آره ریتمش خیلی تند بود, برعکس انیمیشن های دیگه یه داستانی خطی از اول تا آخر دارن
40): ولی نمی دونم همزاد پنداری کردم باهاش یا نه فک کنم با خود رلف همزاد پنداری داشتم :25r30wi:
آره ریتمش خیلی تند بود, برعکس انیمیشن های دیگه یه داستانی خطی از اول تا آخر دارن
این مدام موضوع تازه داشت, انگار از یه موضوع سیر نشدی یه موضوع جدید, شاید واسه همین مجبورت می کنه که چندین بار ببینیش
ونالوپی رو خیلی دوس داشتم
راستی امروز فیلم The Aviator رو دیدم....چقدر باحال بود...
The Aviator (2004) - IMDb
عجب وسواس فکری عملی جالبی داشت...
وای اونجا که با هواپیما تو منطقه ی مسکونی سقوط کرد خیلی هولناک بود!!
بچه ها حتما ببینیدش...وسواس آلودگی، شست و شو، نظم و ترتیب و تقارن داشت...اصن کلکسیونی بودها!!
دی کاپریو هم مثل همیشه خیلی خوب از پس نقشش بر اومده بود...راوی جان ممنون که این فیلم رو بهم معرفی کردی عزیزم:thanks:
تو فیلم جزیره ی شاتر هم خیلی خوب نقش بیمار اسکیزوفرنی رو ایفا کرده بود
Shutter Island (2010) - IMDb
مشاهده فایل‌پیوست 1633
"]راستی امروز فیلم The Aviator رو دیدم....چقدر باحال بود...
The Aviator (2004) - IMDb
عجب وسواس فکری عملی جالبی داشت...
وای اونجا که با هواپیما تو منطقه ی مسکونی سقوط کرد خیلی هولناک بود!!
بچه ها حتما ببینیدش...وسواس آلودگی، شست و شو، نظم و ترتیب و تقارن داشت...اصن کلکسیونی بودها!!
دی کاپریو هم مثل همیشه خیلی خوب از پس نقشش بر اومده بود...راوی جان ممنون که این فیلم رو بهم معرفی کردی عزیزم:thanks:
دیروز دیدمش, فیلم کسل کننده ای بود, مدام چک می کردم که چقدرش مونده و زودتر تموم بشه, به کسی که روان شناسی نخونده و علاقه نداره هیچ وقت توصیه اش نمی کنم اما بالعکس برای رشته ما فوق العاده جای تحلیل داشت مخصوصا قسمتهای آخر فیلم که بیماریش بیشتر عود کرده بود.
بعضی قسمتهاش خیلی جالب بود, مثلا اون جایی که دوستش یکی از 12 تا نخودفرنگی تو بشقابش رو برداشت و خورد :25r30wi:
و اینکه مطابق خصوصیاتی که از این بیماری می دونیم, بیمار به اختلال خودش آگاه هست (جایی که به همسرش می گفت یه فکرهایی تو سرم میاد که می ترسم دیوونه بشم)
اینکه مشکلش از کودکیش و از تفکراتی که مادرش تو کله اش فرو کرده بود ناشی می شد, اینکه "تو امن نیستی" و یا هجی کردن کلمه "قرنطینه" می شد دید که برای محافظت از خودش و پوشوندن ضعف هاش از یه نقاب قدرت استفاده می کرد.
و نقش خانواده تو درمان و بهبود بیماریها (جایی که قرار بود محاکمه بشه و اون خانمی که قبلا دوسش داشت اومد از اون وضع فجیع درش آورد, هرچند موقت ولی نشون دهنده ی موثر بودنش بود و وقتی که باهمسرش زندگی می کرد, بیماریش انقدر شدید نبود). تو فیلم ذهن زیبا که فیلم مورد علاقه منه هم نقش فوق العاااااااااااده ی همسرش بود که نجاتش داد, یه بیمار اسکیزوفرن رو باهمه ی خطرهاش تحمل کرد و یه نابغه رو به دانشگاه و زندگی عادیش برگردوند! خیلی جالب بود. و اونچه که تو هر دوتای این فیلم ها برام مهمه اینه که هردوشون واقعی هستند.
من چندین سال با یه همچین فردی (البته نه به این شدت) کار می کردم, دقیقا جمله ای که تو فیلم میگه : "کارگرها منتظر تصمیم تو هستند" اونجا صادق بود, به خاطر وسواس زیاد مدیرمسئولمون ما عملا وقتی حضور نداشتند فلج بودیم, و باید همه چی مو به مو به میل ایشون بود و هر کاری که کسی با فکر خودش انجام می داد از نظر ایشون رد بود با اینکه خیلی تاکید داشتند از خودتون خلاقیت به خرج بدید و همش وابسته به من نباشید, اما عملا نمی شد این کار رو انجام داد, کمتر کسی که باهاش به مشکل می خورد من بودم چون تقریبا می تونستم چی می خواد و سعی می کردم همونطوری عمل کنم (البته خودمم کم وسواس فکری ندارم :25r30wi
