یاد شهدا

lale120

New member
این عکس جانباز محمدزاده است . خیلی ها از دیدن این عکس حالشون خراب میشه..یه بار وقتی واسه درمان به تهران رفته تو رستوران راهش نمیدن....زنها از چهره اون میترسن......خوب نگاش کنید صورت اون جلوی ترکشا رو گرفت تا ما ترکش نخوریم...اولین کلمه یا اولین دیالوگم ....
روزی چند بار شهید میشوی برادر؟؟؟؟....
(بیاد جانباز حاج ابولفضل منتظری10366166_654887137937464_4974550206486473477_n.jpg
 

lale120

New member
پیش از عملیات خیبر،
با شهید زین الدین و چند تا از دوستان دیگر رفتیم برای بازدید از منطقه ای در فکه. موقع برگشتن به اهواز، از شوش که رد می شدیم،
آقا مهدی گفت: «خوب، حالا به کدام میهمانخانه برویم؟!»
گفتیم: «مهمانخانه ای هست بغل سپاه شوش که بچه ها خیلی تعریفش را می کنند.»
رفتیم. وضو که گرفتیم،
آقا مهدی گفت: «هر کس هر غذایی دوست داشت سفارش بدهد.»
بچه ها هم هر چی دوست داشتند سفارش دادند.
بعد رفتیم بالا،
نماز جماعتی خواندیم و آمدیم نشستیم روی میز.
آقا مهدی همین طوری روی سجاد نشسته بود، مشغول تعقیبات.
بعضی از مردم و راننده ها هم در حال غذا خوردن و گپ زدن بودند.
موی بدنمان سیخ شد.
این مردم هم با ناباوری چشمهاشان متوجه بالکن بود که چه اتفاقی افتاده است!
شاید کسانی که درک نمی کردند، توی دلشان می گفتند ؛
"مردم چه بچه بازیهایی در می آورند! "
خدا شاهد است که من از ذهنم نمی رود آن اشکها و گریه ها و «الهی العفو» گفتن های عاشقانه آقا مهدی که دل آدم را می لرزاند.
شهید زین الدین توی حال خودش داشت می آمد پایین.
شبنم اشکها بر نورانیت چهره اش افزوده بود با تبسمی شیرین آمد نشست کنارمان.
در دلم گفتم: «خدایا! این چه ارتباطی است که وقتی برقرار شد، دیگر خانه و مسجد و مهمانخانه نمی شناسد!»
غذا که رسید، منتظر بودم ببینم آقا مهدی چی سفارش داده است. خوب نگاه می کردم. یک بشقاب سوپ ساده جلویش گذاشتند.
خیال کردم سوپ چاشنی پیش از غذای اصلی است!
دیدم نه؛ نانها را خرد کرد، ریخت تویش، شروع کرد به خوردن....
از غذا خوری که زدیم بیرون، آقا مهدی گفت: «بچه ها طوری رانندگی کنید که بتوانم از آنجا تا اهواز را بخوابم.»
بهترین فرصت استراحتش توی ماشین و در ماموریتهای طولانی بود..!
{ *ســردار عـــشـــق
شهید , مهدی زین الدین
فرمانده ی لشگر 17 علی ابن ابی طالب
راوی ؛ علی حاجی زاده
از فرماندهان خط شکن لشکر علی ابن ابیطالب }
 

lale120

New member
اینو صرفا گذاشتم برای اون آقایی که گفته بود رژیم عربستان را ضدشیعه معرفی نکنید!
ریختن آب کثیف توسط وهابیت نجس روی زن شیعه
این وهابی نجس آب کثیفی که برای شستشوی زمین کنار کعبه بود را روی سر این خانوم ایرانی شیعه خالی کرد !!!
اینو صرفا گذاشتم برای اون آقایی که گفته بود رژیم عربستان را ضدشیعه معرفی نکنید!
ریختن آب کثیف توسط وهابیت نجس روی زن شیعهاین وهابی نجس آب کثیفی که برای شستشوی زمین کنار کعبه بود را روی سر این خانوم ایرانی شیعه خالی کرد !!!
دوستان لعن بر وهابیت را فراموش نکنند
 

nanaz

New member
همراه با دنیای شوخی رزمنده ها ......
یک روز حاج آقا رفت به رکوع هر ذکر و آیه ایی بلد بود ,خواند
تا کسی از نماز جماعت محروم نماند.
مکبر که اتفاقا شاگرد شوفر بود
چشمهایش را دوخته بود به ته سالن و هر کس وارد می شد به جای او
یا الله می گفت برای لحظاتی کسی وارد نشد
و مکبر بنا به عادت شغلی اش بلند گفت(( یا الله نبود ؟ حاج آقا بریم))
چند نفری از صف اول زدند زیر خنده بیچاره حاج آقا را دیدم
که شانه هایش حسابی افتاده بودند به تکان خوردن
به نقل از کتاب جشن پتو عبدالرحیم سعیدی راد (خاطرات طنز جبهه )

شوخ طبعی یک رزمنده ایرانی تا لحظه آخر...


