کاش کاغذی بودی . . .

ayda

New member
مدرسه که می رفتم خیلی دوست داشتم دو تا چیزو هر سال بخرم . داشته باشم . مداد رنگی ، دفترچه یادداشت



طفلک مداد رنگیام . هر سال اینقد اینارو الکی با مداد تراش سر میکردم که سال دیگه بهونه داشته باشم واسه خریدش . از همون بچگی یه ذره خورده شیشه داشتیم شایدم خیلی زرنگ بودم ، نه؟ چیه مگه



خوب بود اگه واسه دفترچه یادداشت هم بهونه داشتم . اما نداشتم . دفترچم هیچ وقت پر نمیشد، برعکس دلم .یا برگ برگشو بچه ها میکندن یا سر کلاس فقط نقطه بازی میکردیم .



آره . بچه بودیم حسرت داشتن دفترچه یزرگ شدیم صفحه های زندگیم خالیه چه برسه دفترچه هام . کاش همون آدما ، همون شور و حال ، و همون نقطه بازی بود . یادت بخیر



واقعا چه آرزوی تلخی بود ! ! ! آرزو اینکه خــــــدایــــــا زودتر بزرگ شم . به چه قیمتی دادم رفت بچگیمو .



نمی خواستم آپ کنم چون هنوز آروم نشدم، چون هنوز پرم ، پرتر از دیروز و میدونم پرتر هم میشم . . . پرتر از فرداها .



کاش حالا که آدما کاغذی ان ، دنیا و زندگی هم کاغذی بود . آره همه یا با قلم سیاه آدما رو خط خطی میکنن یا مچالشون میکنن و سطل زباله .



همه اینجور نیستن. هستن دگر نوع آدمها .



85



86



87



88



89



90



تولدت مبارک دفتر نازک تنهایی من
 

mamai86

New member
من هم از زود بزرگ شدن خوشم نمیاد
بچه که بودم همش آرزوم بود زودی بزرگ شم.لباسای بزرگترارو تن میزدم حس خوبی بهم دست میداد.البته اون دوران هم صفایی داشت برا خودش
اما در کل الان اگه ببینم یه دختر 12_13 ساله سعی داره خودشو 18 ساله نشون بده، تو دلم میگم بزرگ بشه،چقدر حسرت 13 سالگی نکردنشو خواهد خورد
آرزوهای بچگی من..دفتر فانتزی فنر دار (که همه پولامو میدادم می خریدم)...یا اینکه مشقامونو با خودکار بیک بنویسیم یا اتود (نه با مداد)..داشتن کلکسیون مداد تراش های شکیل و پاک کن های رنگی
چقد هم دوسِشون داشتم..:(40):
 
بالا