ADEL21
New member
(( به چه ورزش هایی علاقه دارید؟))
آهوی قلم را بر صحرای کاغذ میدوانم و انشای خود را در رابطه با موضوع بسیار مهم و زیبا و خوش استیل (( به چه ورزش هایی علاقه دارید؟)) آغاز مینمایم.در ابتدا باید بگویم بهترین ورزشی که من در عالم هستی سراغ دارم با چشم انجام میشود و آن هم نگاه کردن به روی ماه جناب استاد پروفسور جوادی است که نه تنها باعث میشود حال آدم خوب شود که ما فکر میکنیم خیلی پدیده ی مهمی است و آدم باید هر روز ورزش کند...خصوصا که نیمه ی گمشده ی خودش را هم پیدا نکرده باشد.
خب...ورزش باعث میشود هیکل آدم زیبا و متورم شود و نیمه های گم شده ی موجود در جامعه به آدم توجه بیشترکنند و چه بسا بیایند شادی هایشان را با ما قسمت کنند که اگر این جور بشود ...خیلی خوب است و ما هرچه می کشیم از این حالت بی نیمه ای است و نمی دانم اگر آن بمب ما بترکد چه کسی میخواهد پاسخ گو باشد.
در هر صورت...به نظر ما آدم باید خیلی ورزش کند و چندوقت پیش که عمو محسن به خانه ی ما آمده بود تا مدت کوتاهی را که شش ماه طول کشید با ما زندگی کند ...کلی چیز از او یاد گرفتیم.چون ایشان خیلی آدم ورزشکاری بود و آن قدر هارتل و میل و دنبل زده بود که هیکل خودش را به شکل مکعب مستطیل در آورده بود و وقتی شب ها زیر پتو میخوابید آدم فکر می کرد یک میزی...سکویی چیزی زیر پتو ست که اندکی اسانس عمو به آن اضافه کرده اند.عموی ما در زمینه ی تزریقات هم خیلی ماهر است...ولی به جای آن محل بی تربیتی که همه تزریقات می کنند ...او به بازو و شانه هایش آمپول میزند که این نشان می دهد ورزش چقدر می تواند آدم را قوی کند.در رابطه با شغل عمویمان هم ما آخرش چیزی نفهمیدیم... ولی یک بار که موبایلش داشت زنگ می خورد و ما جواب دادیم ...دیدیم دوستش دارد درباره ی قیمت دونه ای و شیششه ی خوب سوال میکند که چون عقل ما به این چیزها قد نمی دهد ...همین جا خفه می شویم تا یک روز که بعه مقطع حساس و بالای دبیرستان رسیدیم ...حسابی برویم تو کار شیشه و دونه ای و ...
به نظر ما ورزش آدم را خیلی مودب می کند ...چون جناب آقای علی دایی ...ورزشکار بزرگ کشور ما ...وقتی حرف می زند دائما از همه عذرخواهی می کند.منتها ما نمی دانیم چرا موقع عذرخواهی حرکات صورت و چشم هایش شبیه مهدی فخیم زاده می شود که جا دارد آقای پروفسور جوادی عزیز و مسئولان گرامی فکری هم به حال ایم مورد بکنند.
حتی در زمینه ی ورزش ما می توانیم درباره ی محمدرضا گلزار عزیز صحبت کنیم که این آخرین فیلمشان خیلی فیلم موفقی بود.فقط زمانش دو سه دقیقه بیشتر بشود ... و ما آخرش نفهمیدیم آن خانم ها که در فیلم بودند دقیقا نقش شان چه بود ..ولی هر چه که بود ما که هیج وقت دوست نداریم نیمه ی گم شده مان این شکل برگردد و از این حرکات بکند.هر چه که باشد او نیمه ی گم شده ی خود خود ماست...نیمه ی گم شده ی همه ی مردم که نیست.
در اینجا ما از کیانوش ...هم عزیزمان که این فیلم ارزشمند را در موبایلش به ما نشان داد تشکر می کنیم و یادآوری می کنیم یک کار جدیدی که در این فیلم صورت گرفت نحوه ی اکران آن بود که به جای سینما ها در موبایل ها اکران شد که در جای خود کار جدیدی است و باعث شد آقای گلزار به جای بازیگری به واردات لباس عروس از ایتالیا و به خصوص مربی گری بدن سازی ارتعاشات مشغول شوند ( که فکر می کنم این تیم مربوط به کارخانه ی تولید ژله باشد ) و آقای حیایی هم به عنوان مجازات بروند سر فیلم " اخراجی های دو" باقالی پخته میل کنند.