مصاحبه گر :


ترکش خمپاره پیشونیش رو چاک داده بود

روی زمین افتاد و زمزمه میکرد...
دوربین رو برداشتم و رفتم بالای سرش!

داشت آخرین نفساشو میزد..
ازش پرسیدم این لحظات آخر چه حرفی برای مردم داری؟..
با لبخند گفت: از مردم کشورم میخوام وقتی برای خط کمپوت میفرستن

عکس روی کمپوت ها رو نکنن!!
گفتم: داره ضبط میشه برادر! یه حرف بهتری بگو!..
با همون طنازی گفت:

آخه نمیدونی سه بار بهم رب گوجه افتاده!!
 

bahramian0935

New member
کمی طولانیه ولــــــــــی حتما بخونید.
اصـــــــلا نمیخوام عقاید شخصی خودم رو وارد پیج کنم
همچین حقی هم ندارم.ولی مطمئنم که حقیقته و عقیده خیلیاست
اخیرا میبینیم حتی تو فیس بوک که یه یک سری
میگن شهدا میخواستن نرن و...
یک سری reply میزنن تو بی ناموسی.بی غیرتی.اگه نمیرفتن
ناموس نداشتی...تو همین الان تنفستو مدیون شهدایی و....
خلاصه انقدر طرف را به رگبار میبندند که......
آیا این شیوه تبلیغ امامه؟
آیا این شیوه تبلیغ حاج همته؟؟؟؟
آیا این شیوه تبلیغ باکریه؟؟؟؟؟
آیا شهدا ایـــــــــــــــــــنگونه جواب مخالفین را می دادند.؟؟؟؟
در وصیت نامه تمامـــــــی شهدا(همت،باکری،باقری،زین الدین و....)
از اینجور جملات استفاده میشد؟؟؟؟
والا اونا که خونشونو جوونیشونو دادن """"""""حق ادعا داشتن و دارن""""""
یه ذره ادعا نکردن.پس هیچ کس حق ادعا نداره
و نیز میبینیم که چقدر زیبا و """"""""متواضعانه """""""از ملت
درخواستاشونو گفتن.
نگفتن """""خواهرم اگر منو امثال من نبودیم تو الان تو دست عراقی ها
بودی"""""
مثلا گفتن""""""خواهرم سرخی خونم را به سیاهی چادرت میبخشم"""""
(حاج همت)
طوری صحبت میکردند که مردم با عشق عمل کنند نه از سر اکراه
آیت الله خامنه ای فرمودند: """زنده نگه داشتن یاد شهیدان کمتر از
شهادت نیست."""
پس حواسمون باشه داریم چه جوری تبلیغ میکنیم.
پروردگارا کاری کن که من و امثال من به خاطر کینه های شخصی
و عقده های درونی نام شهدا رو """یدک"""نکشیم...
 

bahramian0935

New member
داعش تهدید کرد: پس از تخریب نماد «رافضی ها» در نجف و کربلاء، به ایران خواهیم آمد و مشهد را با خاک یکسان خواهیم کرد!
جوابش با شما شیعیان

- - - Updated - - -

گروه داعش:
«قاسم سلیمانی» را قطعه قطعه خواهیم کرد!
چند روز پیش نیز گروهک تروریستی - تکفیری "داعش" در بیانیه ای دیگر مدعی شده بود که علت شکست نیروهایش در شهر سامراء، حاج «قاسم سلیمانی» بوده است
اما این گروه در جدیدترین بیانیه اش اعلام کرده:
«قاسم سلیمانی» که در حال حاضر در منطقه "خضراء" در مرکز بغداد است را به قتل خواهیم رساند و سپس بدنش را قطعه قطعه خواهیم کرد!
پس معلوم شد که رهبر معظم انقلاب ، حاج قاسم رو راهی کردن
شیعه ها، از صفحه ی حاج «« قاسم سلیمانی - Qasem Soleimani »» حمایت کنید
 

bahramian0935

New member
روزی که بــرادر شهیدِ وحیــد هاشمیان با بنـــی صـــدر درگیـــر شــد !
امیــر موسوی در مـــورد نشست خلبانان نیروی هـــوایی با بنی صدر
در پایــگاه هـــوایی همـــدان مــی گوید:
درجلســه، برخی همکارانش از بی تفاوتی بنی صدر نسبت بــه جنگ و
سرنـــوشت کشور به ستوه آمده بودنــد و در جایــی از جلـــسه
شهیــد هاشمیان از جا بلند شد و سر این موضوع با بنی صدر درگیری
فیزیکی پیـــدا کرد.
بعــدها هواپیــمای اف 4 امیر اصغر هاشمیان در 14 مهر 1360 در ام القصر
عـــراق مـــورد اصابت مـــوشک دشمن قرار گرفت و شهید شد.

