maxin
Well-known member
باید بدانید که تغییر زندگیتان به آن چیزی که واقعا می خواهید، بسیار لذت بخش تر از آن است که مدام از آن فرار کنید. شما می خواهید که این کار را انجام دهید چون در حال خواندن این مطلب هستید ، پس این را هم باید بدانید که همین حالا زمان مناسب است !
بی توجه به تعداد اشتباهاتی که داشتید و یا اینکه چقدر کند پیشرفت کرده اید ، شما هنوز یک قدم از آنهایی که هیچ تلاشی نکرده اند جلوتر هستید.اگر همین امروز شروع به انجام دادن این 7عادت کنید ، قول می دهم در عرض یک هفته تغییرات قابل توجهی را می بینید، فقط قول دهید که آنها را تبدیل به عادت کنید وبعد از یک هفته هم مدام اجرا کنید !
1. شادی را با کلمات انتخاب کنید.
خوشبختی یک حالت ذهنیست. نه!! منظورمن این نیست که ما می توانیم درد یک فاجعه وحشتناک و غیر منتظره شخصی را تنها با فکر کردن در مورد خوشحال بودن التيام دهیم، بلکه منظورم سطح شادی ما در روزهای معمولیست که همه چیز خوب پیش می رود. در چنین زمان های خنثی و بی طرفی که ما نه شدیدا ناراحتیم و نه آنقدر خوشحالیم که از خود بی خود باشیم کوچکترین تغییر در روند، میتواند میزان شادی مارا به سمت یک جهت مثبت یا منفی پیش ببرد.یکی از عوامل اصلی که در نگرش ما تاثیر دارد انتخاب کلمات است.
کلمات قدرت بالایی دارند و بر گوینده و شنونده تاثیر می گذارند. وقتی از کلمات منفی استفاده میکنیم، ذهن ناخودآگاه ما آنها را باور می کند !کلمات قدرت بالایی دارند و هم بر گوینده هم بر شنونده تاثیر می گذارند.زمانی که صحبت می کنیم گاهی ناخواسته کلماتی را انتخاب می کنیم که لحنی منفی دارند. این مسئله باعث می شود به چشم دیگران ناراحت(و منفی) به نظر بیائیم. بدترازآن این است که وقتی از این کلمات استفاده می کنیم، ذهن ناخودآگاه ما شروع به باور این موضوع می کند که"اگه این حرفا از دهن من در اومده پس باید احساس واقعیم هم همین باشه."
اما همیشه هم اینطور نیست. اولین کلمات زود گذری که به ذهن می آیند الزامأ مناسب ترین بازگوکننده افکار و نیات ما نیستند. ما باید درک کنیم که قدرت انتخاب کلمات را داریم ، و اگر آنها را به دقت انتخاب کنیم می توانند روی حس و حال ما تاثیر بگذرانند. یک مثال می زنم:
معمولا وقتی از یک نفر می پرسم "حالت چطوره؟" جواب می دهد "خوبم" یا "میزونم"!!؟ اما عصر خسته کننده دوشنبه ای حدود یک ماه قبل یکی از همکاران جدیدمان جواب داد:" آه، من حالم خیلی خوب است!" که باعث شد لبخندی بزنم.سپس پرسیدم چه چیز باعث شده که حالش تا به این اندازه خوب باشد.گفت" من سالمم، خانواده ام سالمندو در یک کشور آزاد زندگی می کنیم، پس دلیلی برای خوشحال نبودن ندارم." ساده است که تفاوت ،در نگرش و نحوه انتخاب کلمات او بود. الزاما او بهتر از بقیه ما نبود اما بیست برابر ما خوشحال به نظر می رسید.
این اتفاق مرا به خودم آورد. ناگهان فهمیدم من هم می توانم انتخاب کنم که نیمه خالی لیوان را ببینم یا نیمه پر آن را. چرا من هم از این واقعیت خوشحال نباشم که شکر خدا ،چیزی نیست که بابتش نگران باشم.حالا وقتی کسی از من بپرسد حالت چطور است می گویم "من خیلی خوبم!" یا "همه چیز عالیه!" یا چیزی شبیه به آن که منعکس کننده حالتی مثبت و شاد است.
از زمانی که مرتبا این عادت را انجام می دهم تعدادی از دوستان و آشنایانم متوجه تغییرات مثبتی در طرز برخودم شده اند.خود من هم به شخصه حس بهتری دارم.همچنین اینطور به نظرم می آید که آدم های دور و برم هم بیشتر لبخند می زنند.فکر کنم این مسری است!
2. درگیر شوید و چیزهای جدید را امتحان کنید.
برایان تریسی می گوید:" از منطقه امن خود خارج شوید.تنها زمانی می توانید رشد کنیدکه وقتی دارید چیز جدیدی را امتحان می کنید، از احساس بی دست و پایی و ناراحتی ، نترسید.
از منطقه امن خود خارج شوید.تنها زمانی می توانید رشد کنید که هنگام آزمایش چیزهای تازه ونو ، از احساس بی دست و پایی نترسید.
یکی از بزرگترین دلایل اینکه مردم در شرایطی بیهوده و بی ارزش گرفتار می شوند و هیچ تلاشی برای بهبود زندگیشان نمی کنند این است که طی کردن این مراحل ناراحت کننده است. اما برای ایجاد تغییری مثبت در زندگی باید حتی برای مدت کوتاهی از منطقه امن خود پا به بیرون بگذارید.
شما به جای پذیرفتن خودتان به عنوان "بنده مخلص عادات" ، می توانید با پرورش آگاهانه عادات تازه دست به تغییرخود بزنید. در واقع ، هر چه چیزهای جدید بیشتری را امتحان کنید،هر چه بیشتر از منطقه امن خود بیرون بیایید، هم در کار و هم در زندگی شخصی خود خلاق تر خواهید شد.
روزمرگی ها ما را از حرکت باز می دارند. تجربه های جدید، زندگی را جالب کرده و کمکمان می کنید بزرگ شویم. تلاش کنید هر روز این هفته چیز تازه ای را تجربه کنید. می تواند یک فعالیت کاملا جدید یا فقط تجربه ای کوچک مثل حرف زدن با یک غریبه باشد. و همین که شروع به این کار کنید، بسیاری از تجربه های جدید در به روی فرصت های تغییر زندگی باز می کنند.
با استفاده از استراتژی برداشتن گام های کوچک مداوم به سمت تجربه های تازه، قادر خواهیم بود بزرگترین مانع بر سر راه تغییرات مثبت یعنی ترس را کنار بگذاریم.
3. به روشی که خاص شماست به دیگران کمک کنید.
همه ما دارای نقاط قوت و استعدادهای طبیعی هستیم که می تواند به طور چشمگیری به کسانی که در اطراف ما هستند کمک کند. آنچه به نظر شما آسان می آید، بی شک برای بقیه دشوار است. ما همیشه فکر می کنیم که این استعداد ها خاص دیگران هستند و اغلب به سختی متوجه می شویم که ما هم چیزی برای عرضه کردن داریم و به ندرت آن را با دیگران قسمت می کنیم. شور وشوق درونی ما از استفاده معمول این استعداد های ذاتی ناشی میشود.
از خود بپرسید "آدما برای چی از من تشکر می کنند؟" مردم به طور معمول در چه زمینه هایی از شما کمک می خواهند؟ احساسات و استعدادهای اکثر مردم، به روش یا روش هایی به دیگران کمک می کند. شاید برای شما در زمینه نقاشی ، آموزش ریاضی ، پختن یک غذای خوشمزه یا اداره یک ورزش باشد. هر روز برای به اشتراک گذاشتن استعداد های خود وقت بگذارید.
4. برای انجام کارهایی که دوست دارید وقت بگذارید.
در فعالیت هایی که نسبت به آن مشتاقید شرکت کنید. می تواند هر چیزی باشد. برخی مردم نقش فعالی در شورای شهرشان دارند، بعضی ها به باورهای مذهبی پناه می برند، بعضی ها به باشگاه های حمایت از چیزهایی که به آن معتقدند می پیوندند و باقی هم علاقه خود را در سرگرمی های خود می یابند. نتیجه روانی در همه این موارد یکسان است. آنها خود را درگیر چیزی می کنند که به شدت آن را باور دارند. و این درگیری به زندگیشان شادی و معنا می بخشد.
همین اصول در مورد کار و حرفه شما هم صدق می کند. چرا شما باید عاشق کاری که برای امرار معاش انتخاب می کنید باشید؟ تمرکز مداوم به تنهایی برای موفقیت وخوشحالی شما کافی نیست. تمرکز مهم است ، اما چه اتفاقی می افتد هنگامی که مسیری که انتخاب کرده اید سخت تر یا طولانی تر از پیش بینی شما می شود؟ اینجاست که تو باید عاشق کارت باشی!
کار کردن روی مسائلی که به آن علاقه مندید نه تنها برایتان لذت بخش است بلکه می تواند شما را از ترک آن، زمانی که فکر می کنید دیگر راهی وجود ندارد، بازدارد. این عشق کمک می کند تا آنقدر از مسیری که به سمت هدفتان طی می کنید لذت ببرید که لازم نباشد فقط روی تمرکزی که شما را هدایت می کند، تکیه کنید. عشق میتواند با به جلو راندن شما در بدترین شرایط ، زندگیتان را تغییر دهد.
5.هر روز تغییرات کوچک و مثبت ایجاد کنید.
چطور یک فیل را می خورید؟ هربار یک لقمه. همین اصل برای ایجاد تغییرات در زندگیتان صادق است. ایجاد تغییرات کوچک و مثبت،مثلأ سالم تر غذا خوردن، ورزش کردن، ایجاد عادت های کوچک سازنده، راه خوبی برای مشتاق شدن به زندگی ست.
اگر از چیزهای کوچک شروع کنید به انگیزه زیادی هم برای آغاز نیاز نخواهید داشت. فقط ادامه دهید. حرکت ساده شروع کردن و انجام کاری، نیرویی را که لازم دارید به شما می دهد، و خیلی زود خود را در مارپیچی از تغییرات می یابید،یکی پس از دیگری.