PSyChoO
New member
خب آخه درسته ولی لازم نیس به همه جزئیات اشاره بشه خب. البته من داستان طولانیارو اصن نخوندم و از بین همون کوتاها انتخاب کردم. ولی بنظرم کوتاه بودن داستان خودش یه هنره
داستانهای مرحله دوم
- نویسنده موضوع AWWA
- تاریخ شروع
خب آخه درسته ولی لازم نیس به همه جزئیات اشاره بشه خب. البته من داستان طولانیارو اصن نخوندم و از بین همون کوتاها انتخاب کردم. ولی بنظرم کوتاه بودن داستان خودش یه هنره
vet lab sciences
New member
چی بگم والا!:21:
احسان خان اشاره کرد که بچه ها بریزید تو این تاپیک و پربارش کنید، خب ما هم به سر دویدیم و پربارش کردیم اینجا رو دیگه!:smiliess (12):
خب آخه درسته ولی لازم نیس به همه جزئیات اشاره بشه خب. البته من داستان طولانیارو اصن نخوندم و از بین همون کوتاها انتخاب کردم. ولی بنظرم کوتاه بودن داستان خودش یه هنره
صد درصد یک هنر هست . به قول یکی از نویسنده های بزرگ داستان های کوچک مثل ساندویچ های کوچک وسوسه انگیز و غیر قابل مقاومت هستند .
اما هر سبزی به تنهایی خودش یه مزه ای داره ... اما ترکیب سبزی های مختلف یه مزه متفاوت تری به خودش میگیره این یعنی اینکه وقتی عناصر مختلف داستان رو باهم قاطی می کنیم و چارچوب های داستان رو اصولی سرهم می کنیم رنگ و بوی داستان تغییر می کنه ...
مثلا داستان های صادق هدایت رو ببینید معمولا بیش تر از 2 یا 3 صفحه هستن ...
در داستان کوتاه استفاده از تک تک کلمات مهم هس و حتی باید کلماتی رو اختراع کرد . تا جملات در عین کوتاهی بتونن اثرگذارتر باشن ...
----
داستان های کوتاه معمولا فضاسازی ، شخصیت پردازی ، معماری ، قالب چشم گیری ندارن ... اما ابتکارات و گاهی سوپرایزهای جالبی به خواننده هدیه می دن ... ولی خوندنشون معمولا فقط برای یکبار جالب هست ...
البته این ها کلیات هست ولی استثنائاتی هم همیشه وجود داره ...
----
داستان های کوتاه معمولا فضاسازی ، شخصیت پردازی ، معماری ، قالب چشم گیری ندارن ... اما ابتکارات و گاهی سوپرایزهای جالبی به خواننده هدیه می دن ... ولی خوندنشون معمولا فقط برای یکبار جالب هست ...
البته این ها کلیات هست ولی استثنائاتی هم همیشه وجود داره ...
سوپرایزهایی مثل گیرکردن گربه توی شومینه ، چهره سوخته در آتش ، دختر طلسم شده در آتش که در داستان هایی که دوستان نوشتن اومده
....
اما گاهی باید خواننده رو پای داستان میخکوب کنی با هیجان ، عشق ، محبت و... این جور اتفاقات معمولا در زمان اوج داستان اتفاق میوفته مثل جن گیری ، گم شدن مادر بزرگ ، از خواب پریدن دخترک ، ظلم ناپدری
---
در کل در فضای مجازی و زندگی شتاب زده امروزی ما، همه چیز باید سریع ، مفید و مختصر باشه ... خواندن و نوشتن داستان بیشتر سلیقه ای هست ... هر کسی دوس نداره داستان بلند بخونه ... اما همه وقت بیکاریشون میتونن توی مترو اتوبوس یه داستان کوتاه نوشجان کنند ...
....
اما گاهی باید خواننده رو پای داستان میخکوب کنی با هیجان ، عشق ، محبت و... این جور اتفاقات معمولا در زمان اوج داستان اتفاق میوفته مثل جن گیری ، گم شدن مادر بزرگ ، از خواب پریدن دخترک ، ظلم ناپدری
---
در کل در فضای مجازی و زندگی شتاب زده امروزی ما، همه چیز باید سریع ، مفید و مختصر باشه ... خواندن و نوشتن داستان بیشتر سلیقه ای هست ... هر کسی دوس نداره داستان بلند بخونه ... اما همه وقت بیکاریشون میتونن توی مترو اتوبوس یه داستان کوتاه نوشجان کنند ...
eeeeeeehsan
New member
خب آخه درسته ولی لازم نیس به همه جزئیات اشاره بشه خب. البته من داستان طولانیارو اصن نخوندم و از بین همون کوتاها انتخاب کردم. ولی بنظرم کوتاه بودن داستان خودش یه هنره
بابا این داستان ها از کوتاه هم کوتاه ترن، تو تنبلی نخوندی تقصیر داستان نذار
اینو از ویکی پدیا برداشتم:
داستان کوتاه" باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. ادگار آلن پو" در این مورد نیز گفته‌است:
داستان کوتاه" روایتی است که بتوان آن را در یک نشست (بین نیم ساعت تا دو ساعت) خواند. همه جزئیات آن باید پیرامون یک موضوع باشد و یک اثر را القا کند، یک اثر واحد را.
داستان کوتاه قانون نداره ولی از سری بعد ایشالا یه چندتا قانون واسش انتخاب می کنیم.
PSyChoO
New member
بابا این داستان ها از کوتاه هم کوتاه ترن، تو تنبلی نخوندی تقصیر داستان نذار
اینو از ویکی پدیا برداشتم:
داستان کوتاه" باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. ادگار آلن پو" در این مورد نیز گفته‌است:
داستان کوتاه" روایتی است که بتوان آن را در یک نشست (بین نیم ساعت تا دو ساعت) خواند. همه جزئیات آن باید پیرامون یک موضوع باشد و یک اثر را القا کند، یک اثر واحد را.
داستان کوتاه قانون نداره ولی از سری بعد ایشالا یه چندتا قانون واسش انتخاب می کنیم.
داستان کوتاه باید یک پاراگرف کوتاه و مختصر باشد.
مجگان سایکوییست
))
داستان کوتاه باید یک پاراگرف کوتاه و مختصر باشد.
مجگان سایکوییست
خوب شما شرکت کن تو یه پاراگراف بنویس ...
به نظر من اون دیگه داستان نیست ... اون یک داستان جمله هست ... در واقع خلاصه نویسی میشه ...
داستان نوشتن هنر هست . هنر شخصیت پردازی ، فراز و فرود ، عناصر داستان ، اوج داستان ، خلق داستان ، چارچوب های داستان خوب رو نمیشه تو یه پاراگراف وارد کرد مثلا باید می نوشتن :
بی بی گم شده بود هر چی دنبالش گشتیم پیدا نشد اما خواهر کوچیک ترم توی دودکش شومینه پیداش کرد .
یا اینکه بنویسیم : تو بدن یه دختر حاکم جن رفته بود بعد یه جنگیر آوردن تا درش بیاره اشتباهی دختر رو کشت .
و...
البته از این دسته داستان هایی که شما می گید کم نیست ولی همون طور که قبلا هم گفتم ماندگار نیست . البته اینا نظرای شخصی منه
PSyChoO
New member
برادر من کامنت منو خوب بخونید بعد انتقادی برخورد کنید. من گفتم یکی دو پاراگراف نه یک خط ! چند خط باموضوع مشترک تشکیل یک پاراگراف میدهند!!!!!
سایز داستان عشق و جادو تو داستان هایی که بچه ها نوشتن خوب بود. همچنین که داستانش جالب بود بد نبود
فک نمیکنم جمله نوشته هم بوده باشه )))اکثریت مردم آبگوشت کله صبح زود دوست دارن درسته؟ ولی چرا اکثرا روزای هفته بجا آبگوشت کله به یه نون چای شیرین اکتفا میکنن؟ چیزی بجز مختصر و مفید بودنشه؟ کله پاچه مسلماااااااا خیلیییییییی خوشمزه تر و عالی تره ولی نمی ارزه و وقت نمیشه اون همه زحمت بیشتر از ماهی دوبار. به این میگن دنیای تکنولوجی و مدرنیته. من اگه بخوام داستان بلند بخونم میرم قشنگ یه رمان طولانی میخونم ک به دلم بچسبه. ی آبگوشت کله حسابی. ولی وقت ندارم و الان وقتش نیست. داستان هایی که الان تو مسابقس مسلما خیلی کوتاه تره تا رمان!!!! ولی همونقدرم شاید خواننده ای مثل من حوصلش نکشه. مخصوصا ک اینجا جو علمی و درسی هست و هرکسی وقتشو حتی صرف خوندن داستان کوتاه و شرکت در نظر سنجی نمیکنه!!!! هرچند نظر سنجی میگه خیلی هم زیبا بوده. ولی ... یه نویسنده خوب نیازهای مخاطبانش و موقعیت رو در نظر میگیره من گیر ندادما.سخنمم مطلق نبود و خطاب به شخص خاصی نبود چون من اصن نمیدونم کدومو کی نوشته!. بجان خودم راس میگم. دلتون میخاد با من بحث کنید. نکنید همچین
)))
آخرین ویرایش:
به نظرم داستان نوشتن و خوندن سلیقه ای هست ... گاهی ما فقط نوشته های یه نویسنده خاص رو دنبال می کنیم این به این معنی میتونه باشه که ما نوع نگارشش رو دوست داریم ...
اما بعضی وقتا نویسنده ها تجاری میشن یعنی برای پول کتاب می نویسن اون وقت هست که نویسنده با سلیقه خودش کاری نداره بلکه با سلیقه خواننده کار داره ...
به نظرم داستان کوتاه بیشتر با حال و هوای نویسنده سروکار داره البته این یه موضوع صد در صد نیست ... مخصوصا توی ایران
اما بعضی وقتا نویسنده ها تجاری میشن یعنی برای پول کتاب می نویسن اون وقت هست که نویسنده با سلیقه خودش کاری نداره بلکه با سلیقه خواننده کار داره ...
به نظرم داستان کوتاه بیشتر با حال و هوای نویسنده سروکار داره البته این یه موضوع صد در صد نیست ... مخصوصا توی ایران
eeeeeeehsan
New member
خب بریم سراغ نقد. شما هم اگه دوست داشتین نقد کنید، چون هنوز نویسنده ها معلوم نشدن راحتتر میشه نقد کرد.
فقط خواهشی که از دوستان دارم اینه که تعارف نکنید، تا می تونید خوب نقد کنید. ماها نویسنده نیستیم، در اصل داریم تمرین نویسندگی می کنیم. پس اگه نقدی نباشه پیشرفتی هم نیست.
اینم بگم اینا فقط نظرات شخصی منه، ممکنه خیلیاش اشتباه باشه. پس لطفن مثبت نگاه کنید به انتقادات.
جنگیر کابلی
نقاط قوت:
اسمش که نگاه اول گرفت منو.
خلاقیت واضحی تو چشم می خوره از باب نویسندگی.
از ابزار خوبی استفاده کرده تو نوشتن، مثل هوهوی باد، صدای خش خش، میخکوب شدن و غیره...
خشن بودن داستان، یه جورایی رنگ این داستان تیره ست.
نقاط ضعف:
علائم نگارشی رو می شد یکم بیشتر روش کار کرد.
دو پاراگراف آخر رو به چند جمله تقسیم می کرد قشنگ تر بود.
اونطوری که توی عکس دختره داره میدوه سمت اون زنه که داخل دودکشه نشون دهنده وصال هست، بزرگترین ضعف این داستان به نظرم تموم شدنشه که وصال رو نشون نمیده.
آغوشی پر از آرامش
نقاط قوت:
لحظه وصال رو نشون داده.
ابزاری که استفاده کرده خوبن، مثل کارد به استخوان، وحشیانه، زار زار، صحنه به صحنه و غیره...
مهر و عطوفت رو خوب نشون داده.
اسم و محتواش همخونی دارن.
نقاط ضعف:
کمی بی دقتی در علائم نگارشی.
کمی کوتاه بود داستانش.
فدای دلت
نقاط قوت:
حال و هوای قدیم رو خوب توصیف کرده.
لحظه وصال رو نشون داده.
علائم نگارشی اکثرن رعایت شده.
نقاط ضعف:
اضافه کردن میان نوشت.
اضافه کردن پا نوشت.
ابزار خوب کم استفاده شده.
شاید بشه ایراد گرفت که به لحن محاوره ای داستان نوشته شده.
سانسورینگ داستان از جذابیتش کمی کاست.
طولانی بودن برخی جمله ها.
عشق و جادو
نقاط قوت:
اسمش قشنگه.
خلاقیتش جالب بود واسم.
ابزارش خوب بود، آتش، جادوگر، سحر، فال بین، ناپدری و غیره...
اسمش به محتواش می خوره.
لحظه وصال رعایت شده.
نقاط ضعف:
سوتی بزرگی به چشم می خوره؛ اونی که بیرون اومده از دودکش مونثه، ولی سعیدِ داستان مذکره.
شاید یکم کوتاه بود.
علائم نگارشیش رو بیشتر می شد کار کرد.
+ و - هایی که استفاده شده یکم گیجم کرد.
یه توضیحی هم بدم، علائم نگارشی منظورم ایناست:
استفاده اشتباه "ب" به جای "به"، "ک" به جای "که" و از این قبیل.
چسباندن "می" به کلمه ها مثل "میشد" و از این قبیل.
کمبود نقطه، کاما و علامت تعجب،
بین انتهای جمله و نقطه/دونقطه/کاما نباید فاصله باشه، بین نقطه/دونقطه/کاما و ابتدای جمله بعد باید فاصله باشه،
بین کلمه هایی مثل "می شود" قشنگتره که نیم فاصله گذاشت مثل "می‌شود"
و ....
طبق آخرین مصوبات دستور زبان فارسی که تاپیکش هم موجوده؛ تو داستان نوشتن یا مقاله ای چیزی که رو کاغذه و قراره چاپ بشه و همه بخونن باید این چیزا رعایت بشه وگرنه کیفیت متن رو کاهش میده. ولی جاهای غیر رسمی هرطور نوشتین اشکال نداره.
فقط خواهشی که از دوستان دارم اینه که تعارف نکنید، تا می تونید خوب نقد کنید. ماها نویسنده نیستیم، در اصل داریم تمرین نویسندگی می کنیم. پس اگه نقدی نباشه پیشرفتی هم نیست.
اینم بگم اینا فقط نظرات شخصی منه، ممکنه خیلیاش اشتباه باشه. پس لطفن مثبت نگاه کنید به انتقادات.
جنگیر کابلی
نقاط قوت:
اسمش که نگاه اول گرفت منو.
خلاقیت واضحی تو چشم می خوره از باب نویسندگی.
از ابزار خوبی استفاده کرده تو نوشتن، مثل هوهوی باد، صدای خش خش، میخکوب شدن و غیره...
خشن بودن داستان، یه جورایی رنگ این داستان تیره ست.
نقاط ضعف:
علائم نگارشی رو می شد یکم بیشتر روش کار کرد.
دو پاراگراف آخر رو به چند جمله تقسیم می کرد قشنگ تر بود.
اونطوری که توی عکس دختره داره میدوه سمت اون زنه که داخل دودکشه نشون دهنده وصال هست، بزرگترین ضعف این داستان به نظرم تموم شدنشه که وصال رو نشون نمیده.
آغوشی پر از آرامش
نقاط قوت:
لحظه وصال رو نشون داده.
ابزاری که استفاده کرده خوبن، مثل کارد به استخوان، وحشیانه، زار زار، صحنه به صحنه و غیره...
مهر و عطوفت رو خوب نشون داده.
اسم و محتواش همخونی دارن.
نقاط ضعف:
کمی بی دقتی در علائم نگارشی.
کمی کوتاه بود داستانش.
فدای دلت
نقاط قوت:
حال و هوای قدیم رو خوب توصیف کرده.
لحظه وصال رو نشون داده.
علائم نگارشی اکثرن رعایت شده.
نقاط ضعف:
اضافه کردن میان نوشت.
اضافه کردن پا نوشت.
ابزار خوب کم استفاده شده.
شاید بشه ایراد گرفت که به لحن محاوره ای داستان نوشته شده.
سانسورینگ داستان از جذابیتش کمی کاست.
طولانی بودن برخی جمله ها.
عشق و جادو
نقاط قوت:
اسمش قشنگه.
خلاقیتش جالب بود واسم.
ابزارش خوب بود، آتش، جادوگر، سحر، فال بین، ناپدری و غیره...
اسمش به محتواش می خوره.
لحظه وصال رعایت شده.
نقاط ضعف:
سوتی بزرگی به چشم می خوره؛ اونی که بیرون اومده از دودکش مونثه، ولی سعیدِ داستان مذکره.
شاید یکم کوتاه بود.
علائم نگارشیش رو بیشتر می شد کار کرد.
+ و - هایی که استفاده شده یکم گیجم کرد.
یه توضیحی هم بدم، علائم نگارشی منظورم ایناست:
استفاده اشتباه "ب" به جای "به"، "ک" به جای "که" و از این قبیل.
چسباندن "می" به کلمه ها مثل "میشد" و از این قبیل.
کمبود نقطه، کاما و علامت تعجب،
بین انتهای جمله و نقطه/دونقطه/کاما نباید فاصله باشه، بین نقطه/دونقطه/کاما و ابتدای جمله بعد باید فاصله باشه،
بین کلمه هایی مثل "می شود" قشنگتره که نیم فاصله گذاشت مثل "می‌شود"
و ....
طبق آخرین مصوبات دستور زبان فارسی که تاپیکش هم موجوده؛ تو داستان نوشتن یا مقاله ای چیزی که رو کاغذه و قراره چاپ بشه و همه بخونن باید این چیزا رعایت بشه وگرنه کیفیت متن رو کاهش میده. ولی جاهای غیر رسمی هرطور نوشتین اشکال نداره.
hebe.nurse
New member
دوستان سلام :ad54ad:
داستان هاتونو خوندم خیلی قشنگ بود مخصوصا ایده های متفاوتی که دیدم. واقعا جالب بودن. دست مریزاد همگی :applause:
راستش احسان من خجالت میکشیدم نظر بذارم خب من داستان نوشتم ولی راستش به نظرم خیلی آبکی و لوس بود واسه همین روم نشد بفرستم.
دیشب یهو برگ داستانمو دیدم و فک کردم ی ذره شجاعت به خرج بدم بفرستم بهتر ازینه که بندازمش تو سطل آشغال :/
ببخشید دیگه دیر متحول شدم وگرنه دوس داشتم تو نظرسنجی هم شرکت کنم. حالا این دفعه استارتشو میزنم تا واسه دفعات بعد کمی خجالتم بخوابه
آوا جان :riz304:
داستان هاتونو خوندم خیلی قشنگ بود مخصوصا ایده های متفاوتی که دیدم. واقعا جالب بودن. دست مریزاد همگی :applause:
راستش احسان من خجالت میکشیدم نظر بذارم خب
من داستان نوشتم ولی راستش به نظرم خیلی آبکی و لوس بود واسه همین روم نشد بفرستم. دیشب یهو برگ داستانمو دیدم و فک کردم ی ذره شجاعت به خرج بدم بفرستم بهتر ازینه که بندازمش تو سطل آشغال :/
ببخشید دیگه دیر متحول شدم وگرنه دوس داشتم تو نظرسنجی هم شرکت کنم. حالا این دفعه استارتشو میزنم تا واسه دفعات بعد کمی خجالتم بخوابه
آوا جان :riz304: