صندلی داغ دیگر با حضور awwa

نحوه پاسخ دهی اوا به سوالات


  • مجموع رای دهندگان
    0
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

N@RVIN

Well-known member
خستـــــــــــــــــه نباشی آوای عزیز :)

ببخشید من دیشب رفتم ترافیک نتم تموم شد وگرنه دوس داشتم بمونم :)



بفرمایید میوه ها مورد علاقه ی آوا جان که البته مورد علاقه ی خودمم خییییییلی هست :))


[URL=http://8pic.ir/] [/URL]


[URL=http://8pic.ir/] [/URL]
 

marzi ba

Well-known member
آلمان کره ...همه کشورا



ایول اوا جون تو هم دوس داری بری کره
تو این انجمن بچه های زیادی دوس دارن بن کره
پس یه تور تشکیل میدیم با هم بریم کلی خوش میگذره
دوستانی که دوس دارن بیان کره اعلام امادگی کنند

 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: elham2012

solarbeh

New member

ایول اوا جون تو هم دوس داری بری کره
تو این انجمن بچه های زیادی دوس دارن بن کره
پس یه تور تشکیل میدیم با هم بریم کلی خوش میگذره
دوستانی که دوس دارن بیان کره اعلام امادگی کنند

منم به عنوان مترجم میام خخخخخخخخخ
 

baran71

New member
:black_eyed:کره دوس داری بری

فیلم کره ای چی دوس داری ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
 
آخرین ویرایش:

MAHSABANOO

New member
استعداده که تو این انجمن نهفته اس!!! ادمین جان کجاااایی؟؟

خخخخخخخخخخخخخ مرسی از اینکه استعدا یابی کردی
39.gif


ادمین !!!!!!!!! !ادمین دیگه چلا هااااااااا
82.gif
 

AWWA

New member
1. ماندگارترین خاطره ای که با پدرت داشتی رو اگه ممکنه برامون بگو
2. اتفاقی هست که هنوزم یادآوریش اشکتو درآره؟ اگه آره چیه؟
3. دوست داشتی یه دانشمند بزرگ می شدی یا هنرمند بزرگ؟ دلیلت چیه؟
4. اگه قرار بود یه نیروی خارق العاده داشته باشی دوس داشتی اون چی باشه؟؟


1) بچه که بودم خیلی لجباز و یک دنده بودم(حالا بچه خوبیم) یه بار تو مسافرت که بودیم وسط جاده من عصبانی شدم. در ماشینو باز کردم. فک کنین از این ور اونورم هی ماشین میاد. بابام کشید کنارو با خنده درو بست. بعدش همش میخندید....داداشم گفت بابا چرا میخندی کارش خطرناک بود. بابام گفت نمیدونم چرا ناهید هرکاری میکنه به نظر من شیرینو قشنگ میاد.
2) خاطراتی که با بابام داشتم

3) دانشمند.....بیشتر مفید فایدست

4)پرواز میکردم
 

AWWA

New member
بیشتر تو زمان حال زندگی میکنی یا گذشته یا آینده؟ هیچ وقت دوست نداشتم به گذشته برگردم....حال رو دوس دارم ولی اثری که بعضی وقتا گذشته تو حال آدم میذاره آیندشم خراب میکنه

اگه حق انتخاب داشتی به گذشته سفر می کردی یا به آینده ؟ چرا ؟ ی
ه سفر کوتاه به گذشته تا بعضی چیزا رو تغییر بدم و برگردم ....زیاد نمیموندم:)

وقتی بیرون می ری، چه وسیله ایت رو اگه همراهت نبری اعصابت خراب میشه
؟)موبایل، کلید، کیف پول، لوازم آرایش و...
کیف پول

.................
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

AWWA

New member
.یه خاطره از مسافرت خوبی که رفتی؟مسافرتی که خیلی بهت خوش گذشت سفر کربلا.....اصلا فکرشم شیرینه. خیلی از کاروانارو به خاطر خطر بمب گذاری نمیبرن سامرا.....مارو استثنائا بردن

.اگه یه نفر خیلی دلش تنگ شده باشه بهش چی میگی؟؟ اینبار بهش چیزی نمیگم میذارم اون حرف بزنه تا خالی شه.

اواتار من چطوره؟ بانمکه.....شبیه زنای باحجاب فیلمای قبل انقلابه:))

اگه تو روز تولدت يكي برات كادو قورباغه ي نارنجي با خالهاي سبز لجني بياره چي بهش ميگي؟

-2-41-.gif
فقط میخندم
 

AWWA

New member
:smiliess (15)::motat: در چه سنی سیگار کشیدی اوا جون؟

مامانم میخواست بابامو ترک بده همش به شوخی سیگاراشو برمیداشت. یه روز آورد گفت بذار ببینم این چی داره عاشقشی ......منم پریدم گفتم یکیشم بده من. با هم کشیدیم دودش رفت تو گلوم داشتم خفه میشدم. فک کنم زمان دبیرستان بودم

اینو بگم که بالاخره بابام موفق شد ترک کنه.
 

AWWA

New member
آواااااااااااااا من سوالی ازت ندارم میشناسمت غشنق

آوایی فقط دوست دارم دوباره مدیر بخش مذهبی شی....مطمدنم اگه استعفا نمیدادی الان سوپر مدیر بودی با شفقم

مدیر بودی 20

مهسا جونم همش از بیستی خودته......

تو خودت یکی از بهترین و اجتماعی ترین بچه های سایتی. تاحالا آدمی به برونگرایی تو ندیده بودم. روابط اجتماعیت قویه
 

AWWA

New member
گفتی قبلا تو تصادف تنها بودی میشه شضرح ما وقعه بدی خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
surprised-leaf-emoticon.gif


- - - Updated - - -

منو یه نصیحت می کنی؟
white-cloud-emoticon6.gif
سعی کن همیشه همینطور شاد و بانشاط بمونی
نظرت در مورد مسا بانویه انجمن چیه ؟؟؟؟؟؟ تکه دیگه
نظرت در مورد آواتار و امضام ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آواتارتو از همون اول دوس داشتم. بچه با کلاسیه. امضاتم به آدم انرژی میده. باعث میشه آدم به بهتر شدن فک کنه

شب تو جاده بودیم. با خانواده از سفر برمیگشتیم. چون اجبارا خیلی تو راه بودیم خوابمون گرفت و از جاده منحرف شدیم. یه لحظه فقط متوجه شدیم داریم معلق تو زمینو هوا میچرخیم. ماشین طوری وایساد که چرخاش هوا بود و درش رفته بود د اخل زمین. بین همه خونواده من هوشیارتر بودم به هر زحمتی بود درو باز کردم رفتم خودمو 200 متر اونورتر به جاده رسوندم. چون شب بود هیچ ماشینی جرات نمیکرد برام وایساده. بعدش دیگه هیچ نوری نیومد ......در اوج نا امیدی با صدای بلند حضرت ابولفضلو صدا زدم.

یه خرده بعدش یه ماشین عقب عقب برگشت....اون اصلا کمک خواستن منو ندیده بود موقع غلت زدنمون فقط گردو خاک دیده بود و حس کرده یه گله داره رد میشه. من که خیالم راحت شد که یکی اومده بیهوش میشم. اون طرف به خواهرم گفته بود که حس کردم حضرت ابولفضل فرمونو گرفته و میگه برگرد عقب. با اینکه اصلا امکان نداشت منو دیده باشه یا صدامو شنیده باشه. بابام تو این تصادف فوت کرد.
 

AWWA

New member
.تا حالا شده برای موفقیت خودت کسیو پایین بیاری!حتی خیلی کم؟ نه خدا نکنه

.اگه یه روز مشهور بشی,حاضری هر کاری برای حفظ کردنش بکنی؟
از شهرت خوشم نمیاد....ولی اگه شد سعی میکنم راه درستو انتخاب کنم حتی اگه باعث بشه نظر اطرافیان درموردم عوض شه.

-توی اولین برخوردت با کسی چه چیزی اول توجهت و جلب می کنه؟ نگاهش

-2-41-.gif


................
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

N@RVIN

Well-known member
آواتارتو از همون اول دوس داشتم. بچه با کلاسیه. امضاتم به آدم انرژی میده. باعث میشه آدم به بهتر شدن فک کنه

شب تو جاده بودیم. با خانواده از سفر برمیگشتیم. چون اجبارا خیلی تو راه بودیم خوابمون گرفت و از جاده منحرف شدیم. یه لحظه فقط متوجه شدیم داریم معلق تو زمینو هوا میچرخیم. ماشین طوری وایساد که چرخاش هوا بود و درش رفته بود د اخل زمین. بین همه خونواده من هوشیارتر بودم به هر زحمتی بود درو باز کردم رفتم خودمو 200 متر اونورتر به جاده رسوندم. چون شب بود هیچ ماشینی جرات نمیکرد برام وایساده. بعدش دیگه هیچ نوری نیومد ......در اوج نا امیدی با صدای بلند حضرت ابولفضلو صدا زدم.

یه خرده بعدش یه ماشین عقب عقب برگشت....اون اصلا کمک خواستن منو ندیده بود موقع غلت زدنمون فقط گردو خاک دیده بود و حس کرده یه گله داره رد میشه. من که خیالم راحت شد که یکی اومده بیهوش میشم. اون طرف به خواهرم گفته بود که حس کردم حضرت ابولفضل فرمونو گرفته و میگه برگرد عقب. با اینکه اصلا امکان نداشت منو دیده باشه یا صدامو شنیده باشه. بابام تو این تصادف فوت کرد.


آوای عزیزم نمیدونم چی بگم...............واقعا حالم یجوری شد

خدا پدر عزیز تو رحمت کنه
:rose::rose::heart:
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا