The Guy
Well-known member
آه روزگار غم سر آید ای دوست نیک سرشت من. به آینده بنگر، به روزهای روشن. به قول شاعر. روزای رو شن خداااااااهافز خداهافز خداااا ها فززززز:دی
پر از بغضم ای رفیق
شانه ات ساعتی چند ؟
.
.
.
.چی؟ ساعتی 5500؟ بروووووو بابا. انقد گرون؟ یه لپی استخونه ها. فک کرده شونه تخم مرغه))))))))
ولی نه جدی. موافقم. خوابگاه فقط کارشناسی. ولی چون من دیونه ی شرایط سختم بازم خوابگاهم آرزوست:black_eyed:
گفتین خیام یاد این شعر افتادم:
زندگی میگن بقای زنده هاست اما خدایا بس که ما دنبال زندگی دویدیم بریدیم که!
چی؟
عه؟
جدی؟
بعله ز پشت صحنه اشاره میکنند ربطی نداشت
ربطی نداشت؟
چرا آخهههههههه
شانس منه. حالا اگه یکی دیگه بود ربط پیدا میکردا [emoji14]7977cujr38iyymsu8:
ولی در کل
خوش را با سر خوش بسی تفاوت است:bunnyearsmiley:
راستش تصمیم داشتم ازتون بپرسم که روانشناس خوب سراغ دارین یا نه که ظاهرا جوابش نه هست.
شوخی کردم... )
سرخوشی به نظر وسوسه انگیزتر می نماید!
شاعر میفرماید
در خوابگه دانشجویان بودم دوش
دیدم چهار پسر گویا و خموش
هر یک به اشاره رو به رو را میگفت
گر شاه زند تو هم یه تک بنداز روش...
آخرین ویرایش: