زندگی به سبک آمریکایی

مهمترين دغدغه يك آمريكايي پرداخت بدهي‌هايش است/ يک زن و مرد آمريکايي حتي براي شام هم منتظر هم نمي‌مانند/ شغل، مهمترين بخش هويت يك آمريكايي است​

شايد خيلي از آمريكايي‌ها اصلا ندانند ايران كجاست و حتي قبل از جنگ آمريكا و عراق، فرق ايران و عراق را هم ندانند، اما حتما مردم ايران حساسيت زيادي روي آمريكا و مردمش دارند. سر در آوردن از زندگي آمريكايي اگر نه مهم، لااقل براي هر ايراني جذاب است.



اهتمام يك رسانه بايد انعكاس واقعيت باشد. بنابراين قضاوتهاي يكطرفه و سياهنمايي نگاه مخاطب را نسبت به انصاف رسانه مخدوش ميكند. به عنوان نمونه، ما همواره تصاويري از كشورهاي غربي نمايش مي‌دهيم كه پليس به زد و خورد با مردم معترض مي‌پردازد. در حالي كه تجمعات فراوان اعتراضي بدون مزاحمت پليس در آنجا فراوان است. همانطور كه به نكات منفي توجه مي‌كنيم، بايد به نكات مثبت هم توجه كنيم. نگرشي ارزشمند است كه بر اساس واقعيات شكل گرفته باشد. با نگاه بلند مدت درمي‌يابيم كه رعايت انصاف تاثيرگذاري بيشتري نيز دارد.

76524.jpg



يکي از عوامل بسيار مهم و تاثيرگذار در سبک زندگي در آمريکا، مانند بيشتر جوامع ديگر، طبقه و درآمد است. طبيعتا سبک زندگي يک خانواده از طبقه بالا و با درآمد بالا تفاوتهاي جدي با سبک زندگي يک آمريکايي در حاشيه شهر با درآمد پايين دارد.

عامل ديگر زندگي در محيط شهري و غيرشهري است. در آمريکا مناطق روستايي به معناي قديمي آن وجود ندارد؛ بلکه مناطقي وجود دارد که بر حسب نياز، جمعيت اندکي در يک محيط غير شهري گرد آمده‌اند و در آنجا کشاورزي يا کارهاي ديگر ميکنند. بين سبک زندگي شهري و غيرشهري تفاوت فراواني وجود دارد. بر همين سياق، ميتوان کل جغرافياي آمريکا را به چهار قسمت تقسيم کرد که زندگي در اين مناطق با هم تفاوتهايي دارد: ساحل شرقي، ساحل غربي، مرکز آمريکا که بزرگترين بخش را شامل ميشود و مناطق جنوبي.

در ساحل شرق فرهنگهاي فاخرتر و عالي‌تري وجود دارد که ميتواند به علت قدمت مهاجران و نيز نوع اقوامي که به آنجا مهاجرت کرده‌اند باشد. تجمع بهترين و قديمي‌ترين دانشگاههاي آمريکا در اين مناطق نيز ميتواند علت ديگر باشد. مردم غرب ميانه عمدتا زندگي کشاورزي دارند و در سبک زندگي تفاوتهاي مهمي با جايي مثل نيويورک دارد.

عامل ديگر که در سبک زندگي مردم آمريکا موثر است, ميزان تحصيلات خانواده است. هرچه تحصيلات پدر و مادر در يک خانواده بالاتر باشد محصولات فرهنگي مورد استفاده سطح بالاتري خواهد داشت. مصرف فرهنگي عمومي تلويزيون است، اما در سبد مصرف فرهنگي خانواده‌هاي تحصيل کرده، تماشاي تئاتر، بازديد از موزه و نمايشگاهها نيز وجود دارد.


76525.jpg



عامل مهم ديگري که موثر بر سبک زندگي در جامعه آمريکايي است, خرده فرهنگ خانواده با توجه به سابقه مهاجرتي است. صرف نظر از جمعيتي که از حدود دويست سال پيش به آمريکا مهاجرت کرده‌اند، درصد بالايي از مردم آمريکا کساني هستند که از دو يا سه نسل پيش در جاي ديگر زندگي ميکرده‌اند و هويت فرهنگي قومي خود را هنوز حفظ کرده‌اند. بسيار مرسوم است که افرادي در آمريکا خود را آمريکايي سوريه‌اي يا آمريکايي لبناني يا آمريکايي اسپانيايي بدانند. و اين خرده فرهنگها بر سبک زندگي بسيار تاثير گذار است.

