پنجمین دیدار بچه های تبریزی با حضور افتخاریmahsabanoo - مهر 93

[bioshimi@]

مرسی عزیزم لطف داری منم عاشقتم
وای خدا اره اونجالش باحال بود اخه اولش همچین بی حال روبوسی کردم خخخخخخخخخ نمیشناختمت گفتم شاید دوست بچه هایی وقتی سمانه خودشو معرفی کرد با اون چشمایه خوشرنگش گفت شما :thanks: وقتی معرفی شدیم بهم گفتم دوباره روبوسی خخخخخخخخخخخخخخخخخخ

اره خدایی خیلی جاها ترکیم تموم میشد ولی خو سعی کردم بیشتر ترکی بحرفم
خیلی بهم خوش گذشت

خدارو شکر نفسم .خخخ .. اره من وقتی به تو فک میکنم اون روبوسی ثانویه ات یادم میفته خیلی صمیمی بود عزیزم مرسی بهم لطف داری بوووووس از ته دل برات
چشات خوشرنگ میبینه عسیسم خخخخخخ قربونت برم
نه خیلی دوزلی= بانمک حف میزدی دوس داشتم...خداروشکر بهت خوش گذشت مهربونم بازم پیشمون میایااااااااا

 

[bioshimi@]

hvi rdhtj ndndk nhaj h,k gpzi , 'tjd hhhhhhhh
آره خخخخخخخخخخخخخ قیافت دیدن داشت اون لحظه خخخخخخخخخخخخخ و گفتی ااااااااا مهسابانو ؟؟؟؟؟؟منم گفتم بله مهسا بانو خخخخخخخخخخ توام گفتی معروفی خخخخخخخخخخخخخ:25r30wi::motat:

سالارم دقیقا گفت اااااااااااااااااااااااا مهسا بانو ...یه 5 دیقه تو شوک بود بچه ..بعد من از شوک درش اوردماااا گفتم اااااااا آره مهسا بانوه ...خودمم البته تو شوک بودم خخخخخخخ

 

[bioshimi@]

مرسی
بعد آموزشی باس برم مراغه
اگه مرخصی داشتم چرا که نه.(بساط دیزی سنگی رو آماده کنین)!!!

هوراااا داداش موجی میاد قرار شدش خودت هر جور شده بساط دیزی رو تو کافی شاپ فراهم کنیا حالا هر جور خودت میدونی من نمدونم من دیزی میخوام...میخوام همراه پاستیلام بوخورمش ))))))))))))

 

[bioshimi@]

سلام سلام....

امیدوارم حال همگیتون خوب باشه....با تاخیر اومدم چون نت نداشتم

اول از همه یه"مچکرم"اساسی برا نوتر و ناروین...یه کف مرتب به افتخارشون....هاااااااااااااا شلهههههههههههه بزن شله...ایشالا تو عروسیت بزنی...اون عقبیا چرا هویج بازی در میارن بزن کفووووو خخخخخخخخ...عزیز اون حامد پهلانو قطش کن وسطیا حرکات موزون میرن منکراتی نشیم....خخخخخخخخخخخخخخخخ

اهم اهم...خب...خیلی حرکت مستحق تقدیری بود...شیرم حلالتون....گل کاشتین...دمتون جیزززززززززز...

دوستان دیگه هم با وجود مشغله ی زیادشون باز سعی کردن حضور داشته باشن مرسی بابت حضورتون...لایک تپل به افتخار همتون....دس مریزاد

