رفتارشناسی حیوانات ، حشرات ، گیاهان

مجید دیجی

مدیر بخش
5153.jpg

تهاجم و سلطه

رفتار تهاجمی به خودی خود نمی تواند دلیلی بر بیان سلطه گری باشد و همانطور که در بالا به آن اشاره شد این بیان می تواند حتی بدون بروز رفتار تهاجمی صورت بگیرد (آبرانتز 1987). در واقع رفتار تهاجمی هم در سگهای مسلط و هم در سگهای فرمانبردار می تواند اتفاق بیفتد. در حقیقت، بروز این رفتار بیانگر آن است که شرایط برای بروز رفتارهای طبیعی از بین رفته است. یک سگ مطیع ممکن است هنگام ترس یا گیر افتادن در گوشه ای با گاز گرفتن از خود دفاع کند (به بخش 2-9 رجوع شود). سگی که در یک رابطه خود را مسلط فرض می کند هنگامی حمله می کند که حس کند علائم بدنی سلطه گر او توسط فرد زیر دستش نادیده گرفته شده است و به اندازه کافی گویا نبوده است.

بعضی از سگ ها صرف نظر از شرایط اجتماعی اطرافشان سریع تر و آسانتر از سایرین به حالت تهاجمی رو می آورند. در این امر مسائل نژادی هم دخیل هستند. برادشاو و نوت در سال 1992 مشخص کردند که علائم ارتباطی نشاندهنده رابطه سلطه گرانه در توله های همزمان متولد شده ی سگهای نژاد Cavalier king Charles Spainel به قدری ظریف انجام می شود که تنها بوسیله تکرار آهسته آن در تصاویر ویدیویی قابل تشخیص است و برعکس آنها علائم نشان دهنده رابطه سلطه گرانه و توله های همزمان متولد شده نژاد French bulldogs بسیار آشکار است و به کرات و به شکل دعوا رخ می دهد.
 

مجید دیجی

مدیر بخش
پيروي از قانون

سگها قدرت پيروي و گردن نهادن با قانون (به معني كلمه) را ندارند. سگها ممكن است تنها به اين دليل كه عادت پيادهروي در پيادهرو در آنها شكل گرفته شده است، خيلي اطمينان بخش كنار صاحب خود در پيادهرو قدم بزنند ولي ندانند كه نبايد وسط خيابان بروند. بنابراين ممكن است سگي از 100 بار 99 بار در پيادهرو بدون اينكه وارد خيابان بشود، به آرامي قدم بزند ولي بار صدم تحتتأثير يك محرك قوي مانند ديدن گربهاي در آن دست خيابان ناگهان به وسط خيابان بدود. عدم توانايي سگها در آموختن قانون (آنچنان كه انسانها ميآموزند) در فرايند آموزش آنها به خوبي انعكاس دارد. بيشتر قوانيني كه انسانها ميآموزند از طريق تجربههاي شخصي (مانند: به علت بسته بودن مغازهها، پنجشنبهها زود تعطيل ميشود) يا از طريق آموختن از گفته ديگران (براي خريد نان بايد در صف ايستاد) حاصل ميشود، با يكبار آموختن يك قانون، انسانها قادرند از موقعيتي كه از درستي آن مطمئن نيستند براي هميشه به موقعيتي كه همواره (بر اساس آن قانون) درست است تغيير وضعيت بدهند و آن قانون را در شرايط مشابه به كار گيرند. يكبار كه بياموزيم براي خريد نان بايد در صف ايستاد هرگاه كه به نانوايي برويم در صف خواهيم ايستاد، ولي (سازوكار) آموختن در سگها مشخصاً فاقد چنين تغييراتي است و رشد اين فرايند در آنها كند و مرحله به مرحله است. به عبارت ديگر از «انجام اشتباه» در بيشتر اوقات، بايد آهسته آهسته، بهتر و بهتر شود تا به «انجام درست» در بيشتر اوقات رسيد.

