله زندگی خودش رو داره, بعدش هم اینکه اون رابطه با رابطه انجمنی فرق داره
فانوسی هر وقت من آنلاین بودم اونم بود, منبع خوب معرفی بهترین فیلمها بود, پرند پر از ایده بود, 123 بمب انرژی بود بخوام اسم ببرم تا صبح باید بگم آیلین, یزدان, آیناز, قاصدک, الیییییییی
هرجا هستن سلامت و شاد باشن
برای بار چندم دیگه شب بخیر :rose:
باشه باشه شب بخیر
منم برم بخوابم
 

bashaw

New member
خب همه خوابیدید .....
چراغا خاموش.....
شب همگی بخیر
البته بامداد همگی بخیر
 

fada19990

New member
چرا کم کم رابطه ها کمرنگ شد, هرکی مشغله زندگی خودش رو داره, بعدش هم اینکه اون رابطه با رابطه انجمنی فرق داره
فانوسی هر وقت من آنلاین بودم اونم بود, منبع خوب معرفی بهترین فیلمها بود, پرند پر از ایده بود, 123 بمب انرژی بود بخوام اسم ببرم تا صبح باید بگم آیلین, یزدان, آیناز, قاصدک, الیییییییی
هرجا هستن سلامت وبار چندم دیگه شب بخیر :rose:

من با ايناز در ارتباطم،جمران داره ارشد ميخووونه!
 

javadoo

New member
واقعا؟؟؟؟ پس تا حالا کجا بودید؟ ما آمادگی خودمون رو برای پای منبرتون نشستن اعلام می کنیم :auizz3ffy9vla57584x

خانم مدیر شما تعیین کنید من در چه موضوعی باید منبر برم موضوعش هم مشکل نیست از توافق هسته ای بگیر تا تاثیرات فرزند پروری سهل گیرانه در آینده فرزندان....

چیزی که من متوجه شدم همه ما روانشناسا اهل منبر و سخنرانی هستیم خیلی دوست داریم این کارو...:mad_majidonline:


یه موضوعی که همیشه ذهن من و در گیر می کنه اینه که ما به واسطه تحصیل تو این رشته و الزامات اون چه بر سر شخصیت و رفتار خودمون میاریم من اساتید رو دیدیم که خودشون رو سمبل بهداشت روانی می دونستند یا روانشناسای که این قدر به کار و بارشون غره بودن و خودشون رو نامبر وان می دونستند.

تا الان به این فکر کردین که کار روان درمانی چقدر سخت، پیچیده، و طاقت فرساست. به اینکه چقد این حس که تو آدم کامل و حسابی هستی و اینجا نشستی تا برا آدمای کج و معوج کاری کنی معالجه ای کنی حس بدی به آدم میده و وقتی مشکلات خودتو می بینی که سر در گمی و گیج، به خودت میگی هی جواد(در اینجا لطفا اسم خودتون رو بنگارید:smiliess (3):) تو به چه حقی به خودت اجازه دادی برا یکی دیگه نسخه بپیچی. و خیلی دیگه از نقطه های ظریف و گنگ که تو این کار ممکنه پیش بیاد.

حالا بگذریم که دید همه نسبت بهتون تغییر می کنه و تجربه من نشون داده تلاش برا تغییرشم بی فایدست. مگه اینکه آدم نارسیسی باشید و از این حس با تمام وجود لذت ببرید یه خود برتر بین کامل باشید و حتی دیگران رو تشویق کنید تا از شما بپرسند و بخوان تا براشون حلش کنی.(من این شکلیشو زیاد دیدم)

دوست دارم تجربیات دوستان رو در این باره بشنوم من سراپا گوشم لطفا حرف بزنید:smilies-azardl (12)
 

rawy

New member
مرسی آقای جوادو تو اولین فرصت تا آخر شب نظرم رو پست می کنم :rose:
 

rawy

New member
خانم مدیر شما تعیین کنید من در چه موضوعی باید منبر برم موضوعش هم مشکل نیست از توافق هسته ای بگیر تا تاثیرات فرزند پروری سهل گیرانه در آینده فرزندان....

چیزی که من متوجه شدم همه ما روانشناسا اهل منبر و سخنرانی هستیم خیلی دوست داریم این کارو...:mad_majidonline:


یه موضوعی که همیشه ذهن من و در گیر می کنه اینه که ما به واسطه تحصیل تو این رشته و الزامات اون چه بر سر شخصیت و رفتار خودمون میاریم من اساتید رو دیدیم که خودشون رو سمبل بهداشت روانی می دونستند یا روانشناسای که این قدر به کار و بارشون غره بودن و خودشون رو نامبر وان می دونستند.

تا الان به این فکر کردین که کار روان درمانی چقدر سخت، پیچیده، و طاقت فرساست. به اینکه چقد این حس که تو آدم کامل و حسابی هستی و اینجا نشستی تا برا آدمای کج و معوج کاری کنی معالجه ای کنی حس بدی به آدم میده و وقتی مشکلات خودتو می بینی که سر در گمی و گیج، به خودت میگی هی جواد(در اینجا لطفا اسم خودتون رو بنگارید:smiliess (3):) تو به چه حقی به خودت اجازه دادی برا یکی دیگه نسخه بپیچی. و خیلی دیگه از نقطه های ظریف و گنگ که تو این کار ممکنه پیش بیاد.

حالا بگذریم که دید همه نسبت بهتون تغییر می کنه و تجربه من نشون داده تلاش برا تغییرشم بی فایدست. مگه اینکه آدم نارسیسی باشید و از این حس با تمام وجود لذت ببرید یه خود برتر بین کامل باشید و حتی دیگران رو تشویق کنید تا از شما بپرسند و بخوان تا براشون حلش کنی.(من این شکلیشو زیاد دیدم)

دوست دارم تجربیات دوستان رو در این باره بشنوم من سراپا گوشم لطفا حرف بزنید:smilies-azardl (12)

ممنون که بحث رو مطرح کردید شاید باعث تکاپوی گروه روانشناسی تو انجمن بشه (البته امیدوارم که دوستان نظراتشون رو پست کنند)

یدک کشیدن اسم روانشناس خودش به تنهایی مسئولیت سنگینی هست, شخصا که در حال حاضر نقش چندانی تو این رشته ندارم و در واقع عددی نیستم برای رفتارهام باید جوابگو باشم و چقدر اعصاب خورد کنه این جمله ی "مثلا خودش روانشناسه!"
اما مسئله ای که هست اینه که این یه حقیقته, مثل داستان قالو بلی که که فقط انسان بار امانت الهی رو پذیرفت و به دوش کشید از روزی که با ذوق و شوق این رشته رو انتخاب کردیم این مسئولیت رو پذیرفتیم که "روانشناس" باشیم بنابراین باید برای این بودن تغییر کرد یا این عنوان رو پس داد.
یکی از فعالیت مهم که در اتاق درمان اتفاق می افته آموزش مهارت هاست و یکی از زیباترین و شیرین ترین مهارت ها, مهارت خودآگاهی هست که جزو مهارت های رشدی هست و متاسفانه توجه کمتری بهش می شه و معمولا به مهارت های مقابله ای مثل کنترل خشم و جرات و ورزی و ... پرداخته می شه, هرچند که اونها هم با اهمیت هستند اما خودآگاهی گویا پایه و اساس همه شون هست.

اساتیدی که در موردشون صحبت کردید اگر حقیقتا در تخصص خودشون استاد بودند بعید می دونم دچار خودشیفتگی می شدند چرا که مایی که با با مطالعه چند کتاب برای کنکور به این مسئله آگاه هستیم که در جلسه درمان چه رخ می ده و کدوم درمانگر و چه نوع رابطه ای موفق تر خواهد بود, اونها اگر این رو رعایت نمی کنند طبعا نتیجه ی مطلوبی رو نمی شه انتظار داشت!

ضمن اینکه تو اکثر شیوه های درمانی جدید تحکم و رابطه معلم شاگردی یا از بین رفته یا کمرنگ شده و بیشتر به سمت مشارکت و تحکیم رابطه به عنوان نفر سوم حاضر در جلسه درمانی تاکید می شه
 

rawy

New member
منم حتما تو بحث میکنم... فقط من شب کارم ، آخرشب در خدمت دوستان هستم

حتماااااااااا بیا سعیده جونم, منتظرم که نظرت رو بخونم :smilies-azardl (113
مرضیه هم می دونم میاد احتمالا ندیده هنوز :(40):

بچه های دیگه کوشن؟؟؟!!! :smiliess (7):
 