مادر مامعتقد است ورزش غذای روح است و به همین خاطر اصولا در خانه ی ما غذایی پخته نمی شود و به جای آن مادرمان هی با تردمیلش ورزش می کند تا روح ما سیر شود. اما ما همین جا از مادرمان خواهش می کنیم تا بری بری و ایدزناشی از گرسنگی نگرفته ایم کمی هم غذای جسم برایمان بپزد.خصوصا غذاهایی مثل زرشک پلو.با مرغ که جانم فدای او باد.
و ما آخرین بار این غذا را در تبلیغ تلویزیونی یک نوع روغن سرخ کردنی دیدیم و امیدواریم این دیده بان حقوق بشر این انشا را بخواند و به جای چشم چرانی با مادر ما صحبت کند.
مادر ما معتقد است مرد باید بزن بهادر باشد و از حق خودش دفاع کند . دائم به ما میگوید در این زمینه آقای خداداد عزیزی را الگوی خودت قرار بده ...چون جنم دارد و هی جلوی تلویزیون قول می دهد آدم باشخصیتی باشد ولی جنمش باعث میشود از صدا وسما که پایش را بیرون گذاشت به اصل خودش برگرددو ما هرچه تلاش کردیم او را قانع کنیم که با به کاربردن روش آقای عزیزی ما باید هرروز جلوی در مدرسه در خدمت آقای مدیر عزیزمان زمین را لیس بزنیم و به اولیای محترم قول بدهیم دیگر از این شکر ها نخوریم ...زیربار نمی رود و معتقد است ما از این لحاظ به خانواده ی پدری مان رفته ایم و آن رستمی که او در رویاهایش به عنوان پسرش تصور می کرده ما نیستیم.-
هر چند که ما معتقدیم الان دوره ی این حرف ها گذشته و کافی است آدم یک بار از این جوان بازی ها در محل در بیاورد تا همه ی نیمه های گم شده ی مدرسه ی بغلی که دائم در کار نخریسی و و نخ دادن هستند .از آدم بدشان بیاید و کیوان برادر و الگوی عزیز ما هم خیلی به ورزش علاقه دارد .منتها او هم کلا به ورزش هایی که با چشم انجام می شوند علاقه مند تر است و به همین خاطر است که چشم های خیلی قوی ای -دارد و دائم دارد فیلم ورزش هایی را نگاه میکند که گلاب به روی آقای پروفسور جوادی عزیز به صورت دونفره انجام می شود و روی یخ هم هست و ما وقتی این ورزش ها را می بینیم
دائم نگران سلامتی این ورزشکاران هستیم چون به علت فقدان پوشش و انجام ورزش روی یخ ممکن است سرما بخورند و واقعا حیف است که این ورزشکاران دلاوران نام آوران که همیشه پیروز هستند مریض شوند و ما را از دیدن چنین ورزش های زیبا و امیدوارکننده ای محروم کنند.
وقتی در رابطه با ورزش از پدرمان پرسیدیم ایشان مدعی شد که در دوران جوانی کشتی گیر بوده است و در مسابقات جهانی وقتی حریفش یک دستش مصدوم بوده ایشان هم با یک دست کشتی گرفته است که با توجه به اینکه فامیلی ما و پدرمان به هیچ وحه مرحوم تختی نبوده است میشود فهمید پدرمان مارا آدمی بیمطالعه و دانش فرض کرده...هرچند تصور کردن استخوان های ایشان در دو بنده ی کشتی آدم را یاد شب عروسی پدر ژپتو می اندازد
از این انشا نتیجه می گیریم که:
1.ورزش کار ترین موجود عالم هستی همین آهوی قلم ماست که مدت ها عین اسب دارد میتازد و هیچ کس جلو دارش نیست و برای خودش برندی شده است .ببینید آهو این جوری است ...صاحب آهو چه یلی باید باشد
2.آقای علی آبادی معلم ورزش ما خیلی معلم خوبی است ولی کاش توجه میکردند که آدم نمیتواند هم رئیس کمیته ی المپیک باشد هم معلم ورزش ما !
3.خواهر ما معتقد است ورزش مقوله ی بسیار چیپی است و آدم به جای ورزش کردن باید درس بخواند تا ازدواج کند .خدا آن روز را نیاورد که دیگر پاستیل میوه ای هم نمیتواند جلوی غیرت ما را بگیرد.
4.از کیانوش هم کلاسی عزیزمان میخواهیم بلوتوث های ورزشی بیشتری برای ما بفرستد.
5. برای مشاهده ی ورزشکاران عزیز و بسیار جدی به مانور های اجتماعی که هم اکنون در مناطق جرم خیزی مثل جردن .. ولنجک...زعفرانیه و سید خندان در حال اجراست مراجعه کنید.
در پایان ...انشا را به آرنولد و هیکل زندگی خودمان ...آقای پروفسور جوادی عزیز تقدیم داشته...همهی جوانان این مرز و بوم را به دراز نشست توصیه مینماییم.
آهوی قلم را بر صحرای کاغذ میدوانم و انشای خود را در رابطه با موضوع بسیار مهم و زیبا و خوش استیل (( به چه ورزش هایی علاقه دارید؟)) آغاز مینمایم.در ابتدا باید بگویم بهترین ورزشی که من در عالم هستی سراغ دارم با چشم انجام میشود و آن هم نگاه کردن به روی ماه جناب استاد پروفسور جوادی است که نه تنها باعث میشود حال آدم خوب شود که ما فکر میکنیم خیلی پدیده ی مهمی است و آدم باید هر روز ورزش کند...خصوصا که نیمه ی گمشده ی خودش را هم پیدا نکرده باشد.
خب...ورزش باعث میشود هیکل آدم زیبا و متورم شود و نیمه های گم شده ی موجود در جامعه به آدم توجه بیشترکنند و چه بسا بیایند شادی هایشان را با ما قسمت کنند که اگر این جور بشود ...خیلی خوب است و ما هرچه می کشیم از این حالت بی نیمه ای است و نمی دانم اگر آن بمب ما بترکد چه کسی میخواهد پاسخ گو باشد.
در هر صورت...به نظر ما آدم باید خیلی ورزش کند و چندوقت پیش که عمو محسن به خانه ی ما آمده بود تا مدت کوتاهی را که شش ماه طول کشید با ما زندگی کند ...کلی چیز از او یاد گرفتیم.چون ایشان خیلی آدم ورزشکاری بود و آن قدر هارتل و میل و دنبل زده بود که هیکل خودش را به شکل مکعب مستطیل در آورده بود و وقتی شب ها زیر پتو میخوابید آدم فکر می کرد یک میزی...سکویی چیزی زیر پتو ست که اندکی اسانس عمو به آن اضافه کرده اند.عموی ما در زمینه ی تزریقات هم خیلی ماهر است...ولی به جای آن محل بی تربیتی که همه تزریقات می کنند ...او به بازو و شانه هایش آمپول میزند که این نشان می دهد ورزش چقدر می تواند آدم را قوی کند.در رابطه با شغل عمویمان هم ما آخرش چیزی نفهمیدیم... ولی یک بار که موبایلش داشت زنگ می خورد و ما جواب دادیم ...دیدیم دوستش دارد درباره ی قیمت دونه ای و شیششه ی خوب سوال میکند که چون عقل ما به این چیزها قد نمی دهد ...همین جا خفه می شویم تا یک روز که بعه مقطع حساس و بالای دبیرستان رسیدیم ...حسابی برویم تو کار شیشه و دونه ای و ...
به نظر ما ورزش آدم را خیلی مودب می کند ...چون جناب آقای علی دایی ...ورزشکار بزرگ کشور ما ...وقتی حرف می زند دائما از همه عذرخواهی می کند.منتها ما نمی دانیم چرا موقع عذرخواهی حرکات صورت و چشم هایش شبیه مهدی فخیم زاده می شود که جا دارد آقای پروفسور جوادی عزیز و مسئولان گرامی فکری هم به حال ایم مورد بکنند.
حتی در زمینه ی ورزش ما می توانیم درباره ی محمدرضا گلزار عزیز صحبت کنیم که این آخرین فیلمشان خیلی فیلم موفقی بود.فقط زمانش دو سه دقیقه بیشتر بشود ... و ما آخرش نفهمیدیم آن خانم ها که در فیلم بودند دقیقا نقش شان چه بود ..ولی هر چه که بود ما که هیج وقت دوست نداریم نیمه ی گم شده مان این شکل برگردد و از این حرکات بکند.هر چه که باشد او نیمه ی گم شده ی خود خود ماست...نیمه ی گم شده ی همه ی مردم که نیست.
در اینجا ما از کیانوش ...هم عزیزمان که این فیلم ارزشمند را در موبایلش به ما نشان داد تشکر می کنیم و یادآوری می کنیم یک کار جدیدی که در این فیلم صورت گرفت نحوه ی اکران آن بود که به جای سینما ها در موبایل ها اکران شد که در جای خود کار جدیدی است و باعث شد آقای گلزار به جای بازیگری به واردات لباس عروس از ایتالیا و به خصوص مربی گری بدن سازی ارتعاشات مشغول شوند ( که فکر می کنم این تیم مربوط به کارخانه ی تولید ژله باشد ) و آقای حیایی هم به عنوان مجازات بروند سر فیلم " اخراجی های دو" باقالی پخته میل کنند.
مادر مامعتقد است ورزش غذای روح است و به همین خاطر اصولا در خانه ی ما غذایی پخته نمی شود و به جای آن مادرمان هی با تردمیلش ورزش می کند تا روح ما سیر شود. اما ما همین جا از مادرمان خواهش می کنیم تا بری بری و ایدزناشی از گرسنگی نگرفته ایم کمی هم غذای جسم برایمان بپزد.خصوصا غذاهایی مثل زرشک پلو.با مرغ که جانم فدای او باد.
و ما آخرین بار این غذا را در تبلیغ تلویزیونی یک نوع روغن سرخ کردنی دیدیم و امیدواریم این دیده بان حقوق بشر این انشا را بخواند و به جای چشم چرانی با مادر ما صحبت کند.
مادر ما معتقد است مرد باید بزن بهادر باشد و از حق خودش دفاع کند . دائم به ما میگوید در این زمینه آقای خداداد عزیزی را الگوی خودت قرار بده ...چون جنم دارد و هی جلوی تلویزیون قول می دهد آدم باشخصیتی باشد ولی جنمش باعث میشود از صدا وسما که پایش را بیرون گذاشت به اصل خودش برگرددو ما هرچه تلاش کردیم او را قانع کنیم که با به کاربردن روش آقای عزیزی ما باید هرروز جلوی در مدرسه در خدمت آقای مدیر عزیزمان زمین را لیس بزنیم و به اولیای محترم قول بدهیم دیگر از این شکر ها نخوریم ...زیربار نمی رود و معتقد است ما از این لحاظ به خانواده ی پدری مان رفته ایم و آن رستمی که او در رویاهایش به عنوان پسرش تصور می کرده ما نیستیم.-
هر چند که ما معتقدیم الان دوره ی این حرف ها گذشته و کافی است آدم یک بار از این جوان بازی ها در محل در بیاورد تا همه ی نیمه های گم شده ی مدرسه ی بغلی که دائم در کار نخریسی و و نخ دادن هستند .از آدم بدشان بیاید و کیوان برادر و الگوی عزیز ما هم خیلی به ورزش علاقه دارد .منتها او هم کلا به ورزش هایی که با چشم انجام می شوند علاقه مند تر است و به همین خاطر است که چشم های خیلی قوی ای -دارد و دائم دارد فیلم ورزش هایی را نگاه میکند که گلاب به روی آقای پروفسور جوادی عزیز به صورت دونفره انجام می شود و روی یخ هم هست و ما وقتی این ورزش ها را می بینیم
دائم نگران سلامتی این ورزشکاران هستیم چون به علت فقدان پوشش و انجام ورزش روی یخ ممکن است سرما بخورند و واقعا حیف است که این ورزشکاران دلاوران نام آوران که همیشه پیروز هستند مریض شوند و ما را از دیدن چنین ورزش های زیبا و امیدوارکننده ای محروم کنند.
وقتی در رابطه با ورزش از پدرمان پرسیدیم ایشان مدعی شد که در دوران جوانی کشتی گیر بوده است و در مسابقات جهانی وقتی حریفش یک دستش مصدوم بوده ایشان هم با یک دست کشتی گرفته است که با توجه به اینکه فامیلی ما و پدرمان به هیچ وحه مرحوم تختی نبوده است میشود فهمید پدرمان مارا آدمی بیمطالعه و دانش فرض کرده...هرچند تصور کردن استخوان های ایشان در دو بنده ی کشتی آدم را یاد شب عروسی پدر ژپتو می اندازد
از این انشا نتیجه می گیریم که:
1.ورزش کار ترین موجود عالم هستی همین آهوی قلم ماست که مدت ها عین اسب دارد میتازد و هیچ کس جلو دارش نیست و برای خودش برندی شده است .ببینید آهو این جوری است ...صاحب آهو چه یلی باید باشد
2.آقای علی آبادی معلم ورزش ما خیلی معلم خوبی است ولی کاش توجه میکردند که آدم نمیتواند هم رئیس کمیته ی المپیک باشد هم معلم ورزش ما !
3.خواهر ما معتقد است ورزش مقوله ی بسیار چیپی است و آدم به جای ورزش کردن باید درس بخواند تا ازدواج کند .خدا آن روز را نیاورد که دیگر پاستیل میوه ای هم نمیتواند جلوی غیرت ما را بگیرد.
4.از کیانوش هم کلاسی عزیزمان میخواهیم بلوتوث های ورزشی بیشتری برای ما بفرستد.
5. برای مشاهده ی ورزشکاران عزیز و بسیار جدی به مانور های اجتماعی که هم اکنون در مناطق جرم خیزی مثل جردن .. ولنجک...زعفرانیه و سید خندان در حال اجراست مراجعه کنید.
در پایان ...انشا را به آرنولد و هیکل زندگی خودمان ...آقای پروفسور جوادی عزیز تقدیم داشته...همهی جوانان این مرز و بوم را به دراز نشست توصیه مینماییم.