یادداشتهای جالب یک دختر ترشیده(آخرطنز)

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

mexin

Well-known member


این که می گویند در ازدواج، تقدیر نقش اصلی را دارد واقدامات شما، تا قسمت نباشد، به جایی نخواهد رسید، کاملا درست است.

فرض کنید مریم بخواهد برای بازکردن بختش، خود وارد عمل شود.او تصمیم می گیرد به سراغ دوستان متاهلش رفته وازآنها بپرسد چطور شد که ازدواج کردند، آن گاه همان اقدامات را به عمل بیاورد. چه اتفاقی خواهد افتاد؟!

مریم: شهرزاد جان! چه شد که با محمد ازدواج کردی؟

شهرزاد: خوب … می دانی که محمد همکارم بود… راستش من از او خوشم می آمد و سعی کردم با محبت و توجه، نظرش را جلب کنم…

{ مریم به پسر موردعلاقه اش در محل کار: پنجره را ببندید، خدای ناکرده سرما می خورید!

همکار : اصلا دوست دارم سرما بخورم تا دوست دخترم بیشتر نازم را بکشد. به شما ربطی دارد؟! (زیر لب) دخترهای این دوره و زمانه چقدر پر رو شده اند! }



********************************


مریم :شهره جان! تو چطور با همسرت آشنا شدی؟

شهره :آشنایی ما از یک دعوا شروع شد. او توی کارم دخالت کرد و من ناراحت شدم، با هم بحث تندی کردیم و…!

{ همکار مجرد مریم: خانم، به نظر من نباید این کار را این طور انجام می دادید…

مریم: به شما چه ربطی دارد؟ خجالت نمی کشید توی کار من دخالت می کنید؟!

همکارمجرد مریم: اصلا به درک! مرا بگو که خواستم کمکتان کنم! همین کارها را کرده اید که تا این سن مجرد مانده اید دیگر!! }


********************************


مریم : آزیتا، تو با عشق ازدواج کردی؟

آزیتا:نه. من آن موقع فکر کنکور و دانشگاه بودم! مادرم اصرارداشت ازدواج کنم.

{ مادرمریم: فلانی غلط کرده بیاید خواستگاری تو!او لیاقت پاک کردن کفش های تو را هم ندارد!!(این قسمت، واقعی است! )



********************************


مریم : فرشته تو کجا با همسرت آشنا شدی؟

فرشته: کنار دریا… من و او با کمی فاصله ازهم نشسته بودیم.او ازمن پرسید چرا تنها آمده ام شمال. من هم به شوخی گفتم آمده ام شمال، شاید از تنهایی در بیایم!

کنار دریا:

پسر جوان: شما تنها هستید؟

مریم: در حال حاضر بله…

پسر: آهان… همراهتان رفته چیزی بخرد؟

مریم : نه… من همراه ندارم!

پسر: پس چه همراه بی ذوقی دارید! توی هتل مانده؟!( بابا آی کیو!)

مریم: نه… من کلا تنها آمده ام…

پسر: واقعا نامزدتان اجازه داده شما تنهایی بیایید لب ساحل؟!( ای خدااااا!)

مریم : من اصلا نامزد ندارم، تنها آمده ام شاید اینجا از تنهایی در بیایم!

پسر: چه جالب! چون من وهمسرم برعکس شما آمده ایم اینجا تا با یک خاطره خوب و به طور توافقی از همدیگر جدا بشویم!


********************************


مریم : غزاله تو کجا با فرهاد آشنا شدی؟

غزاله: توی یک میهمانی. فرهاد همان جا عاشقم شد و ازمن خواستگاری کرد!

در یک میهمانی:

پسر: مریم ! آن دختری را که گوشه سالن نشسته می شناسی؟ می شود خواهش کنم از طرف من از او خواستگاری کنی؟!


********************************


مریم :ترانه تو چطور با رضا آشنا شدی؟

ترانه: رضا ازمن تقاضای دوستی کرد. قبول نکردم.اوهم شیفته نجابتم شد وآمد خواستگاری!

پسر: امکان دارد افتخار دوستی با شما را داشته باشم؟

مریم : نه خیر، من اهل این جور دوستی ها نیستم.

پسر:عجب امل عقب افتاده ای هستی.الان دیگراین افه خرکی ها(!) خریدار ندارد.لابد هنوز هم دختری! برو بابا… من دنبال موردی می گردم که open باشد!

(واقعیت تاسف انگیزی که این روزها کمابیش مشاهده می شود)



********************************


مریم: حمیرا تو واقعا اینترنتی ازدواج کردی؟

حمیرا: خوب بله…اوایل محلش نمی گذاشتم، اصلا دوستی های اینترنتی را مسخره می کردم… ولی آن قدر گیر داد تا راضی شدم!

پسر:asl plz !

مریم: من به دوستی اینترنتی اعتقاد ندارم.

پسر: bye !!


 

iimba

New member
open رو خوب اومدی
البته کمابیش که چه عرض کنم .................
 

iimba

New member
حالا چند وقت پیش یه چی شنیدم داشت سرم منفجر میشد
شنیدم پرده بکارت چینی هم اومده و دارن تو همین ایران خودمون هم میفروشن(احتمالا فقط ایران دیگه چون جاهای دیگه که این چیزا...
خلاصه باید به مخارج عروسی هزینه ویزیت متخصص اورولوژ و زنان هم اضاف کنی تا شب زفاف بیاد بگه فابریکه یا چینی!!!
راستی دخترا زیاد خوشحال نشن که سریع برن این موضوع رو تحقیق کنن و اگه راست بود................
آخه به جنسای چینی زیاد نمیشه اطمینان کرد و اعتباری نیست بهش و از هرجا با هر سنی آدم بیاری تابلو میفهمه چینیه!!!!!
در ضمن کسایی که از این مکرها میکنن و میخوان رکب بزنن و ... هممون میدونیم خدا چه جوری باهاشون مکر میکنه
 

Gilda

New member
حالا ما دخترا چطور بفهمیم طرفمون فابریکه یا نه؟ البته تو این دوره زمونه تقریبا همه مردها...
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا