فرهنگ ایرانی و معضلات امروزی آن

sakar

New member

گزنفون در سال 445 پیش از میلاد درباره احترام به طبیعت در نزد ایرانیان می گوید : ایرانیان آب دهان خود را به زمین نمی اندازند . بینی خود را در مقابل چشم دیگران پاک نمی کنند . هرگز بدن خود را با آب رودخانه نمی شورند . زیرا آب و آتش و خاک از مظاهر قدرت و نماد خداوند است در نزد ایشان . پس شخصی که بدن خود را با آب رودخانه می شورد به این معنی است که به نعمتهای خداوند بی احترامی کرده است و آب ( مایه نجات بخش زندگی ) را آلوده کرده است . در نتیجه ممکن است عده ای از آن آب بنوشند و مردمان بیمار و رنجور و از کار افتاده شوند و در نتیجه نسل به نسل ایرانی رو به زوال برود . ( کوروپدیا , گزنفون , برگ 10 )
[/CENTER][/B]


یه نوع پیشگویی که درستم از آب در اومده......... جای بسی بحث است
 

food17

New member
ببینید من نمیگم فرهنگ غرب خوبه یا نه اما اینکه شما میگید جوونا به سمت فرهنگ غرب کشیده شدن این قبول ندارم به نظر من اینطور نیست ما الان داریم از بعضی از جوونا کارایی میبینیم که تو غرب نمیبینیم یا مدل موهایی که تو ایرانه تو غرب نیست یا اینکه ما در مصرف مواد ارایشی حرف اول میزنیم تقصیر غرب نیست من با این حرف که بگن غربیها دارن فرهنگشون به ما غالب میکنن موافق نیستم اگه هم شما فکر میکنید ایرانیها به سمت فرهنگ غربی کشیده شدند حتما دلیلی وجود دار ببینید که اونا دارن به اون فرهنگ کشیده میشن نظر من اینه هیچوقت غربی ها نخواستن فرهنگشون به ما غالب کنند مطمینا اونا از این کار سودی نمیبرند الان واسه اونا مسایل مهمتری از تحمیل فرهنگشون به ایرانیها وجود دار
 
آخرین ویرایش:

food17

New member
ببینید تو تبریز ی بنایی هست واسه چندین سال پیش خیلی قدمت دار این بنا در برابر این همه زلزله بازم مقاوم مونده میخواستن اون جز اثار تاریخی دنیا ثبت کنند اما گفته بودند نباید کنارش ساختمانی ساخته بشه اما اومدن کنارش ساختمان ساختند این یعنی اینکه واسه اثار تاریخی ارزش قایل نشدن ی جورایی میشه گفت واسه فرهنگ ایران ارزش قایل نشدن اثار تاریخی هم به گونه ای جز فرهنگ ما حساب میشه اما چرا نذاریم با این کارجهانی بشه چرا نباید کل دنیا ببینند اثار باستانیمون چرا نباید کل دنیا ببینند اون موقع بدون داشتن امکانات و مهندسین عمران بنایی ساخته شده که با زلزله 7 ریشتری هم اخ نگفته!!!!!!!!!
 
آخرین ویرایش:

Fariba 90

New member
اگه بخوایم علت مشکلات فرهنگی جامعه ی کنونی را ریشه یابی کنیم به نظرم یکی از اصلی ترین مسائلی که باعث ایجاد مشکلات فرهنگی شده حملات گسترده ای بوده که در طول تاریخ بر ایران وارد شده.حملاتی که منجر به سلطه ی قومی بیگانه با منافعی متفاوت و برای مدت زمان طولانی بر ایران شده.مهمترین این حملات تهاجمات گسترده ی تیمور و مغول ها و اعراب بوده که گاهی به صدها سال کشیده شده وباعث تسلط قومهایی جنگجو و خشن برکشورمان شده و این اقوام از تمدن بسیار پایینتری نسبت به ایران برخور بودن و نگاهشان به ایران به عنوان یک مستعمره بوده که هدفهای آنها را تامین کند و حضور این اقوام در جامعه ی ما باعث تحمیل فرهنگ بیگانه بر کشورمان شده.
 
آخرین ویرایش:

Fariba 90

New member
در حال حاضر فرهنگ ما مخلوطی از اسلام و فرهنگ غربی شده.به طوری که میتوان گفت نه اسلامیست و نه غربی.بعد از جنگ تحمیلی توجه دولت بیشتر در جهت مسائل سیاسی و اقتصادی و سازندگی کشور بوده و به فرهنگ توجه نشده و به نوعی میشه گفت فراموش شده.ولی نمیشه ریشه ی این کم توجهی رو فقط به گردن دولت انداخت بلکه تک تک ما هم در این مشکلات فرهنگی سهمی داریم.
برای حل این مشکلات بیشتر از اینکه انتظار داریم کار سیاسی بشه باید اصلاح فرهنگ رو از خودمان شروع کنیم.ولی ما ایرانیان همیشه در برابر تغییر خودمان مقاومت میکنیم.اما باید بدانیم که افراد دولت از خودمان هستند وتصمیماتی که میگیرند ریشه در همان باورهای ما دارند واگر عموم مردم باورهای خودشان را اصلاح کنند آنگاه حکومت هم ناگزیر نمیتواند برای مدت طولانی تصمیماتی متضاد با فرهنگ و باور مردم بگیرد.پس حکومت هم ناگزیر میشود با فرهنگ مردمش حرکت کندوتصمیم گیری نماید.
 

Fariba 90

New member
در جامعه ی گذشته ی ما جوانان با حمایت خانواده در کاری مشغول میشدند و همیشه پختگی افراد مسن خانواده از تصمیم گیری های خام جوانان که که ممکن بود دور از فرهنگ سنتی و اسلامی جامعه باشد جلوگیری میکرد ولی در جوامع مدرن امروزی جوانان کم سن (که در سنی هستند که عاطفه و احساس آنها بیشتر برفکر و خردشان تسلط دارد) تصمیم میگیرند مستقل از خانواده دست به کار وفعالیتی بزنند و چون تجربه ای ندارند از اینترنت و وسیله های رسانه ی جمعی کمک میگیرند و به این صورت ممکن است فرهنگی بیگانه وارد فرهنگ ما شود.پس میتوان گفت باید فرهنگ سازی را از خانواده شروع کنیم وفرزندانمان از همان کودکی فرهنگ مشورت و احترام به نظر خانواده را در تصمیم گیریهایشان در آینده یاد بگیرند(البته نه به این معنی که نظر خانواده بر نظر بچه ها تحمیل شود)در این صورت میتوان گفت کار فرهنگی بزرگی صورت گرفته است.
 

Fariba 90

New member
در جامعه ی گذشته سن ازدواج خیلی پایینتر از جامعه مدرن حالا بود و جوانان در کنار خانواده هایشان زندگی میکردند که باعث استحکام بیشتر محیط خانوادگی و حفظ فرهنگهای جامعه میشد.اما در جامعه ی حاضر جوانان در همان اوایل جوانی خواستار تشکیل زندگی مستقل و به دور از خانواده هستند و اکثرا به خاطر بالا رفتن سن ازدواج برای برآورده کردن نیازهای غریضی خود به سمت روابط نامشروع با جنس مخالف میروند که به دور از فرهنگ اسلامی و ایرانی ماست و این روابط نامشروع باعث شکست های عاطفی بسیاری میشود که فرد بعد از هر شکست سعی میکند که تلاش بیشتری در کنترل احساسات خود داشته باشد و میتوان گفت که سعی در سرکوب کردن احساسات خود دارد.البته به نظر من قسمتی از تقصیر به گردن دولت است که بستر اقتصادی برای ازدواج جوانان را فراهم نکرده و قسمتی هم بر گردن ما جوانان است که توقعمان بالا رفته که البته این بالا رفتن توقع نیز کمی متاثر از کوتاهی دولتمردان و تهاجم فرهنگی بیگانگان است.البته فرهنگ اسلامی وایرانی ما در اینگونه موارد خویشتن داری را به جوانان توصیه میکند .
فروید میگوید:تمدن با خویشتن داری شکل میگیرد و اگر قرار باشد انسان هر لحظه به فکر رفع نیازهای آنی جسمی و روحی خود باشد قادر به خلق روشهای پیچیده تر و ایجاد تمدن نبود و در حقیقت انسان با به تاخیر انداختن و کنترل کردن نیازهای عاطفی خود راه حلهای بهتر و پیچیده تری میتواند پیدا کند.
 

Fariba 90

New member
در گذشته به دلیل وجود فرهنگ غنی خانواده کارها و تصمیمات بیشتر به صورت گروهی بود اما در جامعه امروز ایران فرهنگ کار گروهی کمرنگ شده و تصمیمات اشتباه فردی باعث اتلاف انرزی بسیار در فعالیتهای ایرانیان میشود که باز هم حل این مشکل در خانواده و از همان کودکی باید صورت بگیرد.پس در اینجا هم میبینیم که خانواده به عنوان اولین جامعه ای که فرد خود را در آن احساس میکند چقدر تاثیر گذار است .چون این کودکان همان آینده سازان و دولتمردان جامعه ی آینده ی ما خواهند بود.
 

Fariba 90

New member
مواردی که تا اینجا گفتم نظر شخصی من بود که میتونه مخالفانی هم داشته باشه.
 

varia

Well-known member
اگه بخوایم علت مشکلات فرهنگی جامعه ی کنونی را ریشه یابی کنیم به نظرم یکی از اصلی ترین مسائلی که باعث ایجاد مشکلات فرهنگی شده حملات گسترده ای بوده که در طول تاریخ بر ایران وارد شده.حملاتی که منجر به سلطه ی قومی بیگانه با منافعی متفاوت و برای مدت زمان طولانی بر ایران شده.مهمترین این حملات تهاجمات گسترده ی تیمور و مغول ها و اعراب بوده که گاهی به صدها سال کشیده شده وباعث تسلط قومهایی جنگجو و خشن برکشورمان شده و این اقوام از تمدن بسیار پایینتری نسبت به ایران برخور بودن و نگاهشان به ایران به عنوان یک مستعمره بوده که هدفهای آنها را تامین کند و حضور این اقوام در جامعه ی ما باعث تحمیل فرهنگ بیگانه بر کشورمان شده.

خب برای پایین بودن تمدن اعراب و مغول میتونید استنادهایی به غیر از منابع فارسی که در مورد تعصبشون جای بحث هست(اشعار فردوسی، نوشته های کسروی،...) بیارید؟؟

 

matin

New member
خب برای پایین بودن تمدن اعراب و مغول میتونید استنادهایی به غیر از منابع فارسی که در مورد تعصبشون جای بحث هست(اشعار فردوسی، نوشته های کسروی،...) بیارید؟؟


اگه به دنبال منبعی بدون تعصب میگردین بهتر است خودتان سرچ کنید چون منابع بسیار زیادی هست از داخلی گرفته تا خارجی !!! همین فردوسی که شما میفرمائین همش روی اصول و وقایع راستین است و به دور از تعصب و برای حفظ فرهنگ است ، شما میتوانید با سرچ در مورد فرهنگ اعراب در اینترنت منابع قابل اعتمادی به زبان های انگلیسی ، فارسی ، و............. پیدا کنید
 

varia

Well-known member
اگه به دنبال منبعی بدون تعصب میگردین بهتر است خودتان سرچ کنید چون منابع بسیار زیادی هست از داخلی گرفته تا خارجی !!! همین فردوسی که شما میفرمائین همش روی اصول و وقایع راستین است و به دور از تعصب و برای حفظ فرهنگ است ، شما میتوانید با سرچ در مورد فرهنگ اعراب در اینترنت منابع قابل اعتمادی به زبان های انگلیسی ، فارسی ، و............. پیدا کنید

دوست گرامی من منبع خواستم برای دوستانی که اینجا میان و این تایپیک سر میزنند نه خودم.

خب اگه در گفتتون راستیین هستید از همین فرموده های شاعر بزرگمون فردوسی چندتا بیت با بیان سند بیارین نه از روی احساسی با خوندن اشعار شاهنامه بهتون دست میده رو بهش استناد کنید!

 

Marc0p0lo

New member
واژه لاتین Cultura که به زبان‌های فرانسه، انگلیسی، ایتالیایی، روسی و آلمانی راه پیدا کرده است به معنی کشت کردن، پرورش دادن، معالجه و مراقبت کردن، حرمت ورزیدن و عبادت کردن است.
تغییر یافته این واژه در زبان فرانسه به معنای عمل پروریدن، تکامل بخشیدن،غنا دادن، در زبان انگلیسی به معنای عمل کشت خاک، پرورش حیوانات، پرورش و تربیت بدن انسان، پرورش و توسعه فکر و استعداد، در زبان ایتالیایی به معنی مجموعه شناخت‌ها، حالت‌ها، استعدادها و تمایلات مادی و اجتماعی انسان و در زبان روسی در ارتباط با احساس فکری، موقعیت معنوی و دریافت‌های طبیعی انسان است.
واژه فرهنگ در زبان آلمانی(Kulture) در مفهوم مجموعه روش‌های محیط زیست، حیات ملت‌ها و ارزش‌های آن به کار رفته و در زبان امروز مردم یونان با روح و معنویت انسان و هم با زمین و کار بر روی آن رابطه دارد.
همچنین در زبان عربی به معنی تربیت و ادب و فهم و در زبان عبری به معنی تمدن و معرفت و پرورش و توسعه اخلاق و رفتار است.
واژه مرکب «فرهنگ» در زبان و ادبیات فارسی در معناهای علم و دانش و عقل و ادب و بزرگی و سنجیدگی و نیکویی، فضیلت و وقار و شکوهمندی و حکمت و هنر و معرفت آمده است.
همچنین در برهان قاطع آمده که « فرهنگ کاریز آب را نیز گفته‌اند.چه «دهن فرهنگ» جایی را گویند از کاریز که آب بر روی زمین آید.»
نهایتا این‌که با بررسی واژه «فرهنگ» در زبان‌های غیر ایرانی و هم در زبان و ادب فارسی به ارتباط این مفهوم با سه مفهوم طبیعت، انسان و جامعه پی می‌بریم.
 

varia

Well-known member
مهمترین عاملی که مانع پیشرفت فرهنگ و زندگی اجتماعیمون میشه بستن آزادی به روی اقوام کشورمونه.

تا زمانی که در این کشور حق بخاطر اتحاد حق اقوام مختلف رو زیر پا میگذاریم ومیخوایم با دروغ و تاریخسازی ایجاد یکپارچگی کنیم بی فایده هست پیاده کردن فرهنگ واحد.

ما چجوری از خودمون انتظار داریم فرهنگ واحدی داشته باشیم و از تاثیر فرهنگ جهانی غرب و فرهنگ پیاده شده عرب تو جامعمون جلوگیری کنیم در حالی که ته دلمون میخوایم فرهنگ یک قوم رو درکشورمون به بقیه اقوام غالب کنیم! این کشور متعلق به همه مردمشه و مردمش باید آزاد زندگی کنند و معنی آزادی رو بدونند و آزادی امر جاافتاده در میان مردم باشه.
من قصد توهینی ندارم و فقط به آوردن مثال اکتفا میکنم. متن امضای یکی از دوستانمون اینه:
پدرم کوروش،مادرم کاساندان،من فرزند پارسم
باانصاف قضاوت کنیم اگه کسی ترک زبان یا کرد زبان یا عرب که از ساکنان این کشورند متنی به زبان رسمی کشورمون با همین مضمون ولی محتوی ریشه خودشون، برای امضا انتخاب کنند معلومه دیدگاه اکثریت چیه بهش!
برای داشتن ایرانی سربلند باید دنبال آزادی بود و بهترین شروع از خودمونه.
زیر سایه خون شهدا و آرمان های بزرگان انقلابمون تا حدودی این امر در برخی زمینه ها نسبت به گذشته مهیاتر شده و مابقی بستگی به اراده مردممون و توانایی استفاده از اصول برای پیشبرد اهدافمون داره.

 

حسان

Well-known member
به نظر من یکی از معضلات امروزی ک زندگی رو خیلی سخت کرده چشم وهم چشمی های الکیه ک داره فرهنگ مصرف گرایی رو جایگزین فرهنگ تولید میکنه... و این موضوع رو هم میشه با تغییر در تفکرمون درستش کنیم...
 
آخرین ویرایش:

Marc0p0lo

New member
مهمترین عاملی که مانع پیشرفت فرهنگ و زندگی اجتماعیمون میشه بستن آزادی به روی اقوام کشورمونه.

تا زمانی که در این کشور حق بخاطر اتحاد حق اقوام مختلف رو زیر پا میگذاریم ومیخوایم با دروغ و تاریخسازی ایجاد یکپارچگی کنیم بی فایده هست پیاده کردن فرهنگ واحد.
با حرفتون کاملا موافق هستم که در سایه آزادی هست که فرهنگ شکل میگیره.