عامل ديگر که اهميتش شايد بالاتر باشد, عامل دينداري است. اينکه يک خانواده آمريکايي چه دين وآييني دارد و به چه ميزان پايبندي به آن دارد. درصد بالايي از مردم آمريکا دين را مهم ميدانند. و البته درصدي دين را در نوع زندگي خود وارد نميکنند اما خانواده‌هاي فراواني سبک زندگي متاثر از دين خود دارند


تفاوت جالبي که از اين جهت ميان ايران و آمريکا وجود دارد اين است که طيف مذهبي در ايران همانندسازي با نظام حاکم دارد و در آمريکا بر عکس است. بيشتر گروه‌هايي که دين را در زندگي خود اساسي تلقي ميکنند تلاش دارند به نوعي بتوانند بر تصميمات و تحولات سياسي آمريکا موثر باشند. از همين روست که جامعه مذهبي در آمريکا نسبت به فضاي سياسي احساس فريب خوردگي ميکند؛ چون تاکنون در چند دوره حزب جمهوريخواه با شعارهايي تلاش کرده است که طيف مذهبي را جذب کند و در اين امر هم موفق بوده است. اما مذهبي‌ها احساس ميکنند جمهوريخواهان بعد از به قدرت رسيدن به خواسته‌هاي اين طيف توجه نکرده‌اند.

اغلب ما ايرانيها برداشتمان از زندگي آمريکايي، صرف نظر از تبليغات سياسي و تصويري که از فرهنگ به تبع آن مطرح ميشود، به‌شدت متاثر از هاليوود است. در فيلمهاي متعددي که از زندگي مردم آمريکا به نمايش گذاشته ميشود، دو يا سه درصد فيلم در محيط کار و بقيه در تفريح و اوقات فراغت است. اتفاقات متعدد همه در اين فضا ميافتد. در نتيجه براي يک ناظر غير آمريکايي ذهنيت غلطي ايجاد ميشود که آمريکاييها آنقدر زندگي خوشي دارند که دائم در حال خوشگذراني هستند و از اينجا به آنجا ميروند؛ در صورتي که زندگي يک فرد عادي آمريکايي با کار پيوند خورده است. يک آمريکايي صبح که از خواب بلند ميشود به سرعت آماده ميشود و با هر وسيله‌اي- مترو، اتوبوس يا تاکسي - سر کار ميرود و تا ساعت پنج يا بيشتر به شدت کار ميکند.

76520.jpg


ميدانيم که هر فرد در هر فرهنگي نقشها و هويتهاي متعددي دارد که برخي اصلي و برخي فرعي محسوب ميشوند. در ايران هويت مسلماني و ايراني بودن اهميت بالايي دارد. براي افراد روستايي و عشايري هويت طايفه‌اي و قبيله‌اي نيز مهم است. در عرف جامعه ما فراوان ديده ميشود که معمولا براي شناخت يک فرد از او پرسيده ميشود که «بچه کجا هستي»؟ اما مهمترين نقش يک آمريکايي که هويت اصلي فرد را شکل ميدهد, کارش است. يک آمريکايي در معرفي خود اولين سخنش اين است که جوشکار، راننده اتوبوس، يا استاد دانشگاه است. در ايران هم ممکن است شغل اصل باشد اما فرد هنوز بر اساس پايگاههاي اجتماعي ديگر خود را معرفي ميکند. شاه‌پايگاه يک آمريکايي شغل اوست.

در آمريکا نظارت در محيط کار بسيار بالاست و با اهرم نظارت, اجازه بطالت به کارگر و کارمند داده نميشود. علاوه بر آن توانسته‌اند ارزش‌هاي کاري را دروني کنند. بنابراين، آمريکايي‌ها وجدان کاري بالايي دارند. البته اين از اموري است که در مجموع قابل تعميم به نظر ميرسد و به معني اين نيست که همه اينگونه‌اند اما در مقايسه با ايرانيها واقعا پرکارند.

به عنوان نمونه ما که از دبيرستانهاي ايران فارغالتحصيل شده بوديم, به علت سختگيري در مدارس وضعيت تحصيلي بسيار بهتري از آمريکاييها در ابتداي دوره ليسانس در آنجا داشتيم و واقعا از نظر دروسي مثل رياضي و فيزيک يک سر و گردن از آنها بالاتر بوديم و در مقايسه با آنها وضعيت تحصيلي مناسبي داشتيم، اما با گذشت زمان آنها بر اثر جديت در کار از ما جلوتر مي‌افتادند. ما ممتاز بوديم اما در سالهاي آخر در فوق ليسانس و دکتري که بايد کار مستقل انجام شود و دانشجو تلاش بيشتري داشته باشد, کاملا مشخص بود که تفاوت وجود دارد.

