شفيع
New member
در پیش¬نویس اظهار شده است که علایم این چهار اختلال به صورت طیفی از خفیف تا شدید ، به جای تشخیص ساده بله/ خیر برای یک اختلال خاص بروز می¬کند. معیارهای تشخیصی پیشنهاد شده برای اختلالات طیف اوتیسم محدوده¬ای از شدت را به گونه¬ای که وضعیت رشد کلی فرد را در زمینه ارتباطات اجتماعی و دیگر رفتارهای شناختی و حرکتی مرتبط توصیف می¬کند. با این تغییر جدید و اساسی ممکن است که افراد با شدت کمتر علایم، دیگر تشخیص مشخصی دریافت نکنند. تغییر دیگر در مورد نرخ شیوع و وقوع ASD ها خواهد بود. با ارایه علایم تشخیصی محدودتر، کودکان کم¬تری واجد معیارهای تشخیصی برای این¬گونه اختلالات خواهند بود. از دیگر تغییرات در این طبقه تشخیصی می¬توان به افزودن معیار “ADHD جای دیگر طبقه¬بندی نشده” اشاره کرد.
2* اختلالات اسکیزوفرنی و سایر اختلالات سایکوتیک schizophrenia and other psychotic disorder
در این طبقه اختلالاتی قرار گرفتهاند که در DSM-IV تحت عنوان طبقه تشخیصی اسکیزوفرنیا و سایر اختلالات سایکوتیک قرار داده شدهاند. قرار گرفتن اختلال شخصیت اسکیزوتایپی در این طبقه و حذف انواع فرعی اسکیزوفرنی (مانند پارانویید یا آشفته) مهمترین تغییرات این طیقه این راهنما نسبت به DSM-IV است. علاوه براین، دو اختلال پیشنهادی در این طبقه قرار گرفتهاند که اختلال نخست علایم سایکوز خفیف و اختلال دوم کاتاتونیا (هم به عنوان یک اختلال مجزا با نام اختلال کاتاتونیک مرتبط با وضعیت پزشکی عمومی ناشناخته و هم به عنوان تصریح کنندهی کاتاتونیا که در طیف وسیعی از اختلالات میتواند روی دهد) است. در ادامه معیارهای تشخیصی نشانگان ریسک سایکوز را شرح می¬دهیم.
معیارهای پیشنهادی برای نشانگان ریسک سایکوزRisk syndrome psychosis
الف) علایم مشخصه: حداقل یکی از موارد زیر درشکلی ضعیف با واقعیت¬سنجی سالم، اما با شدت و یا تناوب کافی، به طوری که بیش از حالت هنجار است:
(i) هذیان
(ii) توهم
(iii) گفتار نابسمان
ب) تناوب/ رواج: علایم معیار الف باید در طی ماه گذشته و با تناوب حداقل یک بار در هفته در ماه گذشته حضور داشته باشند.
ج) پیشرفت: علایم معیار الف باید در طی سال گذشته آغاز و یا بدتر شده باشند.
د) پریشانی/ ناتوانی/ جستجو برای درمان: نشانه¬ها به اندازه کافی پریشان-کننده و یا ناتوان¬کننده برای بیمار و یا دیگران هستند که منجر به جست¬و-جوی کمک می¬شود.
ه) علایم سایکوز خفیف توسط دیگر تشخیص¬های DSM-5 بهتر توجیه نمی¬شود. و) معیارهای بالینی برای هرگونه اختلال سایکوتیک DSM-5 هرگز مشاهده نشده باشد.
۳* اختلالات دوقطبی و اختلالات مرتبط با آن Bipolar and related disorders
طبقهی تشخیصی اختلالات خلقی DSM-IV در راهنمای جدید به دو طبقهی مجزای اختلالات دو قطبی و اختلالات مرتبط با آن و اختلالات افسردگی تقسیم شده است. طبقهی تشخیصی اختلالات دوقطبی و اختلالات مرتبط با آن به عنوان سومین طبقهی تشخیصی و یک طبقهی جدید شامل اختلالاتی نظیر اختلال دو قطبی نوع I، نوع II و اختلال خلق ادواری است.
.
۴* اختلالات افسردگیDepressive disorder
این طبقه شامل اختلالاتی نظیر اختلال خلق نامنظم مخرب، اختلال افسردگی اساسی/ دورهی واحد، اختلال افسردگی اساسی/ عود کننده و افسرده خویی است. مهمترین تغییر در این طبقه اضافه شدن دو اختلال جدید است که عبارتند از:
الف) اختلال افسردگی/ اضطراب مختلط (mixed anxiety/depression disorder):
وجود سه یا چهار علامت از افسردگی اساسی [باید شامل خلق افسرده یا فقدان لذت باشد] که با آشفتگی اضطرابی همراه باشد. این علایم حداقل ۲ هفته طول میکشند و به صورت همزمان رخ میدهند.
ب) اختلال ملال پیش از قاعدگی (premenstrual dysphoric disorder):
این اختلال در DSM-IV به عنوان یکی از “اختلالات افسردگی که به گونهای دیگر طبقهبندی نشدهاند” گنجانده شده است، اما در راهنمای جدید به عنوان یک اختلال مجزا کدگذاری میشود.
در DSM-IV دوره خروج از سوگ ، افسردگی به حساب نمی¬آمد. اما اشاره شده بود که اگر این دوره بیش از ۲ ماه بعد از دست دادن فرد موردعلاقه ادامه یابد، تشخیص داغدیدگی از افسردگی اساسی پیچیده می¬شود. در پیش¬نویس انتشار یافته از DSM-5 خروج از سوگ از تبصره ویژه برای دوره افسردگی اساسی حذف گردیده که این حرکت موجب انتقاداتی شده است. منتقدان استدلال می¬کنند که حذف کردن معیار خروج از سوگ موجب بیمارگون کردن واکنش داغدیدگی هنجار می¬شود و ممکن است منجر به درمان¬های دارویی نامناسب شود.
۵* اختلال بی¬نظمی مخرب خلق Disruptive mood dysregulation disorder
در DSM-5 این تشخیص به کودکانی اطلاق خواهد شد که تحریک¬پذیری مداوم و رفتارهای مکرر طغیان را ۳ یا بیشتر از ۳ بار در هفته و به مدت بیش از ۱ سال نشان می¬دهند. این طبقه تشخیصی به دلیلی نگرانی¬های بالقوه در مورد افزایش تشخیص اختلال دوقطبی در کودکان به وجود آمده است. در مورد دوره شیدایی و نیمه شیدایی نیز معیارA تجدید نظر شده است و افزایش انرژی/ فعالیت به عنوان علامت اصلی مطرح گردیده است.
..........۶
- - - Updated - - -
* اختلالات اضطرابیAnxiety disorder
این طبقه در DSM-IV نیز با همین نام قرار دارد. اما تفاوتی که وجود دارد این است که بسیاری از اختلالاتی که در DSM-IV تحت عنوان اختلالات اضطرابی مطرح شدهاند در راهنمای جدید در بین طبقات مجزای اختلالات اضطرابی، اختلالات وسواسی- عملی و اختلالات مرتبط با آن، اختلالات مرتبط با سانحه و عوامل تنشزا ، توزیع شدهاند. مهمترین تغییراتی که در این طبقه در DSM-5 ایجاد شده است، حذف اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) و اختلال وسواسی- عملی (OCD) و قرار گرفتن آنها در یک طبقهی تشخیصی مجزا است. علاوه بر این اختلالاتی نیز به این طبقهی تشخیصی اضافه شدهاند؛ همانند اختلال اضطراب جدایی است که در DSM-IV تحت عنوان “سایر اختلالات شیرخوارگی، کودکی یا نوجوانی” قرار گرفته است و در این¬جا تبدیل به یک اختلال مجزا شده است. اختلال اضطراب جدایی برای اولین بار در DSM-III-R مطرح شده بود، مهمترین تفاوت بینDSM-III-R و DSM-5 این است که تداوم نشانگان در DSM-5 برای حداقل چهار هفته برای تشخیص اختلال لازم دانسته شده است، در حالی¬که در DSM-III وDSM-III-R ، دو هفته را برای این مدت کافی دانستهاند. متن تجدید نظر شده DSM-IV-TR اختلال اضطراب جدایی را جزء اختلالات دورهی شیرخوارگی کودکی و نوجوانی آورده است.
تغییر دوم اضافه شدن آگورافوبیا به عنوان یک اختلال مجزا است که این تشخیص نیز در DSM-IV به عنوان حالتی که تنها در بستر اختلال وحشتزدگی (پانیک) روی میداد (حملهی وحشتزدگی با آگورافوبیا یا آگورافوبیا بدون سابقهی حمله وحشت¬زدگی) شناخته میشد.
دیگر تغییرات این طبقه عبارتند از:
* آگرو فوبیا: مدت زمان استمرار معیارها تغییر یافته است ( از “استمرار حداقل به مدت شش ماه” به ” حضور ترس، اضطراب یا اجتناب به طور معمول به مدت ۶ ماه یا بیشتر”).
* اختلال اضطراب فراگیر: تعداد علایم فیزیکی مرتبط از شش مورد به دو مورد کاهش یافته است.
* فوبیای خاص: مدت زمان استمرار معیارها تغییر یافته است (از “استمرار حداقل به مدت شش ماه” به ” حضور ترس، اضطراب یا اجتناب به طور معمول به مدت ۶ ماه یا بیشتر”).
* اختلال اضطراب اجتماعی (فوبیای اجتماعی): مدت زمان استمرار معیارها تغییر یافته است (از “استمرار حداقل به مدت شش ماه” به ” حضور ترس، اضطراب یا اجتناب به طور معمول به مدت شش ماه یا بیشتر”).
* افزودن معیار اختلال اضطرابی جای دیگر طبقه¬بندی نشده.
*افزودن معیار برای اختلال اضطرابی مرتبط به دیگر شرایط پزشکی.
*افزودن معیار برای اختلال اضطرابی ناشی از مواد.
۷* اختلالات وسواس فکری/ عملی و اختلالات مرتبط با آنOCD and related disorders
این طبقه از طبقهی اختلالات اضطرابی DSM-IV جدا شده است. و شامل اختلالاتی است که در DSM-IV تحت عنوان اختلالات اضطرابی، اختلالات شبهجسمی و اختلالات کنترل تکانه که به گونهای دیگر طبقهبندی نشدهاند، مطرح شده است. از مهمترین اختلالات این طبقه میتوان به اختلال وسواسی- عملی، اختلال بدشکلی بدن، اختلال انبارکردن، اختلال کندن مو (trichotillomania) و اختلال کندن پوست اشاره کرد.
در DSM-IV احتکار به عنوان یکی از معیارهای شخصیت وسواسی_ اجباری (OCPD)ذکر شده است. بر اساس DSM-IVزمانی که احتکار مفرط باشد متخصصین باید تشخیص OCD را بگذارند و اگر معیارها برای هر دو اختلال OCPDو OCDدیده شد باید هر دو تشخیص را بگذارند. اگرچه به نظر می¬رسد احتکار اجباری اغلب از دیگر اختلالات نورولوژیکی و روان¬پزشکی، از جمله OCPDو OCDمجزا است.
اگرچه در DSM-IV به صراحت بیان نشده اما زمانی که احتکار شدید باشد می¬توان آن را از نشانه¬هایOCDبه حساب آورد. این نکته می¬تواند زمانی که تنها احتکار وجود دارد و دیگر علایم OCDوجود ندارد ، برای تشخیصOCD بحث¬انگیز باشد و بالینی¬گر را دچار مشکل کند.
