مشاعره

Ebro

New member
نترسم که با دیگری خو کنی
تو با من چه کردی که با او کنی؟


یوسف به این رها شدن از چاه دل مبند
این بار می‌برند که زندانی‌ات کنند
ای گل گمان مبر به شب جشن می‌روی
شاید به خاک مرده‌ای ارزانی‌ات کنند
 

Maryam.A

Well-known member
دل که رنجید از کسی خرسند کردن مشکل است
شیشه ی بشکسته را پیوند کردن مشکل است

 

Ebro

New member
تویی آن گوهر پاکیزه که در عالم قدس

ذکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملک
 

Ebro

New member
دوستت دارم و دانم که تویی دشمن جانم

از چه با دشمن جانم شده ام دوست ندانم
 

Ebro

New member



می نالم از جدائی ، ای نازنین کجائی

سوزم ز هجرت ای بهترین کجائی

در باغ آرزوها دیگر گلی نمانده

در حسرت گل هستم ای باغبان کجائی
 

Maryam.A

Well-known member
من یاد خوش دوست به دنیا ندهم
لبخند خوشش به حور رعنا ندهم

 

bioelectric

New member
در پرده سوزم همچو گل،در سینه جوشم همچو مل
من شمع رسوا نیستم تا گریه در محفل کنم
 

Maryam.A

Well-known member
مرنجان دلم را که این مرغ وحشی
زبامی که برخاست مشکل نشیند
 

kasraa

New member
دوش آن صنم چه خوش گفت د رمجلس مغانم

با کافران چه کارت گربت نمی پرستی
 

kasraa

New member
تویی آن گوهر پاکیزه که در عالم قدس

ذکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملک
 

bioelectric

New member
کسی از داغ و درد من نپرسد تا نپرسی تو
دلی بر حال زار من نبخشد تا نبخشایی
 
آخرین ویرایش:
بالا