آخرین ویرایش:

marzieh88

New member
حتماااااااااا بیا سعیده جونم, منتظرم که نظرت رو بخونم :smilies-azardl (113
مرضیه هم می دونم میاد احتمالا ندیده هنوز :(40):

بچه های دیگه کوشن؟؟؟!!! :smiliess (7):

سلام راوی جون و سایر دوست جونام ، خوشحالم جمعمون اینبار اینجا جمع شد:thanks:
ببخشید من چند صفحه عقب تر رفتم ولی شروعه بحث رو پیدا نکردم !
سواله مطرح شده چیه ؟!
 

marzieh88

New member
سلام راوی جون و سایر دوست جونام ، خوشحالم جمعمون اینبار اینجا جمع شد:thanks:
ببخشید من چند صفحه عقب تر رفتم ولی شروعه بحث رو پیدا نکردم !
سواله مطرح شده چیه ؟!

الان تاپیک نظرات رو خوندم فهمیدم چی به چیه .
فکر میکنم رو این مطلب نظرمو میگم .
(راستی فدا کجاست ؟ دلم واسش تنگ شده ، ف ی ل ت ر ش ک ن ام هم خراب شده نمیتونم تو ف ی س ب و ک حالی ازش بپرسم )
 

saeeeeeede

New member
خیلی بحث سختیه... حالا من از ی در دیگه بیام تو..من احساس میکنم هنوز خیلی کوچیک هستم و جاهای بسیاری مونده ک هنوز نفهمیدم... رشته ما کلا بازی با ذهنه... وقتی خیلی خوب میخونی احساس میکنی ای بابا منم اینگار این اختلالو دارم،یا حتی گاهی قدرت تلقین انقد زیاده ک علایمش پیدا میشه... و گاهی چنان ذهنتو بازی میده ک انگار شخصیتت ی پازل بهم ریختس و تو باید دوباره درستش کنی...
واقعا کار رواندرمانی خیلی سخته... من احساس میکنم با وجوداينکه تمام تلاشمو میکنم ک ب طرفم صمیمیت رو برسونم و درعین حال مرز بسازم و درعین حال خودمو باسواد جلوه بدم و درعین حال درکش کنم و درعین حال کمکش کنم اما باز انگار خودم رو دراون فرد نقاشی میکنم...انگار منم ک در مقابل من نشسته...
خوکاوی خیلی ضروریه...خیلی...باید قبل هرچیزی خودتو پیداکنی و بفهمی ک گیر کار خودت کجاس اگه بتونی برطرفش کنی اگرم ک نتونی حداقل بشناسی گیرتو...
من با روانشناسای زیادی کار کردم(بیشتر اساتیدم) احساس میکنم همشون گیر دارن، هرکسی از ی وری افتاده، و دقیقا مراجع رو طوری میبینن ک خودشون زندگی کردن، یعنی تاریخچه زندگیشون میگه ک جطور فردی هستن، علاوه بر اون با سواد متوسط ولی فیس و افاده درحد لالیگا، آدمای توخالی ک عناوین رو یدک میکشن، و ب خوشون حق میدن راجع ب هرچیزی ابراز نظر کنن ...و تو سر هرکسی ک رویکرد داده میکوبن ک نثلا فلان جاش ایراد داره...(تو سر فروید میکوبن ک رویکردش بدرد نخوره ) انگار خودشون دنیا رو فتح کردن،و در نهایت چیزی ک من دیدم روانشناسانی بود ک خودشون روانشناس نبودن بلکه کارشون این بود، یعنی خودشون داغون و زندگی کج و معوج و شخصیت ناپخته و عقده ای،و یا عادی و معمولی و البته همراه با اختلال بودن، ک فقط در مطب اسم روانشناس رو یدک میکشن...

من خودم فعلا هیچی نمیدونم از این دنیای روان شناسی... فقط با فروید ارتباط برقرار کردم.. و معتقدم ضروری ترین کار برای هر روانشناس خوب کشف گیرهای زندگیشه و شاید حل کردنشون...
 

saeeeeeede

New member
الان تاپیک نظرات رو خوندم فهمیدم چی به چیه .
فکر میکنم رو این مطلب نظرمو میگم .
(راستی فدا کجاست ؟ دلم واسش تنگ شده ، ف ی ل ت ر ش ک ن ام هم خراب شده نمیتونم تو ف ی س ب و ک حالی ازش بپرسم )


فدا حالش خوبه..فقط طرف انجمن نمیاد استرس میگیره... ایشالا قبول شه و از این نگرانی دربیاد...واقعا وضع برا هممون سخته ایشالا هممون نتیجه زحمتون رو ببینیم
 

marzieh88

New member
:dadad4:
فدا حالش خوبه..فقط طرف انجمن نمیاد استرس میگیره... ایشالا قبول شه و از این نگرانی دربیاد...واقعا وضع برا هممون سخته ایشالا هممون نتیجه زحمتون رو ببینیم

ممنون که خبر دادی سعیده ی عزیز
الهی فدا مضطربه ؟
 

javadoo

New member
ممنون که بحث رو مطرح کردید شاید باعث تکاپوی گروه روانشناسی تو انجمن بشه (البته امیدوارم که دوستان نظراتشون رو پست کنند)

یدک کشیدن اسم روانشناس خودش به تنهایی مسئولیت سنگینی هست, شخصا که در حال حاضر نقش چندانی تو این رشته ندارم و در واقع عددی نیستم برای رفتارهام باید جوابگو باشم و چقدر اعصاب خورد کنه این جمله ی "مثلا خودش روانشناسه!"
اما مسئله ای که هست اینه که این یه حقیقته, مثل داستان قالو بلی که که فقط انسان بار امانت الهی رو پذیرفت و به دوش کشید از روزی که با ذوق و شوق این رشته رو انتخاب کردیم این مسئولیت رو پذیرفتیم که "روانشناس" باشیم بنابراین باید برای این بودن تغییر کرد یا این عنوان رو پس داد.
یکی از فعالیت مهم که در اتاق درمان اتفاق می افته آموزش مهارت هاست و یکی از زیباترین و شیرین ترین مهارت ها, مهارت خودآگاهی هست که جزو مهارت های رشدی هست و متاسفانه توجه کمتری بهش می شه و معمولا به مهارت های مقابله ای مثل کنترل خشم و جرات و ورزی و ... پرداخته می شه, هرچند که اونها هم با اهمیت هستند اما خودآگاهی گویا پایه و اساس همه شون هست.

اساتیدی که در موردشون صحبت کردید اگر حقیقتا در تخصص خودشون استاد بودند بعید می دونم دچار خودشیفتگی می شدند چرا که مایی که با با مطالعه چند کتاب برای کنکور به این مسئله آگاه هستیم که در جلسه درمان چه رخ می ده و کدوم درمانگر و چه نوع رابطه ای موفق تر خواهد بود, اونها اگر این رو رعایت نمی کنند طبعا نتیجه ی مطلوبی رو نمی شه انتظار داشت!

ضمن اینکه تو اکثر شیوه های درمانی جدید تحکم و رابطه معلم شاگردی یا از بین رفته یا کمرنگ شده و بیشتر به سمت مشارکت و تحکیم رابطه به عنوان نفر سوم حاضر در جلسه درمانی تاکید می شه



من منظور شما رو درک می کنم کسی که کمی از مهارت ها و آموزش ها رو دیده باشه طبیعتا به تدریج متخصص در حرفه خودش خواهد شد اما تخصص و مهارت اجرای فنون برای درمان،حداقل بخش زیادی از مسائل روانی کافی نیست. و علاوه بر این ابدا جلو خودشیفتگی رو نخواهد گرفت.

باید این موضوع رو جزئی تر گفت تصور کنید مراجعی رو می پذیرید با مشکل زناشویی و بعد از چند جلسه مسئله به راه حل نزدیک میشه و جلسه بعد مراجع با سبد گل و شیرینی و یه لبخند بزرگ خدمت میرسه و هی قربون صدقه میره و از شما و ویژگی ها و حرف زدنتون تعریف میده شما چه حس و واکنشی خواهین داشت؟

البته من قصد تسری چند موردی که خودم دیده ام رو به کل جامعه روانشناسان ندارم

جان کلام من اینه بشینیم و خودمون رو نقد کنیم ببینیم کجای کار و حرفه ما لنگ می زنه ما به این خود نگری که بلوغ و تبلور روانشناسی رو در جامعه مان به دنبال داره نیاز مبرم داریم
 
آخرین ویرایش:
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا