خدا حفظت کنه.به جمع ما خوش اومدی.انشا الله قصد مبارزه داری؟یا الله . . .آخ که دل ما هم خونه اینقدر از این ناجوونمردی ها دیدیم تو مراکز درمانی ! ای کاشش یه لحظه هم که شده فکر میکردیم اون مریضه یکی از اعضای خانواده خودمونه یا یکی از عزیزامون
بسم الله . . .خب این موضوع جدیدی نیست اما نگاه جدیدی می طلبه . تنها راهش هم اینکه از خودمون شروع کنیم . بسم الله ..........
خیلی خوبه که جوابشو ندادی.حتما خودت میدونی که وقتی پدرشو از دست داده چه حالی داشته.درسته کارش اشتباه بوده اما شما کار خوبی کردی که جوابشو ندادی.اتفاقا از اخلاقت خوشم میاد که آدم رکی هستی.
حالا بریم سر بحث خودمون.
پری روز یه سری به اورژانس زدم البته اونجا کار نداشتم فقط رفتم یه احوالی از همکاران بپرسم. یه بابایی اومد دید توی اون جایی که من وایسادم فقط من روپوش دارم پس یا پرستارم یا دکتر! اومد جلو گفت تو دیروز پدر منو کشتی! 7977cujr38iyymsu8: منم واقعا یه لحظه کُپ کردم! :33: گفتم من دیروز اصلا اینجا نبودم! داد و فریادش شروع شد گفت اگه تو نبودی یه احمقی بود مثل تو! 7977cujr38iyymsu8: خب اینم از برخورد به قول شما مراجع! منم خدا شاهده هیچی جوابشو ندادم. حراست اومد با لگد انداختش بیرون.
اما در اون مورد پنی سیلین! میشه بگید یعنی چی که پنی سیلین تزریق نشد؟ مطمئنید پرستار بجای داخل عضله داخل دیوار سرنگ رو فرو نکرده بود؟ والا! :65d6a5d6s:
برادر من شهاب عزیز نمیدونم چرا اینقدر جسته و گریخته حرف میزنی! از مراجع میپری به پنی سیلین و از اون میپری به چادر و حجاب و احتمال بحث بعدیتون اینه چرا پژو 206 شده 32 میلیون؟
اول رو یه بحث مانور بدین تا حل بشه بعد بریم یه بحث دیگه! اینطور بهتر نیست؟
خدا نسل شما رو گسترش بده.من همیشه با همه مراجع مهربونم:thanks:...بخصوص با مادرایی که دارن درد میکشن..البته تا جایی هم که دیدم بچه های مامایی همه خوب و مهربونن..ایشالا که همکارای دیگم اینطور باشن.
در مورد حجاب نظری ندارم...:sarma:
خیلی خوبه که جوابشو ندادی.حتما خودت میدونی که وقتی پدرشو از دست داده چه حالی داشته.درسته کارش اشتباه بوده اما شما کار خوبی کردی که جوابشو ندادی.
در مورد پنی سیلین.من نگفتم پرستار بوده.اللبته من نمیدونم شما باید از چه چیزایی اطلاعات داشته باشید ولی آیا مثلا در مورد پنی سیلین نباید اطلاعات داشته باشید؟آیا این درست نیست که پنی سیلین باید زود تزریق بشه واگه بمونه نمیشه تزریقش کرد؟
خیلی خوبه که جوابشو ندادی.حتما خودت میدونی که وقتی پدرشو از دست داده چه حالی داشته.درسته کارش اشتباه بوده اما شما کار خوبی کردی که جوابشو ندادی.
در مورد پنی سیلین.من نگفتم پرستار بوده.اللبته من نمیدونم شما باید از چه چیزایی اطلاعات داشته باشید ولی آیا مثلا در مورد پنی سیلین نباید اطلاعات داشته باشید؟آیا این درست نیست که پنی سیلین باید زود تزریق بشه واگه بمونه نمیشه تزریقش کرد؟
تو رشته های ما صبور بودن تو چنین شرایطی باید به عنوان یکی از اصول حرفه ای تبدیل بشه و همون طور که داریم کارهای عملی رو تمرین می کنیم تا مهارت لازم رو بدست بیاریم باید سعی کنیم به خودمون مسلط باشیم و اینو تمرین کنیم و من مطمئنم اگه هر فردی رو این جنبه کار کنه میتونه به راحتی توی شرایط خاص خودشو بهتر کنترل کنه!! فقط خود فرد باید بخواد
در مورد انتی بیوتیک ها هم تا اونجایی که من میدونم نیازی نیست که بلافاصله تزریق بشه،حتی گاهی تو شرایط خاص دارو رو میکشیم اتیکت میزنیم و کنار مریض میذاریم و زمانش که رسید تزریقش میکنیم ولی اگه تا آخر شیفت نیاز نشد دارو رو out میکنیم البته بعضی داروها رو تا 24 ساعت میشه نگه داشت.