مهمون افتخاریمون که تقدیر ویزه باید ازش بکنم مهسای بانوی عزیز که من به شخصه خیلی خوشحال شدم ایشونو زیارت کردم...اولش خب نمیشناختم بعد شناختمم تو بهت موندم که عهههههههههههه این مهسا بانوئه؟یا مهسا بانو اینه؟خب این وسط عباس معصومی کیه؟؟؟؟خخخخخخخ یه لحظه خواستم ازش امضا بیگیرم که سریع به حالت پدافندی جم کردم خودمو...ولی تصورات من مچاله شد و از از اون روز به بعد تصمیم گرفتم کلا تصور نکنم سنگین ترم...اما از خودش براتون بگم یه دختر خانوم به شدت صمیمی و گرم...خنده رو و خوش اخلاق...با مرام و پایه هم بود اصلا افاده و اینا تو خونش نبود...عاقا بود؟؟؟نه جانم نبود....مژلومم بود البته من از چهره اش میگم مژلوم بود...مهسابانو واقعا خوشحال شدم بابت اومدنت خیلی کار خوبی کردی...بابت شوخیامم اگر بدت اومد معذرت میخوام...بازم مرسرررررررررررررررررررسی...

بقیه دوستان گلمم ممنون ازتون..بازم خاطره هایی خوبی رقم خورد ...از حرف زدنا و شوخیامون...مخصوصا کار مهسا بانو خیلی با حال بود و بعد تفریحش خیلی خوب بود...یه چیز جالب...از اون جایی که بیشتر حجم سوالات صندلی داغ عشقیه این دخترا با چنان ژستی جواب میدادن...مثلا...معیار همسر آینده ات چیه؟بیا برو بابا خواسگار کوجا بود از من میشنوفی به اولیش بله رو بگو خلاص ههههههههههههههههههههههههههههههه دخترا خونسردیتونو حفظ کنین کمربند ایمنی هم فراموش نشه...

دیگه جونم براتون بگه باحال بازیا علی خیلی شیرین بود...شوخیاش سنجیده و پروفشنال بود...نوتر بابا هم که از وقتی زحمت هماهنگی رو کشیدن یه جور حس پیشکسوتی بهش دارم(آغ سقل)از اون لحاظ میگم نوتربابا...داداش بح نوکرم لیاقتین وار...این سری خوب هماهنگ بودی ولی اون وسط نمیزدی ما رو خراب نمیکردی بهترم میشد آخه مومن اونهمه دسمال چحدین اشیه اله فقط من؟؟؟خخخخخخخخخخخخخخخخخخ جانیمسان شوخلوخ الیرم...ناروین مث همیشه حضور گرم و به قول خودت دلی بازیات جمعمونو گرم تر کرد...بقیه دوستانم تک تک فیض عجیبی به مجلسمون دادن ایشالا تو بین الحرمین...زهرا خانوم سمانه خانوم رضا بالا یاسمن خانوم و مهسا باجی خوشحالم باز حضور داشتین دمتون گرم...این آرزو موز مار نمیاد من نمدونم چرا....هووووووووووق پر ملالت با مقادیر فراوان حبوبات و سیر ترشی خخخخ سفارشیه سفارشی هههههههههه...همه عیزان به قول انیس رو تخم چش ما جا دارید و خوشحالم بابت دوستیامون....این جمع و آدمای توش واقعا صمیمی ترین دوستامن....به جرات میگم...و تابحال تو جمعی شبیه این انقد بهم خوش نگذشته...ایشالا دوستیامون تاریخ انقضا نداشته باشه و تا تهش پیش بره...بهونه هم قبول نیس...کوچیک همتون...فدای مرامتون...

سالار بالا اومدی بالاخره از تو هم مچکریم ..نمیرسی گوشیتو جواب بدی بگو بیایم کمکا رو دوستیمون حساب کن خخخخ

 

[N@RVIN]

به به..چه جمع قشنگی..ایشالا همیشه همینطوری شاد و خندون و صمیمی و با معرفت باقی بمونین:riz304:

قول بدین اگه منو آقامونم یه سفر اومدیم تبریز یه دیدار بزارین تا همتونو از نزدیک ببینیم..حسابییی مشتاق دیدار:

البته ما اگه بخایم بیایم مرضی آجیمم میاریم باخودمون.بدون مرضی هرگزززز

ممنون که تاپیک دیدارتونو میزارینو مارو هم با خاطراتتون به جمع دوستانه تون دعوت میکنین:riz304:

ممنون الهام جان عزیزم قدم سر چشم میذارین انشاله اگر اومدین حتما خبر بدین جمع میشیم نشد خودم تهنا میام پیشواز اصن :rose::rose:

 

[N@RVIN]

آقا من پزشکی تبریز در اومدم واسه ثبت نام هم اومدم ورفتم خیییییییییییییییلی قشنگ بود

بهمن ماه برنامه ای داشتید ماروهم خبر کنید ثواب داره!!

تبریک میگم موفق باشین انشاله

خخ در صورت علاقه مندی و از ته دل بودن حرفتون و پس از گذر یه مدت از عضویتت تو انجمن در صورتی که بازم راغب بودین به نوترالدوله ی اعظم اطلاع بدین ولی اگر اطلاع دادین بعدا دیگه زیرش نززززززززززززززززنید لدفا...تچکر

راستی اگر به زبان ترکی مسلط هستین جمع خوش میگذره اگرنه که یه مترجمم لازم میشه خخ:riz304::riz304:

 

[N@RVIN]

خخخخخخخخخخخخ نه کم حرف نبودم موضوع همون دوری بود خخخخخخخ که بنظر کم حرف رسیدم البته باید دیدی دور وریایه من چی میگن نالی علی سالار سمانه من کم حرف بودم آیا ؟؟؟؟؟؟دوستان ملت بیاید جواب بدید ببینم خخخخخخخخنوتر هم میتونه بگه من کم حرفم یا نه خخخخخخخخخخ

هههه نه عزیزم شما کم حرف نبودی خوش صحبت بودی خخ البته متاسفانه توام کمتر از من حرف میزدی خخ

نمیدونم دائم در حال جیغ و هورا بودم یا چه صیغه ای که اصن یادم نیاد وقتی مهسا خودکارو پرتاب کرد قیافه سالار چه شکلی شد ؟؟چرا من دقت نکردم ؟؟ خب مگه من کجا بودم که اون لحظه یادم نمیاد ؟!!!جز حالت مهسا با فیگور پرتاب خخ اون دختری رو هم که میگین اصن یادم نمیاد :/:wacsmiley:

 

[N@RVIN]

همیشه به این دوره همی های دوستانه
ایشالا دیداراتون همینطور سیر صعودی داشته باشه :rose:
دورا دور بعضیاتونو دیدم: امیدوارم یه روز بتونم همتونو از نزدیک ببینم...
موفق باشید دوستای خوبم ::

:heart::rose::rose:

 

[N@RVIN]

و اما سوالی من :
1.یه حرف باخدا جونت؟ ممنون خدا که هیچ وقت تنهام نمیذاری .. .... که لایک شد توسط دوستان به خصوص سالاری ..فک کنم share هم کرد خخخخخخخ
2. چرا آدما از روی ظاهر همدیگه رو قضاوت میکنن؟.........چون عقلری گوزلرینه = چون عقلشون تو چشمشونه
3.نظر خیلی مثبت در مورد همه افراد حاضر در جمع .؟.....همه بچه ها با جنبه ان و از جمعمون خیلی خوشم میاد
4.یه جک ....بگو که این سوال فقط توسط حاجی نوتر جواب داده شد خخخخخخخ ناری خودشو کشت تا نوتی جکشو بگه منم کلی به ادا ها خندیدم تا به جک خخخخخخخخخخ ناری ماه ای ماه
5.جای کدوم یک از بچه ها ی انجمن خالیه؟ ....آرزو
6.دوست داری با کی ازدواج کنی؟.....این چه سوالی بود خخخخخخ گفتم اللاه بنده سی =یه بنده ی خدا خخ همه گفتن والاااا بعد گفتم جدی کسی که باوجدان باشه
7.نطرت در مورد قلیون ومشروب و سیگار؟ منم گفتم همه از دم منفی که بعضیا اعتراضم کردن دیدم خخخخخخخخ
8.درد و دل کردن اطرافیان برا کسل کننده نیست ؟ نه من خیلی وقتا به حرفا و درد و دل بقیه گوش میدم و سعی میکنم ارومش کنم
9. صمیمت برات چه معنی داره؟ یعنی اینکه راحت باشی...



عزیزمی ماه که خودتی

خخخ سمانه دیدی چیکار کردم یا خدا اصن دست خودم نبود خخخ اونجا که به نوتی گفتم وای تورو خدا حرف منشوری توش نباشه خعلی باحال بود با یه نگاهی که معنیش به "اییییییییییییییییییش چه لوس" نزدیک بود خخ گفت مگه منو نمیشناسی تو !!!

اصن خعلی قانع شدم و دیگه آرامش گرفتم خخ

ملسی نوتی الدوله

 

[N@RVIN]

سلام سلام....

امیدوارم حال همگیتون خوب باشه....با تاخیر اومدم چون نت نداشتم

اول از همه یه"مچکرم"اساسی برا نوتر و ناروین...یه کف مرتب به افتخارشون....هاااااااااااااا شلهههههههههههه بزن شله...ایشالا تو عروسیت بزنی...اون عقبیا چرا هویج بازی در میارن بزن کفووووو خخخخخخخخ...عزیز اون حامد پهلانو قطش کن وسطیا حرکات موزون میرن منکراتی نشیم....خخخخخخخخخخخخخخخخ

اهم اهم...خب...خیلی حرکت مستحق تقدیری بود...شیرم حلالتون....گل کاشتین...دمتون جیزززززززززز...

دوستان دیگه هم با وجود مشغله ی زیادشون باز سعی کردن حضور داشته باشن مرسی بابت حضورتون...لایک تپل به افتخار همتون....دس مریزاد

مهمون افتخاریمون که تقدیر ویزه باید ازش بکنم مهسای بانوی عزیز که من به شخصه خیلی خوشحال شدم ایشونو زیارت کردم...اولش خب نمیشناختم بعد شناختمم تو بهت موندم که عهههههههههههه این مهسا بانوئه؟یا مهسا بانو اینه؟خب این وسط عباس معصومی کیه؟؟؟؟خخخخخخخ یه لحظه خواستم ازش امضا بیگیرم که سریع به حالت پدافندی جم کردم خودمو...ولی تصورات من مچاله شد و از از اون روز به بعد تصمیم گرفتم کلا تصور نکنم سنگین ترم...اما از خودش براتون بگم یه دختر خانوم به شدت صمیمی و گرم...خنده رو و خوش اخلاق...با مرام و پایه هم بود اصلا افاده و اینا تو خونش نبود...عاقا بود؟؟؟نه جانم نبود....مژلومم بود البته من از چهره اش میگم مژلوم بود...مهسابانو واقعا خوشحال شدم بابت اومدنت خیلی کار خوبی کردی...بابت شوخیامم اگر بدت اومد معذرت میخوام...بازم مرسرررررررررررررررررررسی...

بقیه دوستان گلمم ممنون ازتون..بازم خاطره هایی خوبی رقم خورد ...از حرف زدنا و شوخیامون...مخصوصا کار مهسا بانو خیلی با حال بود و بعد تفریحش خیلی خوب بود...یه چیز جالب...از اون جایی که بیشتر حجم سوالات صندلی داغ عشقیه این دخترا با چنان ژستی جواب میدادن...مثلا...معیار همسر آینده ات چیه؟بیا برو بابا خواسگار کوجا بود از من میشنوفی به اولیش بله رو بگو خلاص ههههههههههههههههههههههههههههههه دخترا خونسردیتونو حفظ کنین کمربند ایمنی هم فراموش نشه...

دیگه جونم براتون بگه باحال بازیا علی خیلی شیرین بود...شوخیاش سنجیده و پروفشنال بود...نوتر بابا هم که از وقتی زحمت هماهنگی رو کشیدن یه جور حس پیشکسوتی بهش دارم(آغ سقل)از اون لحاظ میگم نوتربابا...داداش بح نوکرم لیاقتین وار...این سری خوب هماهنگ بودی ولی اون وسط نمیزدی ما رو خراب نمیکردی بهترم میشد آخه مومن اونهمه دسمال چحدین اشیه اله فقط من؟؟؟خخخخخخخخخخخخخخخخخخ جانیمسان شوخلوخ الیرم...ناروین مث همیشه حضور گرم و به قول خودت دلی بازیات جمعمونو گرم تر کرد...بقیه دوستانم تک تک فیض عجیبی به مجلسمون دادن ایشالا تو بین الحرمین...زهرا خانوم سمانه خانوم رضا بالا یاسمن خانوم و مهسا باجی خوشحالم باز حضور داشتین دمتون گرم...این آرزو موز مار نمیاد من نمدونم چرا....هووووووووووق پر ملالت با مقادیر فراوان حبوبات و سیر ترشی خخخخ سفارشیه سفارشی هههههههههه...همه عیزان به قول انیس رو تخم چش ما جا دارید و خوشحالم بابت دوستیامون....این جمع و آدمای توش واقعا صمیمی ترین دوستامن....به جرات میگم...و تابحال تو جمعی شبیه این انقد بهم خوش نگذشته...ایشالا دوستیامون تاریخ انقضا نداشته باشه و تا تهش پیش بره...بهونه هم قبول نیس...کوچیک همتون...فدای مرامتون...

خواهش میکنم سالار بالا کاری نکردم مرسی های فراوان برا لطف همیشگیت خیلی لطف داری نه اذیتی بر آدم روا میکنی نه آزاری کلا بچه سر به راه خخخ خدا حفظت کنه سرور و سالاری :riz304:

 

[z.bio]

آقا سالار سوال معیار همسر مال من بوداااا. من کجا گذاشتممم؟ من فقط خواستم یه لحظه فک کنم. شما گفتی کو شوهر منم حرف شمارو ادامه دادم گفتم آرا والا شوهر گیر نمیاد که:dadad4:
حالا شاید مثل بقیه تیکه انداختن و شوخی بلد نباشم اما اهل گذاشتن که نیستم:

بچه ها من اونجول بودم؟:tsimuzpzwoap1t9y3o7

 

[z.bio]

مهسا جون بهم پیام داده بودن که آنالیزشون کنم منم گفتم سریع پاسخشونو بدم.
مهسا جان به نظر من شما یه شخصیت شدیدا حمایتگر و یه قلب سرشاراز محبت مادرانه دارید. اینکه میگم مادرانه چون بی غل و غشه و مطمئنا از هیچکس دریغ نمیکنین
من مطمئنم اطرافیان مخصوصا همسر شما همیشه و هر لحظه از یک حمایت و پشتیبانی قوی برخوردار میشه و تو تمام لحظات زندگیش همراهی بینظیر شمارو خواهد داشت.
البته بگذریم از اینکه اخم داشتی و اگه بار اولی بود که میدیدمت میگفتم اینا جلا انقد اخمو تشریف دارن

- - - Updated - - -

مهسا جون بهم پیام داده بودن که آنالیزشون کنم منم گفتم سریع پاسخشونو بدم.
مهسا جان به نظر من شما یه شخصیت شدیدا حمایتگر و یه قلب سرشاراز محبت مادرانه دارید. اینکه میگم مادرانه چون بی غل و غشه و مطمئنا از هیچکس دریغ نمیکنین
من مطمئنم اطرافیان مخصوصا همسر شما همیشه و هر لحظه از یک حمایت و پشتیبانی قوی برخوردار میشه و تو تمام لحظات زندگیش همراهی بینظیر شمارو خواهد داشت.
البته بگذریم از اینکه اخم داشتی و اگه بار اولی بود که میدیدمت میگفتم اینا جلا انقد اخمو تشریف دارن

 

[z.bio]

آقا نوتر شمام گفتین بگین واسه همین میگمh34r-smiley:

 

[z.bio]

شما واقعا آقای متشخصی هستین من اون دوروز درحد نامه اس میدادم شمام تو جواب آهان باشه ok نمیگفتید در همون حد با حوصله جواب میدادید. وقتی ام زحمت میدادم اصلا ترشرو نمیشدید. درکل خیلی خوب و فهمیده.
اما بعضی وقتها رو چیزایی حساسیت دارید که فقط انرزیتونو ازتون میگیره تا اینکه به شما چیزی بده:riz277:

 

[z.bio]

مهسا بانوی عزیزم من نگفتم کم حرف. گفتم کمتر حرف زدنتون دلیل داشت وگرنه معلومه بود شدیدا اکتیو باشین:riz304:

 

[z.bio]

سمانه جون عزیزم شما هروقت بگین درخدمتم منم خیلی دوس داشتم فرصتی باشه بیشتر باهاتون حرف بزنم:riz304:

 

[z.bio]

حرف آخرم اینکه بچه ها من امتیاز دادن و غیره رو بلد نیستم ببخشید اگه فقط لایک میکنم و جواب میدم.:riz513:
قربان همتون. دوستون دالم دوستای گلممم:ad54ad:

 

[MAHSABANOO]

سلام سلام....




مهمون افتخاریمون که تقدیر ویزه باید ازش بکنم مهسای بانوی عزیز که من به شخصه خیلی خوشحال شدم ایشونو زیارت کردم...اولش خب نمیشناختم بعد شناختمم تو بهت موندم که عهههههههههههه این مهسا بانوئه؟یا مهسا بانو اینه؟خب این وسط عباس معصومی کیه؟؟؟؟خخخخخخخ یه لحظه خواستم ازش امضا بیگیرم که سریع به حالت پدافندی جم کردم خودمو...ولی تصورات من مچاله شد و از از اون روز به بعد تصمیم گرفتم کلا تصور نکنم سنگین ترم...اما از خودش براتون بگم یه دختر خانوم به شدت صمیمی و گرم...خنده رو و خوش اخلاق...با مرام و پایه هم بود اصلا افاده و اینا تو خونش نبود...عاقا بود؟؟؟نه جانم نبود....مژلومم بود البته من از چهره اش میگم مژلوم بود...مهسابانو واقعا خوشحال شدم بابت اومدنت خیلی کار خوبی کردی...بابت شوخیامم اگر بدت اومد معذرت میخوام...بازم مرسرررررررررررررررررررسی...

..

خیلی ممنونم سالار لطفت بیکرانه
گفتم یجور نگاه میکنی خخخخخخخخخ نگو امضا میخواستی خخخخخ خو میگفتی امضام میدادم هههههههه
اگه شوخیات نبود ک دیگه جمعش کن خخخخخخخخخخ کیفش به شوخیات بود ههههههههههه
از شما هم مرسی و مچکرم خخخخخخخخخخخخخخ

 

[MAHSABANOO]

خدارو شکر نفسم .خخخ .. اره من وقتی به تو فک میکنم اون روبوسی ثانویه ات یادم میفته خیلی صمیمی بود عزیزم مرسی بهم لطف داری بوووووس از ته دل برات
چشات خوشرنگ میبینه عسیسم خخخخخخ قربونت برم
نه خیلی دوزلی= بانمک حف میزدی دوس داشتم...خداروشکر بهت خوش گذشت مهربونم بازم پیشمون میایااااااااا

انشا الهه:thanks::thanks::thanks::thanks:

 

[MAHSABANOO]

سالارم دقیقا گفت اااااااااااااااااااااااا مهسا بانو ...یه 5 دیقه تو شوک بود بچه ..بعد من از شوک درش اوردماااا گفتم اااااااا آره مهسا بانوه ...خودمم البته تو شوک بودم خخخخخخخ

تو چرا تو شوک بودی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:smiliess (11)::smiliess (11):
اگه دلیلشو برام بگی ممنونت میشم