اما اين نحوه کار کردن در مجموع نتايجي در زندگي مردم آمريکا داشته است که لزوما مثبت نيست. کار سخت در کنار ساير ابعاد زندگي بايد يک توازن برقرار کند اما در زندگي آمريکايي چنين توازني وجود ندارد و انسان فقط به عنوان موجودي که کار ميکند تعريف شده است.
 
آخرین ویرایش:
ساعت کاري نه تا پنج است. البته در بخش خصوصي بسياري مواقع تا ده يازده شب سر کار ميمانند. صرف نظر از ساعت کار، حجم کار بسيار زياد است. ممکن است ساعت کاري برابر با جامعه‌اي مثل ايران باشد اما حجم کاري که يک آمريکايي در همان ميزان زمان انجام ميدهد بسيار بيشتر است. اولين پيامد اين نوع کار کردن بدون توجه به ساير ابعاد لازم براي انسان, در زندگي استرس است.

يک آمريکايي به واسطه فشار کاري دائما تحت فشار رواني قرار ميگيرد. از نتايج مستقيم استرس کم‌اشتهايي، کاهش ميل جنسي و انواع بيماريهاست. بي‌توجهي به خانواده به واسطه مشغوليت بيش از حد به کار از ديگر خصوصيات زندگي آمريکايي است. درصد بالايي از طلاقها در آمريکا به اين علت است که يکطرف که معمولا زنان هستند, احساس ميکنند که طرف ديگر وقت با کيفيتي براي زندگي و خانواده اختصاص نميدهد.


76521.jpg



اين بي‌توجهي در مورد فرزندان بسيار بدتر است؛ زيرا در آنجا به طور معمول هم زن و هم مرد کار ميکنند. کودک را از همان ابتدا به مهد کودک ميسپارند و شب هم با عجله به او چيزي ميخورانند و بعد هم با فيلم و بازي کامپوتري به نوعي سر او را گرم ميکنند و فردا روز از نو و روزي از نو. فرصت مناسب و وقت با کيفيتي براي تعامل با خانواده وجود ندارد.

تغييرات فراواني در خانواده آمريکايي پديد آمده است، شکل سنتي خانواده ديگر وجود ندارد و خانواده گسترده‌اي ديده نميشود. شکل غالب خانواده هسته‌اي است و البته خانوده هسته‌اي نيز در معرض تغيير است. خانواده‌هاي تک سرپرست در آمريکا فراوان است. اما به طور کلي از بين نرفته است.

از ديگر پيامدهاي کار به سبک آمريکايي اين است که در خانه حوصله فعاليت مفيدي وجود ندارد. آمريکاييها اوقات فراغت با کيفيتي ندارند. فرد پس از آن همه فشار کاري و استرس ميخواهد از هفت دولت آزاد باشد و صرفا لذت ببرد و استراحت کند. براي همين يا با رفقا به کافه محل ميرود و با مصرف مواد الکلي و سبک‌گويي و شوخي اوقات ميگذراند، يا اوقاتش را در خانه و به تنهايي مقابل تلويزيون ميگذراند.

البته دومي شايعتر است چون هزينه کمتري دارد. به زبان عاميانه، در مقابل تلويزيون روي صندلي تلپ ميشود و با مصرف مواد الکلي و ديدن فيلمهاي سبک و چرت و پرت وقت ميگذراند. قابل توجه صدا و سيماي ايران که در عمل به سمت همين الگوي برنامه‌هاي عامه‌پسند پيش ميرود. بنابراين اوقات غير از کار, صرف فعاليت با کيفيت و مفيدي نميشود. يک آمريکايي خسته در مقابل رسانه ميافتد و در مقابل آن کاملا منفعل است. البته درصد پاييني از افراد هستند که فعاليتهاي تفريحي مفيد دارند.

از ديگر خصوصيات زندگي به سبک آمريکايي تغذيه نامناسب است. در موارد بسياري وعده صبحانه وجود ندارد. در بسياري موارد وعده صبحانه حذف ميشود و گاه به يک فنجان قهوه محدود ميشود. وعده ظهر به طور معمول در فرصتي بسيار کوتاه و با يک فست‌فود يا ساندويچ ميگذرد. به خلاف بسياري از فرهنگها که اعضاي خانواده غذا را در کنار هم ميخورند، يک زن و مرد آمريکايي حتي براي شام هم منتظر هم نمي‌مانند.

