منظورتون از این دوست کیه؟؟
خب این دو تا مقاله بود در مورد فرهنگ که بنده صرفا نقل قول کردم و بعد نظر دوستان رو خواستار شدم.شما هم اگر مقاله ای دارین در مورد فرهنگ مناطق دیگر بفرمایید خوشحال میشیم آگاه بشیم.من هم نگفتم شما به یک قوم دیگری توهین کردید، ولی این فرهنگی که اینجا آوردید و برای قسمتی از ایران هست نه همه اون. من امضای شما رو محکوم نمی کنم دوست خوبم،من فقط یک مثال زدم و در قبال اون نظر شما رو خواستم در مورد متنی که شاید یک فرد دیگه بعنوان امضا انتخاب کنه!
ولی این بحث بیهوده نیست و بهتره بدونیم در قرن بیست و یکم قرار داریم وتا این بینش غلط خود برتر بینی! در ملتمون از بین نرفته هیچ وقت پیشرفتی در زمینه فرهنگ نمیکنیم، شاید چند دهه در کشور سکوت حاکم بشه ولی دیر یا زود احساسات مردم سرریز میشه.
چشم برگردیم سر بحث اصلی تایپیک،ولی بهتره با واقعیتها پیش بریم نه اینکه در گذشته ای غرق بشیم که رویای ساخته شده ای توسط دشمنامونه.
بله این جعل تاریخی به هر شکلی میتونه باشه چه مثبت و چه منفی و البته در مورد هر مسئله ای فکرش رو بکنیم.ساختن یک تاریخ جعلی کار سختی نیست! منابع تاریخی ارزشمند هستند و غربی ها بسیار بیشتر از دولتهای شرقی به اونها ارزش میدند. من قبلا عقاید نژادپرستانه ای داشتم ولی بعد از تحقیق و وطالعه همه تعصبات کورکورانه رو جمع کردمو کنار گذاشتم. برای مثال: شیخ فضل الله نوری که در کتابهامون از اون به عنوان یک رهبرمشروطه و عالم فرزانه یاد میشه و چندین کتاب و مقاله در مورد فضایل ایشون تالیف شده در چندین کتاب تاریخی که متاسفانه خیلی ناشناخته موندند مورد سرزنش و نقد قرار گرفتند که کلا با اونچه که به ذهن ما وارد کردند متفاوته!
اگه در مورد تاریخ کشورتون میخواید اطلاعات داشته باشید بهتره برید از اساتید تاریخ که هیچگونه وابستگی به حکومت ندارند بشینید و جواب سوالهاتونو بگیرید.منم اگه در حد توانم بود میتونم کمکتون کنم.
خیر من که تا اینجا مسئله ای رو نمیبینم روال تاپیک یه روند نسبتا خوبی بود.سپاس از شما اگر موردی بود گزارش خواهد شد براتوندر مورد چند پست که حول این بحث ایجاد شد، به عنوان مدیر این بخش، اگه خواهان ادامه بحث نیستید همشونو حذف میکنم.
دروود دکتر جان منظورم جناب مارکوپولو بودند
بنده فقط مقاله ها رو نقل قول کردم نه نظر شخصی بنده است و نه هیچ چیز دیگری.
پیشنهاد می کنم تاپیک رو دقیق تر مطالعه بفرمایید.
سلام
جناب مارکوپلو به عنوان شروع کننده ی تایپیک میشه زحمت بکشید معضلاتیو که کلا اینجا گفته شده توی پست اول بذارید بنویسید
و واسه هر کدومشون یه وقتی بزارید که هر کدوممون اومدیم فقط حول یه موضوع صحبت کنیم
اگه یه معضل راه حل واسش پیدا کردیم توی همون پست اول بزارید بعد بریم سراغ معضل بعدی اینطوری بهتره
اسپم:امارکوپلو جان میشه بگید چطور یاد گرفتی اسامیو تو نقل قول عوض کنی:5: پست 84
سلام
جناب مارکوپلو به عنوان شروع کننده ی تایپیک میشه زحمت بکشید معضلاتیو که کلا اینجا گفته شده توی پست اول بذارید بنویسید
و واسه هر کدومشون یه وقتی بزارید که هر کدوممون اومدیم فقط حول یه موضوع صحبت کنیم
اگه یه معضل راه حل واسش پیدا کردیم توی همون پست اول بزارید بعد بریم سراغ معضل بعدی اینطوری بهتره
اسپم:امارکوپلو جان میشه بگید چطور یاد گرفتی اسامیو تو نقل قول عوض کنی:5: پست 84
اسبم :اصلا كار سختي نيست....توي قسمت بالا نوشته نوشته ي اصلي توسط فلاني.....فلاني رو باك كن ,بنوبس بهماني.....
