اعتراف می کنم!

waria

New member
اعتراف میکنم وقتی تلوزیون یه فیلم جنگی نشون میداد میرفتم قایم میشدم یه وقت تیراشون به من نخوره:4d564ad6:
 

waria

New member
اعتراف میکنم وقتی به سن تکلیف رسیدم،موقع نماز خوندم سایلنت نماز میخوندم.اخه با خودم میگفتم خدا که میفهمه من چی میگم،دیگه چرا خودمو خسته کنم؟:shocked:
 

waria

New member
اعتراف میکنم تا همین چند سال پیش فکر میکردم اتیلا پسیانی زنه:(50):
 

sahar-a

New member
یکی دو سال پیش هر وقت داشتیم از یه کانال ماهواره فیلم می*دیدیم، وقتی فیلمش ایرانی بود، مامانم میگفت ببینین این بازیگر ایرانیه تو خارج چیکار میکنه؟
 

sahar-a

New member
اعتراف می*کنم

یکی دو سال پیش هر وقت داشتیم از یه کانال ماهواره فیلم می*دیدیم، وقتی فیلمش ایرانی بود، مامانم میگفت ببینین این بازیگر ایرانیه تو خارج چیکار میکنه؟:sarma:
 

matin

New member
اعتراف میکنم وقتی تلوزیون یه فیلم جنگی نشون میداد میرفتم قایم میشدم یه وقت تیراشون به من نخوره:4d564ad6:

پس توصیه میکنم یه بار با تلویزیون سه بعدی با ایکس باکس بازی های اکشن نکنی که فک کنم سکته بزنی :)))))))
 

8521413

New member
دم این واریا خانم گرم، چقدر سوتیهاش خوب یادش مونده، من که هرچی زورزدم چیزی یادم نیومد، شاید هنوز به سوتیهای دوران کودکیم پی نبردم.
میگم شاید یه روز هم برسه که به سوتیهای الانمون اعتراف کنیم!!!
 

sahar-a

New member
چن سال پیش رفته بودیم قبرستون و دیدیم دارن یه نفر که تازه مرده بود، رو دفن می*کنند. من و دختر عمه*ام رفتیم از نزدیک نیگا کنیم، ببینیم زنه یا مرد!؟ دیدیم آخونده داره شهادتین و... میگه. داشتیم از بین جمعیت زیادی که اونجا بودن، میومدیم بیرون که یه خانومه پرسید زنه یا مرد؟ دختر عمه*ام خیلی جدی گفت: "خورزو خان بید، از دستاش خون می*چکید" :25r30wi:خانومه که انگار جدی گرفته بود گفت: راست میگی ؟ بیچاره ... خدا بیامرزدش..........:sad:
 

ali_ah

New member
آره ب جون خودم...خودم ب تنهایی ی شهر غضنفرو حریف بودم...:smiliess (6):
میخوای از طرف دوستامم بنویسم؟اونا از من داغون تر بودن...:25r30wi:

خیلی خاطرات قشنگی بود امروز خیلی کسل شده بودم ولی حالا حسابی سرحال شدم
این جا اکانت نداشتم ولی لازم شد که یکی بسازم و از همه دوستانی که خاطره نوشته بودن تشکر کنم
ممنون
:motat::1dco2x0p1lilzhfpg1t
 
آخرین ویرایش:

ali_ah

New member
من هرچی فکر کردم فعلا خاطره از خودم نیومد ذهنم ولی اوایل ترم 2 که بودم سر ازمایشگاه میکروب 2تا از خانوم های کلاس می خواستن یه سوالی بپرسن ازمن ولی هیچکدوم روشون نمیشد
داشتن با هم بحث میکردن که کدوم بپرسه منم که فهمیده بودم از پشت سرشون منتظر بودم به نتیجه برسن و سوالشون رو بپرسن که اخرش به نتیجه رسیدن
وقتی که برگشتن سوالشونو بپرسن من زول زده بودم بهشون یه هو حول شدن و گفتن سلام خانوم ... منم که دیدم اگه بخندم بد ضایع میشن سلام دادمو جوابشونو دادم :p
 
آخرین ویرایش:

vb2

New member
اعتراف میکنم کلاس اول ابتدایی سر کلاس شروع کردم ویفر خوردن اونم میز اول آخه بگو نابغه میخوان قایمکی یه چیزی سر کلاس میل کنن لا اقل کلوچه ای کیکی چیزی بخور نه ویفر که خرچ خرچ :5:میکنه جالب اینجاس معلمم صدام کرده میگه بیابیرون ببینم با اعتماد به نفس رفتم جلوش با خورده های ویفر رو مانتوم و مقنعه ام بعد بم گفت برو گوشه کلاس وایسا منم رفتم به بچه ها گفت کی خط کش چوبی داره من آی کیو گفتم خانوم ما داریم گفت برو بیار منم رفتم با غرور آوردم نگو واسه خودم بوده که بزنه کف دستممممممممممممم :1dco2x0p1lilzhfpg1t
 

matin

New member
من تا وکیلم نیاد اعتراف نمیکنم چون ممکنه تو دادگاه علیهم استفاده بشه :65d6a5d6s:
 

vb2

New member
اعتراف میکنم دوس نداشتم دختر باشم تا کلی اسممو رضا میگفتم :5::ph34r-smiley:
 

estel

New member
من اعتراف میکنم اینقدر خنگم هیچی یادم نمونده از سوتی هام آخه چرا؟؟؟؟؟؟؟
 
1.اعتراف میکنم هیچوقت نمیفهمم دوسش دارم جز وقتایی که آروم میگیرم و میاد پیشم میشینه.چقده من سنگدل شده بودما.ولی دوسش دارم دیگه ایندفه فهمیدم.
2. بچه که بودم از اسباب بازی های پسرخالم و پسر عموم یواشکی براداشتم
3. کلاس اول داشتم روی دیوار اسممو مینوشتم معلم گفت روی دیوار ننویس میمون !!!(عجب معلم با فرهنگی).
4. کلا خیلی سوتی میدم خیلیاااا.عجیب!!!
 

waria

New member
.اعتراف میکنم هیچوقت نمیفهمم دوسش دارم جز وقتایی که آروم میگیرم و میاد پیشم میشینه.چقده من سنگدل شده بودما.ولی دوسش دارم دیگه ایندفه فهمیدم.
چه کسی را؟؟؟:smiliess (12):
 

arezoo_68

New member
اعتراف میکنم دارم الزایمر میگیرم اخه هر چی فکر میکنم هیپچ کدوم از سوتیام یادم نمیاد
 

ne11833

New member
من اینقدر سوتی زیاد دادم که یادم نمیاد
ولی یه چیزی هست که از وقتی عضو این سایت شدم اتفاق افتاده برای همین یادمه
اعتراف میکنم که تا قبل از اینکه قسمت امضا توی صفحه شخصی ام رو کشف کنم فکر میکردم بین نوشته های کاربران جملات زیبا و الهام بخش میگذارن و این نوع طراحیه سایته!
 

ne11833

New member
اعتراف میکنم وقتی بچه بودم به اسم مریم میگفتم "مرگم"!!
یه دوست به این اسم داشتم ولی ظاهرا خودش اعتراضی به این قضیه نداشت!
 
بالا