ما چجوری از خودمون انتظار داریم فرهنگ واحدی داشته باشیم و از تاثیر فرهنگ جهانی غرب و فرهنگ پیاده شده عرب تو جامعمون جلوگیری کنیم در حالی که ته دلمون میخوایم فرهنگ یک قوم رو درکشورمون به بقیه اقوام غالب کنیم! این کشور متعلق به همه مردمشه و مردمش باید آزاد زندگی کنند و معنی آزادی رو بدونند و آزادی امر جاافتاده در میان مردم باشه.
میشه در مورد قسمتی که قرمز کردم بیشتر توضیح بدین؟

من قصد توهینی ندارم و فقط به آوردن مثال اکتفا میکنم. متن امضای یکی از دوستانمون اینه:
پدرم کوروش،مادرم کاساندان،من فرزند پارسم
باانصاف قضاوت کنیم اگه کسی ترک زبان یا کرد زبان یا عرب که از ساکنان این کشورند متنی به زبان رسمی کشورمون با همین مضمون ولی محتوی ریشه خودشون، برای امضا انتخاب کنند معلومه دیدگاه اکثریت چیه بهش!
برای داشتن ایرانی سربلند باید دنبال آزادی بود و بهترین شروع از خودمونه.
زیر سایه خون شهدا و آرمان های بزرگان انقلابمون تا حدودی این امر در برخی زمینه ها نسبت به گذشته مهیاتر شده و مابقی بستگی به اراده مردممون و توانایی استفاده از اصول برای پیشبرد اهدافمون داره.

میتونین بگین امضای بنده چه ایرادی داره؟
من خودم شخصا هیچ موقع در مورد امضای کسی اظهار نظر نکردم و شخص رو مورد قضاوت قرار نداده ام.
شما مثالی میزنید که هنوز اتفاق نیوفتاده و در واقع دارین از پیش داوری می کنین که اگر فلان بشه دیدگاه ها این چنین و این چنین خواهد بود.


حرفای شما کاملا ضد و نقیض هست دوست من در مورد آژادی صحبت می کنید ولی خرده میگیرین به امضای شخصی کاربر
در مورد قسمت پایانی صحبتتون هم جوابی نمیدم چون از بحث اصلی منحرف میشیم علی آقا
 

Fariba 90

New member
خب برای پایین بودن تمدن اعراب و مغول میتونید استنادهایی به غیر از منابع فارسی که در مورد تعصبشون جای بحث هست(اشعار فردوسی، نوشته های کسروی،...) بیارید؟؟


ابن خلدون که دقیق ترین جامعه شناس و مورخ عرب است درباره فتح ایران توسط اعراب این چنین مینویسد: عرب های ذاتا ویرانگر هستند و ضد تمدن .
این به ان دلیل است که آنان همواره در حال نقل و انتقال برای دستیابی به غنائم است . که این امر با تمدن منافات دارد . عرب عموما گرایش به تاراج گری دارد و میخواهد آنچه در دست دیگران است را از آن خود کند . زیرا که روزی اش توسط شمشیرش به دست می آید . عرب در گرفتن اموال دیگران هیچ مرز و حدی نمیشناسد و همین که چشمش به مال و متاعی می افتد آن را تاراج میکند . درنتیجه مردمانی که زیر سلطه این قوم باشند در امنیت زندگانی نمیکنند . آنان ساختمانهای اهل حرفه و صنایع را به زور میگیرند و هیچ بهایی برای آن پرداخت نمیکنند . آنان برای صنعت هیچ ارزش قائل نیستند و تنها هدفشان آن است که اموال مردم را از دستشان بیرون بکشند و در نتیجه هیچ توجهی به قوم مغلوب ندارند. سپس آنان را در خودشان رها میکنند تا در آشوب و هرج و مرج باشند.

ابن خلدون مورخ بزرگ عرب و جامعه شناس مشهور درباره کتاب سوزی ایرانیان توسط مسلمانان چنین میگوید ایرانیان به سبب عظمت کشورشان که کوله بار چندین قرن تسط بر جهان را در بر داشتند و تمدنی کهن را در خود جای داده بودند و به سبب استمرار پادشاهی شان علوم عقلی نزدشان بسیار بزرگ و دامنه اش گسترده بود در زمانی که ایران فتح شد کتابهای بسیاری از کتابخانه ها بدست آمد . در نتیجه سعد ابی وقاص به عمر ابن خطاب نامه نوشت تا درباره کتابها تصمیم گرفته شود که در اختیار مسلمان قرار گیرد . عمر پاسخ داد که همه کتابها را در آب بریزید و یا آنکه آتش بزنید . زیرا اگر چیزهایی در آنها باشد که برای راهنمایی و هدایت انسانها باشد - ما را الله هدایت کرده است و نیازی به آنان نیست . اگر هم گمراهی باشد که الله ما را از اینها نجات بدهد پس به دستور عمر همه کتابها نابود گشت و هیچ برای ایرانیان باقی نماند .

در کتاب تاریخ طبری آمده است:
رستم در حدود چهار ماه در منطقه بلاش آباد در پادگان آن شهر که بعدها سابط نام گرفت اردو زد تا مبادا لشگر عربها نزدیک پایتخت ایران در تیسفون گردند . از طرف دیگر او(رستم) با مردمانی وحشی طرف مقابله بود که برای سه هدف آمده بودند یا ایرانیان را مسلمان کنند. یا در راه خدا کشته شوند و یا کافران را بکشند. یا ایران را فتح کنند و از مردم خراج بگیرند. رستم میدانست که سپاه ایران دقیقا عکس عربها هستند و آنان برای زنده مانده میجنگند نه برای کشته شدن در راه خدا. بنابراین مذاکره با یزدگرد نمود تا شاهنشاه ایران را در خطر عربها قرار دهد. ولی یزدگرد که در فکر شکوه و جلال گذشته ایران بود و از اوضاع خراب ایران اطلاعی نداشت و از طرفی روحیه ملی و وطن پرستانه اش اجازه این را به او نمیداد که با عربهای وحشی از در مذاکره در آید فرمان حمله را صادر نمود. او میدانست که عربها ملتی بدبخت و گرسنه هستند و ایران چندین بار به آنان کمک نموده و آنان را از قحطی بیرون آورده است و همیشه از آنان در برابر کشورهای متجاوز محافظت نموده . لیکن هرگز تصور نمی کرد روزی آنان قصد تجاوز به امپراتوری ایران را داشته باشند . بنابراین رستم را وادار به جنگ نمود . ولی باز رستم چندین تن از فرماندهان عرب را دعوت به ایران کرد تا گفتگو کنند . ولی هیچ نتیجه ای در بر نداشت.

غارت 1200 سال تمدن شاهنشاهی و فتح اولین کاخ سفید جهان ملقب به کاخ تیسفون مدائن با کشته شدن رستم سپاه ایران به حالت متزلزل در آمد و خود شاهنشاه یزدگرد در راس ارتش قرار گرفت و آماده مقابله با مسلمانان در برابر هجوم آنان به پایتخت گشت .

بلاذری میگوید : عامر سوگند یادکرده بود بعد از اینهمه مدت مقابله ایرانیان استخر در برابر لشگر اعراب پس از فتح آنان - آنقدر از مردم آنجا خواهم کشت که جوی خون سرازیر شود . بلاذری کشته شدگان ایرانی را در گور حدود 40 هزار تن تخمین زد . او خبر از قتل عام بیش از 100 هزار تن ایرانی در استخر توسط عبدالله عامر خبر میدهد .

طبری(از مورخین مسلمان) می نویسد :" سعید ابن عاص" لشگری راهی گرگان نمود ."سعید عاص" شهر را محاصره کرد و آنگاه که آذوقه شهر به اتمام رسید مردم از گرسنگی زنهار ( امان ) خواستند . به آن شرط که سپاه "سعید ابن عاص" مردمان شهر را نکشد . لیکن بعد از عقد قرار داد سعید تمام مردمان شهر را به جز یک نفر را در دره ای گرد آورد و تمام افراد شهر را از لب تیغ گذراند . در این کشتار عبدالله پسر عمر - عبدالله پسر عباس - عبدالله پسر زیبر در راس لشگر اعراب قرار داشتند . ( تاریخ طبری ).
طبری مینویسد او با الله پیمان بست که به مناسبت این مبارزه طولانی ایرانی ان طبرستان با اسلام و کشتن عده زیادی از مسلمانان در آنجا آنقدر از مردمان آنها خواهد کشت که خونشان به جریان بیافتد و آسیاب ها بگردش درافتد و با خون آنها گندم و نان بپزند . محاصره بعد از 7 ماه به پایان رسید . یزید مهلب 1000 نفر را در دره ای برد و همگان را قتل عام نمود . ولی خونشان به جریان نیافتاد . لیکن دستور داد آب را به خونها ببندند تا جریان بیافتد. گزارش این نبرد حاکی از آن است که 14000 هزار ترک در شبه جزیره و 40000 تن ایرانی در نبرد گرگان کشته شدند و هزاران اسیر بدست آمد و 30 میلیون درهم غنائم بدست آمد . که یک پنجم آن به مبلغ 6 میلیون درهم راهی دمشق شد . بدین ترتیب آخرین منطقه از ایران ( طبرستان ) به زیر یوغ سپاه عرب در آمد.

در کتاب عقدالفرید چاپ قاهره-جلد ۲ صفحه ۵ -سخنی از خسرو پرویز نقل شده که می گوید: اعراب را نه در کار دین هیچ خصلت نیکو یافتم و نه در کار دنیا. آنها را نه صاحب عزم و تدبیر دیدم و نه اهل قوت و قدرت. آنگاه گواه فرومایگی و پستی همت آنها همین بس که آنها با جانوران گزنده و مرغان آواره در جای و مقام برابرند .فرزندان خود را از راه بینوایی و نیازمندی می کشند و یکدیگر را بر اثر گرسنگی و درماندگی می خورند.از خوردنیها و پوشیدنیها و لذتها و کامروانیهای این جهان یکسره بی بهره اند.
(لطفا کسی اشتباه برداشت نکنه و موضوع عربها و امامان رو با هم قاطی نکنه.همه میدونیم امامان ما معصوم و از هر لحاظ انسانهای کاملی بودند و در این شکی نیست.من در اینجا با مذهب کاری ندارم.اتفاقا خودم هم آدم مذهبی ای هستم.اتفاق هايي را كه افتاده با اسناد و مدارك تاريخي اش دارم تعريف مي كنم.دیگه گناه درست و غلطش به گردن اونایی که این کتابها رو تالیف کردن).




تاریخ جهانگشای جوینی، یکی از مهم‌ترین و مستندترین کتابهایی است که درباره حمله مغول به ایران تألیف شده است.مطالب زیر از این کتاب آورده شده:
در حملة مغول به واسطة خرابی‌ها و آتش‌سوزی‌ها، مراکز فرهنگی، علمی و کتابخانه‌های زیادی نابود شد و جنگ و وحشت به مهاجرت بسیاری از فرهیختگان به خارج از ایران از جمله هند و آسیای صغیر منجر گردید. هزاران هزار نفر مردم بی‌گناه زیر تیغ تاتار جان سپردند، آنها حتی به حیوانات‌ هم رحم نکردند.
دین مغولان، آیین شمنی بود که نوعی یکتاپرستی ناقص است و در آن ایزدان گوناگون با مرتبه‌های پایین‌تر در نگهداری و نظم کائنات با خدای یکتا سهیم شناخته می‌شدند و بت‌های گوناگون به عنوان مظاهر این ایزدان پرستش می‌شده است. همچنین خرافات و جادوگری به منزلۀ عاملی برای مصون ماندن از مصائب و چشم زخم‌ها میان مغولان رواج داشت.

کل قوای چنگیزخان در حمله به ایران به 150.000 نفر می‌رسیده است.او با این لشکر چنان ویرانی و کشتار کرد که «اگر تا هزار سال دیگر، هیچ آفت و بلایی نرسد و عدل و داد باشد، جهان با آن قرار نرود».
بدترین و خطرناک‌ترین نتیجۀ اوضاعی که با حملۀ مغول پیش آمد، انحطاط عقلی و فکری بود. شهرهای بزرگ که مراکز اصلی علوم و علما بود، خالی و ویران شد و تعداد کمی از متفکران و بزرگان، فرصت گریز و رهایی یافتند. کتابخانه‌های بزرگ در شهرهای پرجمعیت و آباد ماوراءالنهر، خراسان و عراق، به سرعتی عجیب پایمال شد یا در خرابه‌ها مدفون گشت. بر هم خوردن مراکز تحقیق و تعلیم و تعلّم و افتادن کار به دست وحشیانی که البته علم و هنر را ارجی نمی‌نهادند و بدان توجهی نداشتند مایۀ تنزل علمی و فکری ایرانیان شد. این اوضاع آشفتۀ زمان، بی‌تردید در همۀ آحاد مردم و کیفیت و اندیشه و رفتار آنها اثر داشته و انعکاس آن در آثار ادبی نویسندگان و دیوان‌های شاعران در قالب اندرز و نصیحت و شوخی و هزل و هجو دیده می‌شود.

در حوزة فرهنگی، چشمۀ شعر و شاعری خشکید و این خود پیامد طبیعی استیلای عنصر سلطه‌گر مغول بود؛ چرا که مغولان بی‌فرهنگ و بیابانگرد را آشنایی و معرفتی با مسائل احساسی و صورخیال نبود. شعر مدحی یا شعر درباری با حملۀ مغول از بین نرفت، بلکه ضعیف شد و قصیده‌سرایان بزرگی که در این دوره پیدا شدند تابع روش متقدمان بودند و همت آنان مصروف بر استقبال قصیده‌های معروف سنایی و انوری و خاقانی بود. اما غزل راه پیشرفت می‌سپرد و نیز از شوریدگی عارفان نیز در آن جلوه‌ای می‌توان یافت.
 
آخرین ویرایش:

matin

New member
دوست گرامی من منبع خواستم برای دوستانی که اینجا میان و این تایپیک سر میزنند نه خودم.

خب اگه در گفتتون راستیین هستید از همین فرموده های شاعر بزرگمون فردوسی چندتا بیت با بیان سند بیارین نه از روی احساسی با خوندن اشعار شاهنامه بهتون دست میده رو بهش استناد کنید!

آها ، برا دوستان
پس برای خودتون نمیخواین !!!
دوستان گرامی که نیاز دارند بدونند که فردوسی راستین هست و بدون تعصب "" البته اکثر کسائی که هویت اصیل دارند و دل به دیگر هویتهای دروغین نبستن آشنا هستن و میدونن که بدون تعصب است "" تفسیر فردوسی رو بخونن که برای تمام اشعارش منبع آورده

برای فرهنگ اعراب و ایران هم کتابهای ذیل بسی سودمندند :

تاریخ بخارا "" قسمت فرهنگ اعراب
van vloten : domination arabe
آثار البلاد قزوینی ، به نقل از ادوارد براون ، تاریخ ادبی ایران
تاریخ بلعمی
جرجی زیدان ، تاریخ التمدن الاسلامی
تاریخ طبرستان
تجارب السلف
تاریخ بیهقی
تاریخ سیستان
تاریخ یعقوبی
مروج الذهب

"" البته در بعضی کتاب ها بیشتر در مورد سیاست و اقتصاد هست ولی قسمت های برای فرهنگ نیز دارد""

امیدورام کافی بوده باشه ، باز کافی نبود بفرمائین
 

varia

Well-known member
اول عرض کنم من ایرانی هستم و بیشتر از هر کسی که متعصب به ایران هست حاضرم برای این خاکم فداکاری کنم. اگه اسپم ایجاد نشه و شما(فریبا90 و مارکوجان) راضی باشید باهاتون مباحثه میکنم و اگه راضی هم باشید تایپیکی با عنوان دیگه ای ایجاد کنیم تا اونجا مباحثه کنیم؟
 

Fariba 90

New member
اول عرض کنم من ایرانی هستم و بیشتر از هر کسی که متعصب به ایران هست حاضرم برای این خاکم فداکاری کنم. اگه اسپم ایجاد نشه و شما(فریبا90 و مارکوجان) راضی باشید باهاتون مباحثه میکنم و اگه راضی هم باشید تایپیکی با عنوان دیگه ای ایجاد کنیم تا اونجا مباحثه کنیم؟
من اطلاعات تاریخی چندانی ندارم رشته ی من هم ربطی به تاریخ یا جامعه شناسی نداره.اینجا منم به عنوان یه ایرانی که کشورم رو دوست دارم نظرات خودم رو گفتم.به نظرم جناب مارکو این تایپیک رو به همین منظور ایجاد کردن.حالا تا جایی بتونم تو مباحثه دوستان شرکت میکنم.شما هم اگه بخواید میتونید همینجا نظراتتون رو بگید هر کدوم از دوستان که بتونن درباره نظرات بحث میکنن.من هم مشکلی ندارم.
 
آخرین ویرایش:
بالا