از بحث استفاده مي نموييم :d
نه فک نکنم مارکو اینکارو کرده باشه .......... مشکوکه
(من بعدا این را پاک خواهم کرد )
عرب ها
به ما آموختند برای شمارش خودمان به جای تن از نفر استفاده کنیم
که خودشان برای شمارش حیوانات به کار میبردند...
به ما اموختند به جای واق واق سگ بگوییم پارس که نام سرزمینمان است....
به ما اموختند به جای خوراک بگوییم غذا...که خودشان به ادرار شتر میگویند....
:14:این مطلب و تویهوبلاگ دیدم اتفاقی درسته عایا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:smiliess (2):
امروز صبح ساعت 8 حرکت کردیم از تبریز به سمت اورمیه.
رفتنی وقتی دریاچه خشک شدمونو میدیدم دلم خون بود و ته دلم داشتم گریه میکردم که چرا کشوری که دم از پیشرفت میزنه اینقدر نسبت به محیط زیستش بی توجه باشه،چرا؟
کمی که رفتیم جلوتر یک سانحه دلخراش دیگه ای دیدیم، حدود ده دقیقه قبل اینکه ما برسیم یک سواری آردی(معلق به نزاجا) با یک پراید شاخ به شاخ تصادف کرده بودند. پیاده که شدم توی دلم خدا خدا میکردم که یه تصادف معمولی باشه ولی وقی نزدیک شدم متاسفانه برعکس بود. کسی نزدیک تصادف نمیرفت.
سرنشینهای آردی در رو که باز کردیم و افتادند زمین و سر و صور خونی و دست و پاشونم نمیتونستند حرکت بدند . راننده پراید توی ماشین گیر کرده بود و داشت جون میداد،ضربان داش ولی از هوش رفته بود و معلوم بود نمیشه کمکی بهش کرد. رفتیم سراغ بقیه مسافرهای پراید. خانومی که کنار راننده بود رو بیرون اوردیم که داشت نفسهای آخرشو میکشید. دو تا خانوم پشتی هم تقریبا میشه گف داغون شده بودند و دس وپا و فک شون شکسته بود. همشونو از ماشین بیرون اوردیم و کنار جاده پتو پیچ کردیم، راننده پراید متاسفانه فوت کردند و ما حتی نتونستیم بیرون بکشیمشون. تقریبا بعد نیم ساعت یک آمبولانس اومد که فقط تونست یکی از مصدومها رو به بیمارستان انتقال بده، کمکهایی که از دستمون(متاسفانه فقط ما بلد بودیم) میومد (مثه باز کردن مجاری هوایی خارجی، تثبیت اولیه شکستگی ها و بررسی حس درد و ...) انجام دادیم و وقتی پلیس راهنمایی اومد حرکت کردیم. وقتی بیرون نگاه میکردم نمیدونستم برای دریاچه خشک شدمون ناراحت باشم یا بی احتیاطی ای که باعث مرگ دونفر جلو چشممون شد.
خلاصه رفتیم و برگشتنی دیدم یک سواری توی جاده داشت پاکتهای ساندیس و رانی رو از ماشین پر میکرد وسط جاده، وقتی کنار جاده برای استراحت اونا هم نگه داشتند رفتم پیششون و شروع کردم به تعریف سانحه ای که صبح دیده بودم،حرفام که تتموم شد آقای خوشیپ وو خوشلباسی که راننده سواری بود یه لبخندی زد و گفت که " متوجه نشدیم چی گفتی حالا ترجمه کن!!" مسافر بودند و ترکی متوجه نمیشدند! از ناراحتی نمیتونستم دوباره تکرار کنم فقط گفتم " خواهش میکنم هین رانندگی جزئیاتو رعایت کنید.
دوستان برای داشتن ایرانی با فرهنگ نیاز به عزم ملی و ازخودگذشگی داریم. با هم شروع کنیم.