هر کس هر موقع که به خانه رسيد يک غذاي منجمد شده را در اجاق ماکروويو به سرعت آماده ميکند و ميخورد. اين نوع غذاها معمولا از کيفيت نامناسبي برخوردارند. متخصصان بهداشت و تغذيه در آمريکا نسبت به اين مسئله هشدار جدي ميدهند که تغذيه در آمريکا وضعيت بسيار نامناسبي دارد. چربيها، قندها، مواد مصنوعي و افزودني فراوان تغذيه در آمريکا را بسيار ناسالم کرده است. البته همانطور که گفتيم اين تغذيه نامناسب به نوع مصرف و فرصت نداشتن براي تغذيه مناسب باز ميگردد، و نبايد گمان کرد که تغذيه نامناسب در آمريکا به علت کمبود مواد غذايي است.
 
نهار دادن ادارات و شرکتها در آمريکا مرسوم نيست

نيم ساعت فرصت وجود دارد که بايد بروند بيرون و با يک فست فود خود را سير کنند. نهار دادن ادارات در محل کار هرچقدر هم هزينه داشته باشد سنت بسيار مثبتي است و بسيار مطلوب است. جمع شدن اعضاي خانواده در کنار سفره بسيار مهم است و تاثير بسيار بالايي در تعاملات انساني اعضاي خانواده دارد.
 
گذران زندگي و معاش. با اينکه آمريکا درآمد سرانه ملي بسيار بالايي دارد، مهمترين دغدغه يک آمريکايي اين است که معاش خود را چگونه بگذراند. يک دليلش اين است که آمريکاييها بسيار مصرفي هستند. وسوسه مصرف در آنجا بسيار بالاست. بنابراين بالا رفتن درآمد مشکلي را حل نميکند. پابه پاي بالا رفتن درآمد، مصرف به همان نسبت يا بيشتر بالا ميرود.


76526.jpg



در کنار يک ماشين سواري، يک «اس‌يووي» يا ماشين دو محوره براي آخر هفته، و اگر پولدارتر باشند، يک اتومبيل کورسي به گاراژ خانه اضافه ميشود. اگر باز هم درآمد بالاتر برود، يک ماشين آر وي که شبيه خانه ميماند و بنزين زيادي مصرف ميکند اضافه ميشود. به همين ترتيب، يک قايق كوچك و بعد قايق بزرگي كه قابل حمل با ماشين نيست و بايد در بندر پارك شود نيز به ناوگان خانگي افزوده ميشود. خانه ييلاقي، خانه ييلاقي دوم و به همين ترتيب با بالا رفتن درآمد مصرف هم به همان نسبت يا به طور فزاينده‌اي بالاتر ميرود.

بنابراين هر آمريكايي فارغ از ميزان درآمدي كه دارد, همواره کلي بدهکار است و چگونگي پرداختن بدهيها همواره دغدغه و دلمشغولي اصلي اوست. آمريكاييها با پول نقد سر و كاري ندارند و حتي خريد معمول روزانه خود را هم با كارتهاي اعتباري انجام ميدهند. هر آمريكايي به طور معمول در آن واحد به چند موسسه اعتباري بدهكاري دارد و گاه براي پرداخت بدهي از موسسه ديگري وامي با بهره بالاتر دريافت ميكند تا بتواند بدهي‌هاي گذشته را بپردازد. به ندرت كسي در آمريكا يافت ميشود كه به يك يا چند موسسه اعتباري بدهكار نباشد. دغدغه اصلي مردم امريكا پرداخت بدهي است.

آنچه گفته شد البته تمام داستان نيست و اگر به همينجا ختم كنيم وضعيت معيشتي و فرهنگي در آمريكا را منصفانه توصيف نكرده‌ايم. آمريكا كشور مرفهي است و توانسته است سطحي از رفاه را براي عموم مردم فراهم كند. اگرچه در آنجا دولت رفاه مانند كشورهاي اروپايي هيچگاه پديد نيامد؛ چرا كه به دلايل تاريخي احزاب چپ و سوسياليست هيچگاه قدرت را به دست نگرفتند تا نماينده طبقه ضعيف جامعه باشند, اما به هر حال رفاه نسبي در آمريكا وجود دارد.

حال با توجه به اين مطلب بايد گفت براي افرادي كه به نوعي ثبات اقتصادي و معيشتي رسيده‌اند و از نگراني نسبت به وضعيت معيشتي و رفاهي در امان هستند, دغدغه‌هاي فراتري مطرح است. البته ظهور اين سنخ دغدغه‌ها به ميزان تحصيلات نيز وابسته است. نگراني نسبت به محيط زيست، آلودگي خاك و آب و هوا، گرم شدن كره زمين، گرسنگي يا فقر جهاني، مسائل مربوط به جنگ از جمله دغدغه‌هاي است كه ميتوان براي اين قشر از مردم آمريكا نام برد.

در بررسي دغدغه‌ها و دلمشغولي‌ها بايد عامل سن را نيز در نظر داشت. دغدغه اصلي بسياري از جوانان دختر يا پسر تا قبل از ورود به بازار كار، دوستيابي، محبوبيت در ميان دوستان و همسالان و سكس است. در آمريكا كساني كه ازدواج ميكنند معمولا مدتي بدون ازدواج با هم زندگي ميكنند و اگر تصميم به ازدواج گرفتند در سن بالاي سي سال با هم ازدواج ميكنند.
 
به سادگي نميتوان گفت كدام موضوع مشغله ذهني ما در ايران است؛ چرا كه به نسبت دخالت عوامل مختلف در اقشار مختلف اين مشغله متفاوت است. حتي از محيط يك دانشگاه به دانشگاه ديگر دغدغه‌ها متفاوت است. در ايران گفتوگو در مورد طرحهاي سياسي, فرهنگي يا سياست خارجي ميان مردم رايج است, اما در كشوري مثل آمريكا پرداختن به اين امور موضوعيتي ندارد. زماني که مسابقات فوتبال آمريکايي (ان اف ال) در جريان است، به ويژه مسابقة فينال (سوپر بول)، اذهان اغلب آمريکايي‌ها به آن مسابقات معطوف است.


76522.jpg



البته با همه تفاوتي كه ميان كشوري مثل آمريكا با كشور ما وجود دارد، برخي مسائل به واسطه ارتباطات گسترده و جهاني شدن، در هر دو کشور مشترکند و اذهان را به خود جلب ميکنند مثل بحران اقتصادي سال گذشته.

در بحث تاثير و تاثر فرهنگي بايد اين را گفت که، با توجه به حجم بالا و جذابيت ظاهري محصولات فرهنگي آنها، ما بيش از آنكه تاثيرگذار باشيم تاثير مي‌پذيريم. البته نقاط مثبت جهت تاثير پذيري وجود دارد اما ما اغلب از خصوصيات منفي متاثر مي‌شويم.

به عنوان نمونه پديده اعتياد به اينترنت در جامعه ما نيز در حال گسترش است. اين مشكل که از پيامدهاي گسترش شبكه اطلاعرساني در كشورهاي غربي است, نخست در آن کشورها پديد آمد و سپس جهاني شد. در كشورهاي غربي اعتياد به اينترنت از اعتياد به هروئين و ساير مواد مخدر فراوانتر است و درصد قابل توجهي از مراجعان به روانشناسان و مشاوران براي ترك اعتياد به اينترنت است. زندگي بسياري به واسطه اعتياد به اينترنت مختل شده است. و حال ما نيز بدون توجه قدم در همان مسير ميگذاريم و از اشتباهات تجربه شده تقليد ميكنيم.
 

skafild

New member
لطفا منابع را هم درج كنيد.
مطمئن باشيد اگر آمريكا به شكلي كه شما نشان داديد باشد از تمام دنيا حتي اروپا روياي آمريكاي شدن را نداشتن.
 

naseh

New member
اولا تشکر از پرستارمهربون بخاطر این تایپک
دومابنظر من در بعضی از مطالب اغراق شده،با این مطالبی که درج شده باید اکثر مردم آمریکا دراوج فشار باشند،در حالیکه اصلا این طور نیست.آمریکا اولین کشور برتر اقتصاد دنیاست
درمورد شرایط کارشم باید بگم که شرایط کار در آمریکا کاملا استاندارد هستش و استاندارد کردن شرایط کار در محیط کار برای کارگر وسازگاری با روان و سلامت کارگر،اولین باراز آمریکاشروع شد
درمورد ساعات کاریشم بگم که ساعات معمول کاری در آمریکا برای کارخانه ها و کارگران 7 ساعت هستش و بقیه ساعات اضافه کاری هستش
درمورد درآمد شان هم یک کارگر آمریکایی با درآمد یک روزش میتونه ازپس سه روز مخارجش بربیاد
در مورد تغذیه شونم اونا علاقه زیادی به نوشابه و غذاهای آماده رستوران دارند که از نظر بهداشتی سالمند.فقط کمتر وقت میذارنند برای غذادرست کردن
درمورد تفریحاتشونم اونا علاقه زیادی به ماشین و سینما و ورزش به خصوص بسکتبال دارند.قیمت ماشین های سواری استانداردهم مناسبه و همه در آمریکا صاحب خودروهای استانداردهستن
در حالیکه در ایران اگه بخواییم ماشین استاندارد داشته باشیم بالای 50 میلیون باید هزینه کنیم که زیر 5 درصد جامعه توانایی این هزینه رو دارند
میزان بیکاری در آمریکا 7 درصد هستش و اونجا برای فارغ التحصیلان دانشگاهی بستر کار فراهمه
ودر پایان بگم طبق تحقیقات موسسه گالوپ در سال 2002 .87 درصد مردم بالای 12 سال آمریکا از زندگی شان راضی اند
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: estel
چشم منبع هم می ذارم ولی خیلی از بازیگرای هالیوودشون آمریکا رو به قصد اروپا ترک کردن(برد پیت و همسر و فرزندانش) یا خیلی از بازیگرای هالیوودشون دچار بی اشتهایی عصبی هستن که اگه من اسمشونو بیارم باور نمی کنید!!! بی اشتهایی عصبی برای لاغر شدن و رسیدن به سایز صفر!!! برای اینکه از لیست کاری خارج نشن یکیشونم از بس نخورد مرد... بقیه یکی دو ماه رفتن بیمارستان :)
 

naseh

New member
چشم منبع هم می ذارم ولی خیلی از بازیگرای هالیوودشون آمریکا رو به قصد اروپا ترک کردن(برد پیت و همسر و فرزندانش) یا خیلی از بازیگرای هالیوودشون دچار بی اشتهایی عصبی هستن که اگه من اسمشونو بیارم باور نمی کنید!!! بی اشتهایی عصبی برای لاغر شدن و رسیدن به سایز صفر!!! برای اینکه از لیست کاری خارج نشن یکیشونم از بس نخورد مرد... بقیه یکی دو ماه رفتن بیمارستان :)
خوب باشه قبول.رفتار و خورد و خوراک بازیگران امری شخصیه.در کشورخودمونم بازیگران دس به یه کارایی میزنن که ماها هم تعجب کنیم
ما بیایم تمام جنبه های زندگی رو در نظر بگیریم،اینکه کجاها دارن زندگی خوب و استانداردی رو میگذرونن و کجاها در تحت فشارنن؟
کجاها به مردمشون احترام میذارنن و حق و حقوقشونو رعایت میکنن؟
 
بی خیال بابا... ولی بازیگرای اونا به خاطر کارشونه که تحت فشارن یه مثال بود که بخاطر حرفه شون تحت فشارن بله آمریکا مزیت هایی داره من انکار نمی کنم تسلیم ):
 

naseh

New member
ای کاش در جامعه ما هم به ما به خصوص جوانان توجه میشد.به خواسته هامون و به نیازهامون
از حالا که جوانیم در اوج فشاریم.فشار پیداکردن کار، پول،تشکیل زندگی و ....در حالیکه این نیازها برای خیلی از کشورها حل شدس
وای به حال 10سال دیگه مون.بنظر من نسل دهه ی 60 و 70 خیلی زود پیر و فرسوده میشن
 
چرا غربی ها که دین ندارند در علم پیشرفته هستند ؟

« اگر شما بیل و یا دستگاهی مکانیزه و ... بردارید و در وسط بیابانی که آب داشته باشد، بزنید، آب در می آید ! این کار نه مربوط به دین است و نه به غیر دین ! زیرا خداوند برای کوشش نتیجه قرار داده است. هر کس کوشش کند نتیجه می گیرد. همان طور که در قرآن [سوره نجم آیه 39] داریم « و ان لیس للانسان الا ما سعی » یعنی « و این که برای انسان، جز حاصل تلاش او نیست » قرآن نگفته است به شرط اینکه مسلمان یا مسیحی باشد... اگر کوشش بشر مربوط به امور دنیوی است، نتیجه آن را در دنیا خواهد دید. اگر مربوط به اُمور اُخروی است، در آخرت خواهد دید.
 
بالا