مشاعره

[IL-2]

تا نگاهم میکنی از شوق میلرزد دلم
خیره در آیینه ی چشم سیاهت میشوم

ما و مجنون همسفر بودیم در دشت جنون
او به مقصد ها رسید و ما هنوز آواره ایم

 

[mohana]

من ندانم به نگاه تو چه رازیست نهان
که من آن راز توان دیدن و گفتن نتوان

 

[IL-2]

من ندانم به نگاه تو چه رازیست نهان
که من آن راز توان دیدن و گفتن نتوان

نوشداروئی و بعد از مرگ سهراب آمدی

سنگدل این زودتر می خواستی حالا چرا

 

[mohana]

از ما مپرس که چه دل از دست داده ایم
از آنکه برده است دل از دست ما بپرس

 

[baran-]

سر که نه در پای عزیزان رود

بار گرانی است کشیدن به دوش

زشت بود مردن بی عاشقی

تا نفسی داری و نفسی بکوش

 

[IL-2]

شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل

کجا دانند حال ما سبکباران ساحل‌ها

 

[mohana]

آن لاله رخ که سوخت دل من به داغ او
روشن بود همیشه الهی چراغ او

 

[baran-]

ای دل ار موج فنا بنیاد هستی برکند

چون تورا نوح است کشتیبان غم مخور

 

[p5301]

مرا رازیست اندر دل به خون دیده پرورده

ولیکن با که گویم راز چون محرم نمی بینم

 

[p5301]

ببخشید با "ر" بود
روزگاریست که سودای بتان دین منست
غم این کار نشاط دل غمگین منست

 

[mohana]

تو مبین که خاکم از خستگی و شکستگی ها
تو بخواه تا به سویت،ز هوا سبک تر آیم...

 

[diseases]

... من اگر پرنده بودم به فراز آسمان‌ها پر و بال می‌گشودم

ز شفق که بحر عشق است و ز مه که خرمن مهر

دو سه جرعه می‌گرفتم، دو سه خوشه می‌ربودم

به شتاب می‌گذشتم ز کنار بزم پروین

به بساط عیش زهره دو سه لحظه می‌غنودم ...


مهدی اخوان ثالث ...

 

[mohana]

ما آزموده‌ایم در این شهر بخت خویش
بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش...

 

[diseases]

شب چو در بستم و مست از می‌نابش کردم

ماه اگر حلقه به در کوفت جوابش کردم
.
.
.
.
.
زندگی کردن من مردن تدریجی بود

آنچه جان کند تنم‚ عمر حسابش کردم

فرخی یزدی

 

[IL-2]

مرا می‌بینی و هر دم زیادت می‌کنی دردم

تو را می‌بینم و میلم زیادت می‌شود هر دم

 

[.Nazanin]

ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالیست            
حال هجران تو چه دانی که چه مشکل حالیست

 

[p5301]

ترا من چشم در راهم
شباهنگام
که می گیرند در شاخ " تلاجن" سایه ها رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم
ترا من چشم در راهم.

 

[baran-]

تا تو نگاه می کنی،کار من آه کردن است

ای به فدای چشم تو،این چه نگاه کردن است

 

[ati1408]

تو ای تنها تر از تنها به دنبال تو می گردم
توای پیدا و ناپیدا به دنبال تو می گردم

 

[baran-]

ماهم امد به در خانه و در خانه نبودم

خانه گویی به سرم ریخت چو این قصه شنودم..

شهریار