سلام دوستان من هم میخوام از دست بعضی پرستارا گله کنم. سال قبل ما یک بیمار تصادفی داشتیم که از ناحیه صورت به شدت زخمی شده بود که این مسئله باعث شد که چشم راستش نابینا بشه و کل استخوانهای صورتش هم شکسته بود. دماغش شکسته بود و حتی خون هم بالا میاورد. شب اول تصادف اون رو همراه 10 یا 11 مریض تصادفی تو یک اتاق رها کرده بودن و هیچ کس از اونا حالی نمیپرسید. حتی وقتی ما از پرستارا خواستیم که یک بالش به ما بدن، گفتن: که باید خودتون بالش بیارین. وقتی به یک پرستار گفتیم که سرم تو دستش رو درست کن، گفت که این کار وظیفه من نیست.و ...
حالا خودتون قضاوت کنید که ما تو اون وضعیت نگران کننده و اون حال مریضمون و اون هم برخورد پرسنل بیمارستان. این فقط کمی از درددل من بود
بشمار . . .من اگه جای شما بودم تا جایی که میشد میرفتم تا حقم رو از حلقومشون بکشم بیرون.من یه روز صبح دیدم چشمم قرمز شده و اشک میاد از چشمم... با چراغ قوه نگاه کردم دیدم شیشه رفته تو چشمم و سریع رفتم بیمارستان (چون نوبت صبح اینجا هیچ دکتر چشم پزشکی تو مطبش نیست!) رفتم قبض گرفتم واسه چشم پزشک؛ و بعد از دو ساعت رفتم پیش دکتر که دربیاره! دکتر بعد از کلی کلنجار گفت تموم شد پاشو! من رفتم نگاه کردم دیدم شیشه بازم همونجاست... برگشتم به دکتر گفتم!دکتر هم اصلا انگار که منو ندیده باشه، گفت من شیفتم تموم شده و رفت!!! رفتم اورژانس همون بیمارستان و دوباره قبض گرفتم (دفترچه درمانی هم ندارم) و بازم اونجا قطره ریختن و بعد از کلی کلنجار گفتن درآوردیم! بازم دیدم همونجاست! وقتی اعتراض کردم، گفتن: میخواستی مواظب باشی که نره دیگه !!!!!!!!!!!! اصلا ما درنمیاریم مزاحم نشید!! بعد رفتم دوستم درآورد! پولمم هم حرومشون بشه انشا الله.....
شما برای اینکه از خودت شروع کنی چیکار کردی؟خب این موضوع جدیدی نیست اما نگاه جدیدی می طلبه . تنها راهش هم اینکه از خودمون شروع کنیم . بسم الله ..........
همونطور که همکاران عزیزم میدونن مریض رو قبل از انتقال به اتاق عمل باید آماده کرد.
مثلا npo بودن و داشتن راه وریدی و...
برای بیمارانی که به اتاق عمل میرن راه وریدی با آنژیوکت سبز میذارن. اگر به انفوزیون (تزریق خون) احتیاج شد آنژیوکت طوسی میذاریم به هر حال!
من با چشمای خودم دیدم و خدا کورم کنه اگه دروغ گفته باشم، پرستاری که داشت یکی از مریض هارو آماده میکرد و آنژیوکت صورتی داشت اون پلاستیک صورتی رنگ آنژیوکت رو کند و پلاستیک سبز رنگ یه آنژیوکت سبز رو بهش زد و رنگش سبز شد! خب الان دیگه کسی واقعا به ظاهر نمیتونه تشخیص بده که اون آنژیوکت واقعا صورتی بوده یا سبز بوده!
این یه نمونه ساده از موارد بدی بود که دیدم!
مگه شما ها تو رفرنس هاتون به کلمه ی مراجع (client) تا حالا برنخوردید!؟؟شرمنده من میپرسم اما متوجه نشدم مراجع یعنی چی؟؟ منظورتون بیمار مراجعه کننده هست؟؟