شیشه ای میشکند

ghedis

New member
شیشه ای میشکند......
یک نفر میگوید شاید این رفع بلاست
دیگری میگوید:شیشه پنجره را باد شکست!
دل من سخت شکست،هیچ کس هیچ نگفت!
غصه ام را نشنید،از خودم میپرسم ارزش قلب من از شیشه یک پنجره هم کمتر بود؟
 
شیشه ای می شکند ... یک نفر می پرسد ... چرا شیشه شکست؟

مادری می گوید : ...شاید این دفع بلاست ... یک نفر زمزمه کرد ....

: باد سرد وحشی مثل یک کودک شیطان آمد شیشه ی پنجره را زود شکست

کاش امشب که دلم مثل آن شیشه ی مغرور شکست ،

عابری خنده کنان می آمد ... تکه ای از آن بر میداشت ... مرحمی بر دل تنگم می ذاشت ...

اما امشب دیدم ... هیچکس هیچ نگفت ، قصه ام را نشنید ... از خودم می پرسم ...:

آیا ارزش قلب من از شیشه ی پنجره کمتر است ؟

دل من سخت شکست اما ، هیچکس هیچ نگفت و نپرسید چرا ؟
 

padideh

New member
گاهى چنان دل ميشكنه كه صداي شكستنشو خودت ميشنوي مهم نيست كه بقيه بفهمن يا نه مهم اينه كه چوب خدا صدا نداره .شک نکن که کسى که دلت رو ميشكنه دير يا زود به سزاي عملش ميرسه.
 

jeghele68

New member
بعضی ها اسم دل شکستنو میذارن دوست داشتنومیگن بخاطر خودت و به خودشون اجازه میدن با منطقو عقلو دل خودشون ادمو خرد کنن,ولی امان از روزی که یه نفر پیدا میشه با خودشون همین کارو بکنهوشایدم بدتر
بخدا خدا بدجور میزنه پس سرشون تا صورتشون هیچ وقت مثل سابق نشه

چون میگن صدای گریه دل شکسته تا عرش خدا میره
 

MITRA91

New member
شیشه نازک احساس مرا چنگ نزن/ چندشم میشود از لکه انگشت دروغ
 
آی مردم لحظه های سرد را باور کنید / خنجری از پشت خوردم ، درد را باور کنید

آسمانم بی ستاره ، چشم هایم بی نگاه / درد این دیوانه ی شبگرد را باور کنید

روی گل ها زرد از نامردی پاییز شد / قصه ی پاییز، این نامرد را باور کنید

سبز بودم با غزل آن هم به پایان آمده ست / حال من ، این سبزه زار زرد را باور کنید

تیشه ی فرهاد را خسرو به یغما برده است / این که شیرین هم خیانت کرد را باور کنید

من در آغاز شکوفایی به پایان آمدم / آی مردم لحظه های سرد را باور کنید
 
آخرین ویرایش:
بالا