- - - Updated - - -

روزنامه دبکا چاپ اسرائیل:

حتی تصور اشغال مرزهای غربی ایران توسط داعش خنده دار است.
80 میلیون ایرانی یک جا بر سر داعش خراب خواهند شد.

ایرانیها بر سر خاکشان با کسی تعارف ندارند. همه میدانیم ایرانیها باهوش تر از آنند که بگذارند داعش به مرزهایش نزدیک شود آنها (ایرانیها) نبرد را به بیرون از مرزهای خود کشیده اند...

اگر باور ندارید سایه ی قاسم سلیمانی را در عراق ببینید...
در نبردهای زمینی درون خاورمیانه ایران بخاطر تجربیاتش همیشه پیروز است .
 

bahramian0935

New member
روزگاری در سرزمینـم یــواشکی ساکشان را می بستنــد ،
یواشـکی شناسنـامه هایشان را دست کاری میکردنــد تا با زیـاد کردن سنشان بـه جبــهه برونــد ،
در جبـهه یـواشکی سنــگر را ترک می کردنــد بــرای نمـاز شب
و یواشکی گمنــام شهیــد می شدنــد !
ولی امروز. . .
و امـروز یـواشکـی در افـکـار مـان نـفـوذ کـردنـد، یواشکـی روشنـفـکر نـمـایمان کردند، یـواشکـی مـرا بـی غـیـرت و تـو را بـی حـجـاب کـردنـد، و امـروز تـو چـه بـا غـرور یواشکی روسـری از سـر بـرمـیـداری و حـراج مـیـکـنـی زیـبایـیـت را بـه اسـم آزادی...!
 

bahramian0935

New member
......

شهیدی که صدام دستور داد بدنش را دو تکه کنند
سرلشکر خلبان، «سیدعلی اقبالی دوگاهه» قهرمان شهیدی بود که افسران نیروی هوایی ارتش ایران نام او را بعنوان جوان‌ترین استاد خلبانی ارتش می‌شناسند؛ همان مردی که پس از دستگیری به دستور صدام بدنش دو نیمه شد و نیمی از پیکرش در نینوا و نیمی در موصل عراق مدفون شد.
این جنگجوی شجاع و دلیر، بیشتر تلمبه خانه ها و نیروگاه های برق عراق را از کار انداخته بود و طرح های عملیاتی او باعث شده بود که صادرات 350 میلیون تنی نفت عراق به صفر برسد؛ بخاطر همین هم بود که صدام به خون این شهید تشنه بود . از این رو به دستور صدام پس از دستگیری بدنش به دو نیمه شد و نیمی از پیکر مطهرش در نینوا و نیمی در موصل عراق مدفون شد.
علی اقبالی دوگاهه پس از بمباران پادگان «العقره» در حالی که زنده به اسارت مزدوران عراقی درآمده بود، به دلیل ضربات مهلکی که نیروی هوایی ارتش ایران در نخستین ماه جنگ بر پیکر ماشین جنگی عراق وارد نموده بود به دستور صدام و برای ایجاد رعب و وحشت بین سایر خلبانان کشورمان، برخلاف تمامی موازین انسانی و موافقت نامه های بین المللی رفتار با اسرا، به فجیع ترین و بیرحمانه ترین وضع به شهادت رسید به طوری که نیمی از پیکر مطهرش در نینوا و نیمی در موصل عراق مدفون شد.
درود بر شرافت و غیرت این شهید بزرگوار. یادش گرامی و روحش شاد
همیشه دوستت دارم ای شهید
 

bahramian0935

New member
أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَكُمْ
آيا مردم را به نيكى فرمان مىدهيد و خود را فراموش مىكنيد؟
(سوره مبارکه البقرة آیه شریفه 44
 

bahramian0935

New member
یگما یـــــــــادش بخیرا
یه زمانی تو ســـــــنگر یکی داد میزد:
اکبر خطا آزاد شده اگه میخوای زنگ بزنی تهران خونه خواهرت
الان زنگ بزن.
اکبر می گفت: حاجی حوصله ندارم تا اون جا
بیام.شماره خونه خواهرمو میخونم برات
بگیر ، اگه بوق خورد میـــام.
_______________________________________________________
حــــــــــــــــالا الان به بعضیا جرات نمیـــــــــکنی حتی """اســــم""" خواهرتو بگی....
بعضی وقتا هم آدم شماره خواهرشو حفظ میکنه تا تو
گوشیش سیو نکنه که اگر روزی گوشیش گم شد یا زدن
مزاحمت برای ابجیش به وجود نیارن
کجان اون رفاقتا.
 

bahramian0935

New member
لهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکى وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِىُّ یا عَلِىُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانى فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانى فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنى اَدْرِکْنى اَدْرِکْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ
خدایا بلاء عظیم گشته و درون آشکار شد و پرده از کارها برداشته شد و امید قطع شدو زمین تنگ شد و از ریزش رحمت آسمان جلوگیرى شد و تویى یاور و شکوه بسوى تو است و اعتماد و تکیه ما چه در سختى و چه در آسانى بر تو است خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد آن زمامدارانى که پیرویشان را بر ما واجب کردى و بدین سبب مقام و منزلتشان را به ما شناساندى به حق ایشان به ما گشایشى ده فورى و نزدیک مانند چشم بر هم زدن یا نزدیکتر اى محمد اى على اى على اى محمد مرا کفایت کنید الزمان فریاد، فریاد، فریاد، دریاب مرا دریاب مرا دریاب مرا همین ساعت همین ساعت هم اکنون زود زود زود اى خدا اى مهربانترین مهربانان به حق محمد و آل پاکیزه اش
 

bahramian0935

New member
در لشگر 27 محمد رسول الله (ص)
برادری بود که عادت داشت پیشانی شهدا را ببوسد
وقتی شهید شهد بچه ها تصمیم گرفتند به تلافی آن همه محبت، پیشانی او را غرق بوسه کنند.
پارچه را که کنار زدند، جنازه بی سر او دل همه شان را آتش زد.
«شادی روح شهید حاج محمد ابراهیم همت صلوات»
 

bahramian0935

New member
«ای حیات با تو وداع می‌کنم.
با همه‌ی زیبایی‌هایت، با همه‌ی مظاهر جلال و جبروت، با همه‌ی کوه‌ها و آسمان‌ها و دریاها و صحراها، با همه‌ی وجود وداع می‌کنم، با قلبی سوزان و غم‌آلود به سوی خدای خود می‌روم و از همه‌چیز چشم می‌پوشم.»
وداع شهید چمران در آخرین لحظات حیات...
31 خرداد، سالروز شهادت شهید دکتر مصطفی چمران گرامی باد
 

bahramian0935

New member
گـفـت :
فـلانی ببیـن مـن هـم تـو انـگلیس دوره دیدم هـم تو آمـریکا هـم تـوی اسـراییـل .
خیلـی جنگیـدیم ، فرمانـده هـم زیـاد دیـدم .
دکـتر چمـران اولیـن فرمـانده ای هسـت که میبـینم مـوقع جنگـیدن جلـوی
نیـرو هاست و موقـع غـذا خـوردن تـه صـف .
سی و یک خـرداد ماه سـالروز آسمـانی شـدن دکتـر مصطـفی چـمران
ریشوهای با ریشه
 

bahramian0935

New member
غیرت...
علی عدنان دفاع چپ 20 ساله عراقی که مورد توجه میلان و رم و چلسی هست تمام این پیشنهادات رو بی پاسخ گذاشته و مشغول جنگیدن با گروهک داعش شده! ایول داره کارش
این بازیکن معروف به گرت بیل آسیاست.
 

bahramian0935

New member
تا به حال عاشق شده ای ؟
عاشق ، قلبش تند تند می زند ... خون توی قلبش می جوشد و قل می زند و قلبش تند تند آن را می فرستد توی رگهایش ...
خون سرخ و جوشان همان طور قل می زند و توی رگهایش می دود ... عاشق است ... تاب قفس ندارد ... هی قل می زند و می دود و دنبال خروجی می گردد ... هی عاشق تر می شود و هی خونش بیشتر قل می زند و هی قلبش تند تر می زند و هی خون عاشق بیشتری توی رگهایش می دود ... می رسد جایی که دیگر بدنش ، این حجم ناچیز، تاب تحمل عظمت این خون سرخ و عاشق را ندارد... آنوقت است که خون دست تمنا دراز می کند سوی معشوقش و معشوق نظر لطف می کند به عاشق و تحفه ای می فرستد ... تحفه ... می تواند تیری سه شعبه باشد ... می تواند خنجری در طواف سر باشد ... می تواند ترکش باشد ... می تواند مین باشد ... حتی می تواند شنی های تانک و سیم خاردار باشد ... آنگاه است که عاشق وضو می سازد و نماز عشق می خواند که : در عشق دو رکعت است که وضویش درست نیاید الا به خون ...
و بعد ... عاشق، شهید می شود .

- - - Updated - - -

شهیــــدی که در قبر به خواست مــادرش چشمانش را گشــود !
مـــــادر شهیـــد علــی اکبـــر صادقــی:
روز تشییــع پیکـــر، خـــودم به داخــل مــزار رفتم و همان وقت که تو خاک
گـــذاشتمش ،ســـلام دادم بــه حسین (ع) .
گفتم : السلام علیک یا ابا عبدالله . گفتم : یـــاحسین فقط ازخودت
مــی خواهم کــه علی اکبر فقط 1 دقیقه چشماشو باز کنه و من
چشماشــــو یک بــار دیگه ببینم.
همینطــور که تو قبر گذاشتمش چشماشو باز کرد ومن چشماشو دیدم.
مــن برای از دســت دادن فرزندانم اصلا ناراحت نیستم برای دین اسلام که
آدم ناراحت نمی شود،
من اگه 5 یا 7 تـــا هم بچه داشتم که در راه حق وحقیقت شهید
می شدند ، حتی یک آه هـــم نمی گفتم.آن جا که خدا آنها را به ما
داد ، مـــا هـــم آنــها را در راه خـــدا دادیم . . .
هدفشان خواست خدا بود.ومن هم به همین دلیل به امام حسین (ع)
سلام دادم و از خدا خواستم که علی اکبر 1 بار دیگه چشماشو باز کنه
گفتم السلامُ علیک یا ابا عبدالله،حسین جان، می گن علی اکبر
شما 2 تا پسر داشتند ولی علی اکبر من داماد بود.من فقط می خواهم
که به حرمت علی اکبــــر شما الان چشماشو باز کنه ومن دوباره
ببینمشون .
خــــدارو شکر چشمـــاشو بـــاز کرد وهیج کس هم نفهمیــد .
آمدم کناری و به هیج کس هم نگفتم ولی بعد از 2،3 سال از روی
عکسهایی که ان روز گرفته بودندبقیه متوجه شدند واین مطلب منتشر شد.
پ.ن: در عکس لحظه ی گشوده شدن چشمان شهید را در مزارش میبینید.
 

bahramian0935

New member
٢٢شعبان سال مرگ و به دَرك واصل شدن (مغيره بن شعبه)حرام زاده اي كه به حضرت زهرا سلام الله عليها جسارت كرد
در ماه شعبان سال 50 ه‍ مغيره بن شعبه در حاليكه از طرف معاويه حاكم كوفه بود، در سن 70 سالگى به درك واصل شدو زياد بن ابيه به جاى او منصوب شد. مغيره بن شعبه در كوفه سب به امير المؤ منين (عليه السلام ) مى نمود و خطبا را امر مى كرد كه آن حضرت را لعن كنند و تا زمان فرا رسيدن مرگش اين عمل را ترك نكرد.
مغيره از اصحاب صحيفه ملعونه و ليله عقبه بود كه مى خواستند پيامبر (صلى الله عليه و آله ) را به قتل برسانند، و همچنين از اصحاب سقيفه است .
او از كسانى بود كه در آتش زدن در منزل امير المؤ منين (عليه السلام )، شكستن در، كتك زدن به مادر سادات حضرت صديقه شهيده فاطمه الزهرا (عليها السلام ) و سقط جنين شريك بود.
او در محضر امام حسن (عليه السلام ) جسارتها به پدر بزرگوارش ‍نمود. اما آن حضرت جواب هاى مناسبى به او دادند و در آخر فرمودند: ((تو آن كسى هستى كه در شهادت مادرم و برادرم محسن (عليهم السلام ) شريك بودى
...))
شادی دل کریم اهل بیت(ع) بگو: لعن الله مغیره
 

bahramian0935

New member
......

گفتـــــــــم امشب از حس و حال فوتبال بیرون نیایم
ماشاالله انقد دفاع مقدس محدودش گستردس برا هر مناسبتی
موضوع داره
شهید کاوه عجب علاقه ای به فوتبال داشت،تو جبهه و جنگم دست از
فوتبال بر نمی داشت.
ولی دم بچه های تیم ملی گــــــــَــرم
 
بالا