بنابراین در DSM-5 اختلال احتکار را به عنوان اختلالی مجزا از اختلال وسواس فکری- عملی قرار دادند که ویژگی¬های آن به قرار زیر است:
• تشخیص OCD به عنوان شرایط همبود (تقریباً در ۲۰% موارد) ممکن است وجود داشته باشد اما این همبودی شایع نیست. همبودی اختلالات خلقی و اضطرابی با این اختلال شایع¬تر است.
• ترس از دست دادن چیز های مهم ممکن است از نظر عملکردی شبیه وسواس فکری باشد.
• افکار، تصاویر یا تکانه¬های ناخوانده، ناخواسته و متناقض که به طور فعال مقاوم باشد، مشاهده نمی¬شود.
• اجتناب از دورانداختن چیزها که ممکن است از نظر عملکردی شبیه وسواس عملی باشد.
• احتکار از نظر بالینی در این بیماران آشکارا وجود دارد، این احتکار در نتیجه یک نیاز عاطفی یا واقعی نیست.
• احتکار اگر همبود باOCD باشد، احتکار نسبت به دیگر علایم OCD ثانویه نیست.
• تقریباً در یک سوم موارد وجود تشخیص OCPD محتمل است. هرچند زمانی که معیارهای احتکار مستثنی شوند، بیماران مبتلا به اختلال احتکار بیشتر از مبتلایان به دیگر اختلالات اضطرابی تشخیص OCPD دریافت نمی¬کنند.
• وجود دیگر اختلالات شخصیت به جز OCPD شایع¬تر است.
• این افراد نسبت به بیماری خود بینش ضعیف دارند.
• احتکار می¬تواند به خصوص در مراحل ابتدایی همخوان با خود باشد. این افراد احتکار را مشکل نمی¬دانند و درصدد جستجوی کمک بر نمی¬آیند، به طوری که دیگران برای در مان آن¬ها پافشاری نمی¬کنند.
• علایم این بیماران ثابت است اما در طول زمان بدتر می¬شود.
• شیوع این اختلال در حدود ۲% تا ۵% است.
• این اختلال ۵۰% به طور ژنتیکی در بزرگسالان دیده می¬شود.
• اختلال در پردازش اطلاعاتی در زمینه¬های تصمیم¬گیری، طبقه¬بندی، سازماندهی، مشکلات در حافظه وجود دارد. این افراد باورهای نادرستی درباره تملک اشیاء دارند.
• پاسخ به درمان این اختلال ضعیف تا متوسط است.
2* اختلالات اسکیزوفرنی و سایر اختلالات سایکوتیک schizophrenia and other psychotic disorder
در این طبقه اختلالاتی قرار گرفتهاند که در DSM-IV تحت عنوان طبقه تشخیصی اسکیزوفرنیا و سایر اختلالات سایکوتیک قرار داده شدهاند. قرار گرفتن اختلال شخصیت اسکیزوتایپی در این طبقه و حذف انواع فرعی اسکیزوفرنی (مانند پارانویید یا آشفته) مهمترین تغییرات این طیقه این راهنما نسبت به DSM-IV است. علاوه براین، دو اختلال پیشنهادی در این طبقه قرار گرفتهاند که اختلال نخست علایم سایکوز خفیف و اختلال دوم کاتاتونیا (هم به عنوان یک اختلال مجزا با نام اختلال کاتاتونیک مرتبط با وضعیت پزشکی عمومی ناشناخته و هم به عنوان تصریح کنندهی کاتاتونیا که در طیف وسیعی از اختلالات میتواند روی دهد) است. در ادامه معیارهای تشخیصی نشانگان ریسک سایکوز را شرح می¬دهیم.
معیارهای پیشنهادی برای نشانگان ریسک سایکوزRisk syndrome psychosis
الف) علایم مشخصه: حداقل یکی از موارد زیر درشکلی ضعیف با واقعیت¬سنجی سالم، اما با شدت و یا تناوب کافی، به طوری که بیش از حالت هنجار است:
(i) هذیان
(ii) توهم
(iii) گفتار نابسمان
ب) تناوب/ رواج: علایم معیار الف باید در طی ماه گذشته و با تناوب حداقل یک بار در هفته در ماه گذشته حضور داشته باشند.
ج) پیشرفت: علایم معیار الف باید در طی سال گذشته آغاز و یا بدتر شده باشند.
د) پریشانی/ ناتوانی/ جستجو برای درمان: نشانه¬ها به اندازه کافی پریشان-کننده و یا ناتوان¬کننده برای بیمار و یا دیگران هستند که منجر به جست¬و-جوی کمک می¬شود.
ه) علایم سایکوز خفیف توسط دیگر تشخیص¬های DSM-5 بهتر توجیه نمی¬شود. و) معیارهای بالینی برای هرگونه اختلال سایکوتیک DSM-5 هرگز مشاهده نشده باشد.
۳* اختلالات دوقطبی و اختلالات مرتبط با آن Bipolar and related disorders
طبقهی تشخیصی اختلالات خلقی DSM-IV در راهنمای جدید به دو طبقهی مجزای اختلالات دو قطبی و اختلالات مرتبط با آن و اختلالات افسردگی تقسیم شده است. طبقهی تشخیصی اختلالات دوقطبی و اختلالات مرتبط با آن به عنوان سومین طبقهی تشخیصی و یک طبقهی جدید شامل اختلالاتی نظیر اختلال دو قطبی نوع I، نوع II و اختلال خلق ادواری است.
.
۴* اختلالات افسردگیDepressive disorder
این طبقه شامل اختلالاتی نظیر اختلال خلق نامنظم مخرب، اختلال افسردگی اساسی/ دورهی واحد، اختلال افسردگی اساسی/ عود کننده و افسرده خویی است. مهمترین تغییر در این طبقه اضافه شدن دو اختلال جدید است که عبارتند از:
الف) اختلال افسردگی/ اضطراب مختلط (mixed anxiety/depression disorder):
وجود سه یا چهار علامت از افسردگی اساسی [باید شامل خلق افسرده یا فقدان لذت باشد] که با آشفتگی اضطرابی همراه باشد. این علایم حداقل ۲ هفته طول میکشند و به صورت همزمان رخ میدهند.
ب) اختلال ملال پیش از قاعدگی (premenstrual dysphoric disorder):
این اختلال در DSM-IV به عنوان یکی از “اختلالات افسردگی که به گونهای دیگر طبقهبندی نشدهاند” گنجانده شده است، اما در راهنمای جدید به عنوان یک اختلال مجزا کدگذاری میشود.
در DSM-IV دوره خروج از سوگ ، افسردگی به حساب نمی¬آمد. اما اشاره شده بود که اگر این دوره بیش از ۲ ماه بعد از دست دادن فرد موردعلاقه ادامه یابد، تشخیص داغدیدگی از افسردگی اساسی پیچیده می¬شود. در پیش¬نویس انتشار یافته از DSM-5 خروج از سوگ از تبصره ویژه برای دوره افسردگی اساسی حذف گردیده که این حرکت موجب انتقاداتی شده است. منتقدان استدلال می¬کنند که حذف کردن معیار خروج از سوگ موجب بیمارگون کردن واکنش داغدیدگی هنجار می¬شود و ممکن است منجر به درمان¬های دارویی نامناسب شود.
۵* اختلال بی¬نظمی مخرب خلق Disruptive mood dysregulation disorder
در DSM-5 این تشخیص به کودکانی اطلاق خواهد شد که تحریک¬پذیری مداوم و رفتارهای مکرر طغیان را ۳ یا بیشتر از ۳ بار در هفته و به مدت بیش از ۱ سال نشان می¬دهند. این طبقه تشخیصی به دلیلی نگرانی¬های بالقوه در مورد افزایش تشخیص اختلال دوقطبی در کودکان به وجود آمده است. در مورد دوره شیدایی و نیمه شیدایی نیز معیارA تجدید نظر شده است و افزایش انرژی/ فعالیت به عنوان علامت اصلی مطرح گردیده است.
..........۶
- - - Updated - - -
* اختلالات اضطرابیAnxiety disorder
این طبقه در DSM-IV نیز با همین نام قرار دارد. اما تفاوتی که وجود دارد این است که بسیاری از اختلالاتی که در DSM-IV تحت عنوان اختلالات اضطرابی مطرح شدهاند در راهنمای جدید در بین طبقات مجزای اختلالات اضطرابی، اختلالات وسواسی- عملی و اختلالات مرتبط با آن، اختلالات مرتبط با سانحه و عوامل تنشزا ، توزیع شدهاند. مهمترین تغییراتی که در این طبقه در DSM-5 ایجاد شده است، حذف اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) و اختلال وسواسی- عملی (OCD) و قرار گرفتن آنها در یک طبقهی تشخیصی مجزا است. علاوه بر این اختلالاتی نیز به این طبقهی تشخیصی اضافه شدهاند؛ همانند اختلال اضطراب جدایی است که در DSM-IV تحت عنوان “سایر اختلالات شیرخوارگی، کودکی یا نوجوانی” قرار گرفته است و در این¬جا تبدیل به یک اختلال مجزا شده است. اختلال اضطراب جدایی برای اولین بار در DSM-III-R مطرح شده بود، مهمترین تفاوت بینDSM-III-R و DSM-5 این است که تداوم نشانگان در DSM-5 برای حداقل چهار هفته برای تشخیص اختلال لازم دانسته شده است، در حالی¬که در DSM-III وDSM-III-R ، دو هفته را برای این مدت کافی دانستهاند. متن تجدید نظر شده DSM-IV-TR اختلال اضطراب جدایی را جزء اختلالات دورهی شیرخوارگی کودکی و نوجوانی آورده است.
تغییر دوم اضافه شدن آگورافوبیا به عنوان یک اختلال مجزا است که این تشخیص نیز در DSM-IV به عنوان حالتی که تنها در بستر اختلال وحشتزدگی (پانیک) روی میداد (حملهی وحشتزدگی با آگورافوبیا یا آگورافوبیا بدون سابقهی حمله وحشت¬زدگی) شناخته میشد.
دیگر تغییرات این طبقه عبارتند از:
* آگرو فوبیا: مدت زمان استمرار معیارها تغییر یافته است ( از “استمرار حداقل به مدت شش ماه” به ” حضور ترس، اضطراب یا اجتناب به طور معمول به مدت ۶ ماه یا بیشتر”).
* اختلال اضطراب فراگیر: تعداد علایم فیزیکی مرتبط از شش مورد به دو مورد کاهش یافته است.
* فوبیای خاص: مدت زمان استمرار معیارها تغییر یافته است (از “استمرار حداقل به مدت شش ماه” به ” حضور ترس، اضطراب یا اجتناب به طور معمول به مدت ۶ ماه یا بیشتر”).
* اختلال اضطراب اجتماعی (فوبیای اجتماعی): مدت زمان استمرار معیارها تغییر یافته است (از “استمرار حداقل به مدت شش ماه” به ” حضور ترس، اضطراب یا اجتناب به طور معمول به مدت شش ماه یا بیشتر”).
* افزودن معیار اختلال اضطرابی جای دیگر طبقه¬بندی نشده.
*افزودن معیار برای اختلال اضطرابی مرتبط به دیگر شرایط پزشکی.
*افزودن معیار برای اختلال اضطرابی ناشی از مواد.
۷* اختلالات وسواس فکری/ عملی و اختلالات مرتبط با آنOCD and related disorders
این طبقه از طبقهی اختلالات اضطرابی DSM-IV جدا شده است. و شامل اختلالاتی است که در DSM-IV تحت عنوان اختلالات اضطرابی، اختلالات شبهجسمی و اختلالات کنترل تکانه که به گونهای دیگر طبقهبندی نشدهاند، مطرح شده است. از مهمترین اختلالات این طبقه میتوان به اختلال وسواسی- عملی، اختلال بدشکلی بدن، اختلال انبارکردن، اختلال کندن مو (trichotillomania) و اختلال کندن پوست اشاره کرد.
در DSM-IV احتکار به عنوان یکی از معیارهای شخصیت وسواسی_ اجباری (OCPD)ذکر شده است. بر اساس DSM-IVزمانی که احتکار مفرط باشد متخصصین باید تشخیص OCD را بگذارند و اگر معیارها برای هر دو اختلال OCPDو OCDدیده شد باید هر دو تشخیص را بگذارند. اگرچه به نظر می¬رسد احتکار اجباری اغلب از دیگر اختلالات نورولوژیکی و روان¬پزشکی، از جمله OCPDو OCDمجزا است.
اگرچه در DSM-IV به صراحت بیان نشده اما زمانی که احتکار شدید باشد می¬توان آن را از نشانه¬هایOCDبه حساب آورد. این نکته می¬تواند زمانی که تنها احتکار وجود دارد و دیگر علایم OCDوجود ندارد ، برای تشخیصOCD بحث¬انگیز باشد و بالینی¬گر را دچار مشکل کند.
بنابراین در DSM-5 اختلال احتکار را به عنوان اختلالی مجزا از اختلال وسواس فکری- عملی قرار دادند که ویژگی¬های آن به قرار زیر است:
• تشخیص OCD به عنوان شرایط همبود (تقریباً در ۲۰% موارد) ممکن است وجود داشته باشد اما این همبودی شایع نیست. همبودی اختلالات خلقی و اضطرابی با این اختلال شایع¬تر است.
• ترس از دست دادن چیز های مهم ممکن است از نظر عملکردی شبیه وسواس فکری باشد.
• افکار، تصاویر یا تکانه¬های ناخوانده، ناخواسته و متناقض که به طور فعال مقاوم باشد، مشاهده نمی¬شود.
• اجتناب از دورانداختن چیزها که ممکن است از نظر عملکردی شبیه وسواس عملی باشد.
• احتکار از نظر بالینی در این بیماران آشکارا وجود دارد، این احتکار در نتیجه یک نیاز عاطفی یا واقعی نیست.
• احتکار اگر همبود باOCD باشد، احتکار نسبت به دیگر علایم OCD ثانویه نیست.
• تقریباً در یک سوم موارد وجود تشخیص OCPD محتمل است. هرچند زمانی که معیارهای احتکار مستثنی شوند، بیماران مبتلا به اختلال احتکار بیشتر از مبتلایان به دیگر اختلالات اضطرابی تشخیص OCPD دریافت نمی¬کنند.
• وجود دیگر اختلالات شخصیت به جز OCPD شایع¬تر است.
• این افراد نسبت به بیماری خود بینش ضعیف دارند.
• احتکار می¬تواند به خصوص در مراحل ابتدایی همخوان با خود باشد. این افراد احتکار را مشکل نمی¬دانند و درصدد جستجوی کمک بر نمی¬آیند، به طوری که دیگران برای در مان آن¬ها پافشاری نمی¬کنند.
• علایم این بیماران ثابت است اما در طول زمان بدتر می¬شود.
• شیوع این اختلال در حدود ۲% تا ۵% است.
• این اختلال ۵۰% به طور ژنتیکی در بزرگسالان دیده می¬شود.
• اختلال در پردازش اطلاعاتی در زمینه¬های تصمیم¬گیری، طبقه¬بندی، سازماندهی، مشکلات در حافظه وجود دارد. این افراد باورهای نادرستی درباره تملک اشیاء دارند.
• پاسخ به درمان این اختلال ضعیف تا متوسط است.