از اين موضوع ميتوان براي تربيت سگ و جلوگيري از مشكلات رفتاري آنها سود برد. صاحبان سگ نبايد با يك بار آموختن پاسخي، فكر كنند كه سگشان آنرا براي هميشه ياد گرفته است(مانند ماندن در باغ يا راه رفتن در پيادهرو). بلكه همواره بايد به خاطر داشته باشند كه يك شرايط و موقعيت خاص ميتواند منجر به لغزش و اشتباه حيوان بشود. گاه در مورد انسانها گفته ميشود كه بيشتر آموختههاي ما از اشتباهات ما منشاء ميگيرند. زيرا كه اين اشتباهات ما را در شناخت قوانين و استفاده آنها در آينده كمك ميكنند، ولي به نظر ميرسد كه اين مسئله زياد در مورد سگها صادق نيست. اغلب وقتي سگي كاري را درست انجام بدهد، احتمال تكرار آن در آينده بيشتر خواهد بود. بنابراين از شرايطي كه باعث رفتار اشتباه سگ ميشود بايد اجتناب كرد.

منابع جهت مطالعه بيشتر:WALKER‚S(1983). Animal Thought. Routledge and Kegan Paul, London.
ZibaPix(11).jpg



همانطور كه مشاهده شد، نظريه آموزش با وجود آنكه قادر به تفسير تواناييهاي شناختي و معرفتي سگها نميباشد، در حال حاضر بهترين روش براي تغيير و پيشبيني رفتار آنها است. در اين فصل به جزئياتي از اين روش آموزشي كه براي توصيف و درمان مشكلات رفتاري مفيد ميباشد، پرداخته خواهد شد. نظريه آموزش در واقع مجموعهاي از نظريات دانشمندان مختلف ميباشد كه در مجموع تفاوت خيلي كمي با هم دارند. در ادامه نكات مشترك اين نظريه كه مورد توافق اكثر روانشناسان ميباشد، توضيح داده خواهد شد.

حيوانات رفتارهاي جديد را به دو روش شرطي كردن كلاسيك و آموزش ابزاري ميآموزند. در آموزش ابزاري حيوان به ازاي دريافت جايزه يا براي فرار از تنبيه به طور داوطلبانه و اختياري پاسخي را انجام ميدهد. براي مثال با استفاده از اين روش موشهاي رات ميآموزند در صورت فشار دادن اهرمي غذاي پلت شده دريافت خواهند كرد (جايزه) يا خوكچههاي هندي ميآموزند در صورتيكه از روي موانع به طرف ديگر قفس بپرند با شوك الكتريكي جريمه نخواهند شد. (فرار از تنبيه).
 

eliot -esf

New member
ایا میدانستید ....
دربین حشرات زنبور عسل و مورچه بیشترین قوه ادراک دارند !!
درپشه ها پروازی به نام پرواز عروسی وجود داره به ااین صورت که تعداد زیادی نر همزمان با هم به پرواز درمی ایند و پس از ان یک پشه ماده وارد جمع انها میشه و جفت خودش از طریق پالس هایی بال زدن انتخاب میکنه یعنی دقیقا اون پشه نری انتخاب میکنه که طول موج حاصل از بال زدنش مث خودش باشه و این شکلی با هم ارتباط برقرار میکنند !!!
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Hamidvet

مجید دیجی

مدیر بخش
انواع زنبورهای کندو

در کندوی زنبور عسل سه نوع زنبور وجود دارد: زنبور ملکه، زنبورهای نر و زنبورهای کارگر. در هر کندو یک زنبور ملکه، تعداد کمی زنبور نر و تعداد بسیار بیشتری زنبور کارگر وجود دارد. زنبور ملکه و کارگر از نظر جنسیت ماده هستند.

bio-bt-157-01.jpg
 

مجید دیجی

مدیر بخش
وظایف زنبورها

زنبور ملکه وظیفه‌ی تخم‌گذاری را بر عهده دارد. نقش زنبورهای نر تنها جفت‌گیری است. آن‌ها توانایی کار کردن و قابلیت نیش زدن را نیز ندارند. در نهایت این زنبورهای کارگر هستند که سایر وظایف از جمله ساختن شانه‌های کندو، مراقبت از زنبورهای جوان‌تر و لاروها، تمیز کردن کندو، غذا دادن به ( ملکه و زنبورهای نر )، محافظت از کندو، و جمع‌آوری غذا را بر عهده دارند. آن‌ها با وجود این که از نظر ژنتیکی ماده هستند اما دستگاه تولید‌مثل تکامل یافته‌ای ندارند و نمی‌توانند تخم‌گذاری کنند. اگر جمعیت کندوی زنبور عسل را به عنوان یک موجود واحد و معادل یک جانور مهره‌دار در نظر بگیریم، در آن ملکه و زنبورهای نر نقش اندام‌های تولید‌مثلی نر و ماده و زنبورهای کارگر نقش سایر اندام‌های بدن که برای تغذیه و ادامه حیات ضروری هستند را ایفا می‌کنند.


زنبورها علاوه بر وظایفی که در کندو به عهده دارند، هنگام جمع‌آوری غذا به گرده‌افشانی گل‌ها نیز کمک زیادی می‌کنند. زنبورها به عنوان مهمترین عامل بقا و تنوع گیاهان گل‌دار محسوب می‌شوند.
 

مجید دیجی

مدیر بخش
چگونه این سه نوع زنبور به وجود می‌آیند؟

تمام زنبورهای کندو از تخم‌هایی که زنبور ملکه می‌گذارد به وجود می‌آیند. زنبور ملکه تنها یک بار در عمرش جفت‌گیری می‌کند اما این کار را با نرهای متعدد انجام می‌دهد و اسپرم را نیز برای کل دوره‌ی زندگی‌اش در مخزنی که در بدنش دارد ذخیره می‌کند. زنبور ملکه دو نوع تخم می‌گذارد. یک نوع تخم‌های لقاح یافته هستند که از مخزن اسپرمی که درون بدن ملکه وجود دارد لقاح می‌یابند که این نوع تخم‌ها تبدیل به زنبورهای ماده می‌شوند. نوع دیگر، تخم‌های لقاح نیافته هستند که تبدیل به زنبورهای نر می‌شوند. اما تفاوت زنبور ملکه و زنبورهای کارگر مربوط به تغذیه‌ی آن‌ها است. زمانی که لاروها از تخم بیرون می‌آیند زنبورهای کارگر، تا سه روز آن‌ها را با ژله‌ی رویال تغذیه می‌کنند. در مورد لاروهایی که قرار است به زنبور کارگر تبدیل شوند پس از سه روز تغذیه‌ی آن‌ها از ژله‌ی رویال به عسل و گرده‌ی گل تبدیل می‌شود. اما تعداد کمی از لاروها که قرار است ملکه‌ی آینده شوند همچنان از ژله‌ی رویال تغذیه می‌شوند. این منجر به ایجاد تفاوت‌هایی در آن‌ها از جمله افزایش طول عمر و بزرگ‌تر شدن اندازه‌ی ملکه می‌شود.
 

مجید دیجی

مدیر بخش
ارتباط بر قرار کردن

bio-bt-157-04.jpg


کل ساختار کندو بر اساس ارتباطات بنا شده است؛ بر اساس یک توانایی ذاتی در فرستادن و دریافت کردن پیام و در به رمز در آوردن و رمز گشایی کردن اطلاعات. زنبورها از پیام‌های شیمیایی، بساوایی، شنوایی و بینایی استفاده می‌کنند. با وجود این رایج‌ترین راه ارتباطی در بی‌مهرگان، ترکیبات شیمیایی (فرومون‌ها) و در واقع حس بویایی است. زنبورها برای تولید صدا از ارتعاش عضلات بال‌هایشان استفاده می‌کنند. زمانی که بال‌ها تا‌شده نگه داشته شوند و ارتعاش پیدا کنند نتیجه به جای پرواز تولید صدای وز وز خواهد بود. تفاوت در تعداد و زمان این ارتعاشات می‌تواند پیام‌های مختلفی را مخابره کند. وسیله‌ی ارتباطی دیگر بین زنبورها چیزی است که اصطلاحاً «رقص» نام گرفته است و در واقع به یک الگوی پروازی مشخص و عجیب در زنبورها گفته می‌شود که قطعاً توجه سایر زنبورها را جلب می‌کند. از موارد انجام رقص زمانی است که یک زنبور کارگر یک منبع غذای فراوان پیدا می‌کند و به این شیوه باعث پراکنده شدن بوی آن منبع غذایی در هوا و در طول مسیر می‌شود و به این شیوه سایرین را به آن محل هدایت می‌کند.
 

مجید دیجی

مدیر بخش
تولید‌مثل کندو

در جمعیت‌های زنبور عسل، نه تنها زنبورها تولید‌مثل می‌کنند، بلکه خود کندو نیز تولید‌مثل می‌کند. به این عمل، «بچه‌دهی» می‌گویند. زمانی که زنبور ملکه‌ی جوانی در کندو به وجود می‌آید، ملکه‌ی پیر با تعداد زیادی از اعضای کندو، کندو را ترک می‌کنند و کندوی جدیدی را پایه‌گذاری می‌کنند. ( بر عکس جامعه ما ، که بعضی ها دوباره دعوت به خدمت میشن و فرصت های شغلی جدید رو از جوان ها می گیرند )

چرخه‌ی زندگی کندوی زنبور عسل مشابه یک موجود زنده‌ی واحد است. بیشتر مانند یک جانور حرکت می‌کند، غذا می‌خورد، تولید‌مثل می‌کند، و حتی نفس می‌کشد تا این که مانند جمعیتی از افراد واحد باشد. حتی در پیچیدگی و تکامل همانند یک موجود پستاندار است. هر زنبوری در خدمت نیازهای جمعیت کندوی خود به عنوان یک موجود واحد است و هیچ زنبور عسلی نمی‌تواند به تنهایی و بدون دیگر زنبورهای کندو زنده بماند.
 

مجید دیجی

مدیر بخش
طول عمر : از مهمترین صفات در زنبور عسل طول عمر است که بر روی عملکرد کلنی تاثیر دارد طول عمر در نژادهای زنبور عسل متفاوت است طول عمر حتی برای چند روز باعث افزایش تولید می شود . طول عمر صفتی است که تحت تا ثیر عوامل محیطی زیادی نظیر تغذیه در دوران لاروی و عوامل وراثتی قرار دارد نوع تغذیه اولاً باعث طول عمر ثانیاً تخم گذاری ملکه و ثانیاً قدرت نرینگی نرها می شود کار زیاد و شدت غذا دادن به لاروها باعث می شود طول عمر زنبور پرستار کم شود همخونی باعث کاهش طول عمر می شود.

 

مجید دیجی

مدیر بخش
قدرت پرواز :
طول بال جلو در قدرت پرواز و رفتار چرایی (صحرایی) موثر است . هر چه اندازه بالها بزرگتر باشد دامنه پرواز یک زنبور بیشتر است با این صفت زنبور می تواند از منابع شهد خیز دور دست استفاده کنند مانند نژاد اروپای غربی. دامنه پرواز در نژادهای زنبور عسل متفاوت است این صفت در بعضی نقاط مطلوب و در بعضی نقاط نامطلوب است تأثیر نامطلوب آن در جفتگیری طبیعی بروز می کند (منطقه ایزوله). همبستگی مثبت بین طول بال و عسل وجود دارد. و زنبوری که دارای طول بال بزرگ باشد دارای طول عمری متوسط است.

جزییات بیشتر : انتخاب ژنتیکی در صفات اقتصادی زنبور عسل
 

مجید دیجی

مدیر بخش
حس بویایی قوی :

حس بویایی از مهمترین اعضای حسی زنبور عسل است و محل اصلی ان روی شاخکها است حس بویایی زنبور عسل بسیار پیشرفته است حس بویایی در زنبور های نر بیشتر از کارگرهاست. حس بویایی و قدرت پرواز موجب افزایش تولید می شود حس بویایی قوی در شناسایی منابع شهد نیز کمک موثری به زنبور کارگر می کند .علاوه بر صفات مطلوب تمایل زنبور به غارتگری بالا می رود.


آیا می دانستید استفاده از زنبورهای عسل در شناسایی و خنثی سازی بمب یکی از روش به روز و قدرتمند مورد استفاده در دنیا است .... قبلا مقالش رو نوشتم می تونید در مباحث صنفی ببینید
 

مجید دیجی

مدیر بخش
قدرت زمستان گذرانی :

کندویی برای زمستان گذرانی خوب است که دارای حداقل 600 گرم وزن خالص زنبور عسل باشد در غیر این صورت باید ادغام شود. زمستان گذرانی از طریق قدرت زنده ماندن کلنی برای مدت طولانی با داشتن ذخیره غذایی محدود، بدون پرواز پاکسازی ( در حالت استراحت) و واکنش به تغییرات ناگهانی درجه حرارت مشخص می شود اگر زنبور در یک روز آفتابی در زمستان یا در روز سرد بهاری از کندو خارج و به پرورش نوزاد بپردازد قدرت زمستان گذرانی آن پایین می آید در صورتی که در بعضی از نژادها زنبوری که بیرون نمی آید دارای قدرت زمستان گذرانی بالایی دارد هر گونه فعالیت در هوایی نامتعادل موجب اتلاف انرژی و بالا رفتن مصرف عسل و کاهش زمستان گذرانی می شود.

 

مجید دیجی

مدیر بخش
صرفه جویی :

یکی از مهمترین صفت در زنبور عسل صرفه جویی می باشد که با رشد فصلی ارتباط نزدیک دارد و صرفه جویی در نژادها تفاوت های زیادی دارد مثلاً نژاد ایتالیایی اصلاح شده آمریکا عموماً افراط گر در صورتی که در نژاد اناتولی بسیار صرفه جوتر از کارنیولان است . صرفه جویی صفتی است که در اسرینهای مدرن وجود ندارد . هرچه صفت صرفه جویی در نژادهای زنبور عسل بالا باشد تولید عسل بالا می رودوهمچنین برعکس.


غریزه خودتدارکی :

این صفت ارتباط نزدیکی با صفت صرفه جویی دارد . کلنی هایی که چنین صفتی دارند در انتهای جریان شهد اصلی خودشان را نشان می دهند چنین زنبوری در انتهای شهد اقدام به ذخیره سازی می کند ( در قابهای نوزاد) نژاد ایتالیایی کمتر در قابهای نوزاد عسل ذخیره می کند ( حجرات زنبوران کارگر)

 

مجید دیجی

مدیر بخش
جمع آوری گرده :

گرده گل در واقع مجموعه از سلولهای نر تولید شده در بساک پرچم های گلها می باشد جمع آوری گرده برای حیات و تولید مثل کلنی زنبور عسل ضروری است این گرده خصوصاً برای زنبورهای جوان پرستار که وظیفه تغذیه نوزادان ، ملکه و سایر زنبورها را به عهده دارند بسیار حیاتی است گرده باعث می شود طول عمر زنبور زیاد شود کمبود گرده باعث عوارض سوء و رفتاری غیر طبیعی زنبور عسل می گردد که مهترین آنها کاهش یا عدم تولید ژل رویال، کاهش طول عمر، عدم تولید زهر به اندازه کافی، کاهش تخم گذاری ، کاهش تولید موم و شان ، حساس شدن به بیماری نوزما و عدم زمستان گذرانی و … و همچنین کمبود گرده در فصل بهار باعث می شود زنبوران کارگر نرها را از کندو حذف کنند اگر در منطقه گرده نباشد زنبور شروع به جمع کردن خاک اره و خاکه ذغال و بذر یا اسیر قارچها می کند.





تولید گرده خالص از کندوهای زنبور یکی از روش پر سود برای زنبور داران هست ...
 

مجید دیجی

مدیر بخش
حس جهت یابی :

حس جهت یابی در جایی که کندوها در یک ردیف قرار دارند بسیار مفید است . فقدان حس جهت یابی باعث افزایش ” دریفیتینگ ” ( گم شدن زنبور ) شده و موجب شیوع عوامل بیماری زا می شود از طرف دیگر فقدان حس جهت یابی باعث تلف شدن ملکه در موقع برگشت از پرواز جفتگیری می شود نژاد مصری و سیبری دارای حس جهت یابی خوبی هستند.



جهت یابی زنبور عسل

مهم ترین وظیفه ی زنبوران کارگری که ۲۰ روز از عمرشان گذشته است چرای در مزارع ،باغات و صحرا جهت جمع آوری شهد،گرده ی گل،آب و صمغ یا بره موم میباشد.بمنظور انجام اینگونه فعالیتها این گروه از زنبورها مجبور به انجام پروازهای شناسائی و جهت یابی می باشند.

برای انجام پروازهای شناسائی ابتدا از کندو خارج شده و در اطراف آن بمدت ۵ دقیقه پرواز می کنند.این پرواز در هنگام بعد از ظهر انجام می شود و بعداً به کندو مراجعت می کنند.در این گونه پروازها،زنبورها اختصاصاً محل دقیق کندوی خود را شناسائی می کنند.برای شناسائی دقیق محل کندو از علائم زمینی اطراف کندو مثلا درختان ،بوته ها،جویبارها و هرگونه علامتی که نزدیک کندو باشد استفاده می کنند.

در مرحله ی بعدی پروازهای دیگری به نام پرواز های جهت یابی انجام می دهند.زنبورهای کارگر برای جمع آوری شهد،گرده گل،آب و غیره ممکن است تا شعاع 6 تا 7 کیلومتر از کندو پرواز کرده و دور شوند لذا لازم است جهت مراجعت به کندو،راه خود را تشخیص داده و ضمناً از کوتاهترین راه به کندو بازگردند.

برای جهت یابی، زنبورهای کارگر از خورشید بعنوان قطب نما استفاده می کنند، به این ترتیب قادر به تشخیص شمال، جنوب، شرق و غربی خواهند بود.

همانطور که میدانید هر چشم مرکب از چندین هزار چشم ساده ساخته شده است که میتوانند قسمتی از رنگ نور خورشید را دریافت دارند. یعنی اینکه چشم های ساده ی موجود در چشم مرکب بعنوان شیشه پلاریزه عمل کرده و درجه ی از طیف نور را دریافت می دارند و زنبور در مراجعت به کندو فقط در جهتی مراجعت می کند که همان طیف نوری را که در رفتن دریافت داشته است دریافت دارد. زنبورهای کارگر برای پروازهای جهت یابی علاوه بر تحریکات نوری از علائم زمینی مثل درختان، جویبارها، تپه ها، کوهها، ساختمانها و غیره و همچنین از تحریکات بویائی گلها نیز برای جهت یابی خود استفاده میکنند.

زنبور عسل قادر است نور خورشید را در موقعی که آسمان کاملاً ابری است دریافت دارد.این موضوع به علت حساسیت زیاد چشمهای زنبور عسل به اشعه ماوراء بنفش است که از ابر عبور می کند. پس از انجام پروازهای شناسائی و جهت یابی پس از آنکه منبع غذائی یافته شد،زنبور چرا کننده به کندوی خود و با انجام رقصهای مخصوص و دادن مقداری از شهد به سایر زنیورها،محل دقیق منبع غذا را اطلاع می دهد.در مورد منبع گرده گل،علاوه بر انجام رقص های مخصوص،بوی گرده و گل آورده شده نیز ملاک مهمی جهت یافتن منبع آن توسط سایر زنبورها است.

زنبورهای چرا کننده ی تازه کار که اطلاعات را از زنبورهای با تجربه ی قبلی دریافت داشته اند ممکن است به خارج کندو رفته و به همان منابع غذا مراجعه نمایند.همانطور که قبلا" گفته شد زنبورهای چرا کننده شهد گلها و آب را در چینه دان(معده عسل) خود گرده ی گلها و صمغ یا بره موم را در روی زنبیل گرده پاهای عقبی به کندو حمل می کنند.



ragsha.jpg


hese%20jahatyabe%20(1).jpeg
 

مجید دیجی

مدیر بخش
گاو ها از نوعي "قطب نما" برخوردارند


cow.jpg


محققان مي گويند بررسي تصاوير ماهواره اي از هزاران گاو در نقاط مختلف جهان نشان مي دهد که گاو ها مي دانند چگونه جهت هاي شمال و جنوب را پيدا کنند.

گروهي متشکل از محققان آلماني و چک در شماره جديد نشريه آکادمي ملي علوم گزارش دادند اکثر گاوهايي که سرگرم چرا و يا استراحت هستند، بيشتر تمايل دارند که بدنشان را در جهت شمالي جنوبي قرار دهند و اين موضوع در مورد همه قاره ها صدق مي کند.
دانشمندان دانشکده زيست شناسي دويسبورگ-اسن آلمان معتقدند که ميدان مغناطيسي زمين را بايد يکي از دلايل اين امر دانست.
محققان در بررسي هشت هزار و 510 گاو در 308 چراگاه مختلف جهان دريافتند که 60تا 70درصد گاو ها در جهت شمالي جنوبي قرار مي گيرند که اين درصد به مراتب بيشتر از آنست که يک توزيع اتفاقي تلقي شود.
يکي از دلايل اين رفتار گاو ها مي تواند تلاش آنها براي خنک شدن باشد.
محققان مي گويند دماي بدن گاوها نزديک به 30درجه سانتيگراد است و آنها عملا يک کت چرمي سياه رنگ برتن دارند و اگر چرخش به سمت جهت شمالي جنوبي، آنها را اندکي خنک تر کند آنها در اين جهت قرار مي گيرند.
آنها دريافتند در هواي بسيار طوفاني و پر باد، گاو ها معمولا روبه باد مي ايستند و از قديم مشخص بوده است که آنها در روزهاي سرد به دنبال خورشيد مي گردند. اما يک نکته مهم در اين تحقيق آنست که پژوهشگران توانسته اند با تجزيه و تحليل عواملي مانند موقعيت خورشيد از طريق مطالعه سايه گاوها، اثر هوا را در انتخاب جهت استقرار آنها حذف کنند.
يک استاد زيست شناسي دانشگاه کاروليناي شمالي اين موضوع را کشفي شگفت انگيز خواند و گفت که تاکنون هرگز چنين خاصيتي در گاو و يا هيچ حيوان بزرگ ديگري ديده نشده بود.
اما او که در اين تحقيق شرکت نداشت، گفت اين مطالعه کلا بر اساس قراين و ارتباط ها استوار است و براي آنکه قاطعانه نتيجه بگيريم که گاوها يک حس مغناطيسي دارند نهايتا اين موضوع را بايد در شرايطي ساخته دست خود آزمايش و تجربه کنيم.
جهت يابي حيوانات بر اساس ميدانهاي مغناطيسي در زنبور عسل و موريانه ها گزارش شده است و جانور بايد نوعي سيستم حسي ويژه داشته باشد تا بتواند ميدان مغناطيسي را رديابي کند.



يک پژوهشگر دانشگاه کليولند گفت اگر شواهدي يافت شده باشد که پستانداران هم براي جهت يابي و حرکاتشان از ميدان مغناطيسي استفاده مي کنند، اين کشف بسيار جالبي است.
او گفت مدت زيادي نيست که شروع به درک سازو کاري کرده ايم که پرندگان و حيوانات کوچک با استفاده از آن با تکيه بر ميدان مغناطيسي جهت يابي مي کنند.
در سال گذشته اين پرسش مطرح شد که آيا حيوانات بزرگ هم ميدان مغناطيسي زمين را حس مي کنند يا نه. اما بديهي است که آزمايش اين موضوع در شرايط آزمايشگاهي ممکن نبود. در نتيجه اين فکر پيش آمد که با استفاده از تصاوير ماهواره اي که در "گوگل ارث" يافت مي شود گله هاي گاو را پيدا کرد و از آنها اطلاعات به دست آورد.
تصاوير ماهواره اي مي توانند جهت شمال -جنوبي حيوانات را نشان دهند اما براي روشن شدن اين که يک راس گاو رو به شمال قرار دارد يا به جنوب، مي بايست تصاوير نزديکتري را مشاهده کرد.
اکنون محققان در صدد مطالعه روي گله هاي گوسفند، بز، اسب، گراز و چند نوع آهو هستند.
بر اساس اين گزارش علمي، روشن شده که گوزن سرخ نيز هنگام چريدن و لميدن در جهت شمالي جنوبي مستقر مي شود اما برخلاف مطالعه مربوط به گاو ها که جهاني بود، مطالعه مربوط به گوزن ها فقط در جمهوري چک انجام شده است.
 

مجید دیجی

مدیر بخش
مورچه ها :


751734_AKThV7wu.jpg


زندگی اجتماعی:
این موجودات به کمک یکدیگر بنیادهای اجتماعی را پایه ریزی می نمایند و برای رفع احتیاجات اولیه و ثانویه در کنارهم ویار و یاور یکدیگرند.مانند زنبورها و مورچه ها.
زندگی ظاهری جمعی و عملا منفرد :
بیشتر مهره داران از جمله پستانداران، پرندگان.
زندگی گوزن ها و پرندگان مهاجر بهترین شاهد این ادعا است. باهم حرکت می کنند باهم آمیزش و سکونت و استراحت را انتخاب می کنند در یک مجموعه چند هزار نفری به سر می برند. ولی اگر به زندگی آن ها توجه و دقت نمایید تنهای تنهایند. در مقابل خطرات، کوچکترین همکاری و معاضدتی دیده نمی شود. بغل دسته ده ها و صدها گوزن قوی و مقتدر که اگر دسته جمعی تصمیم بگیرند شیر ژیان را هم می توانند از پا درآورند، پلنگی وحشی، مادر و فرزندی را نشانه می رود.آنقدر با او به جنگ و گریز می پردازد تا مادر در یک لحظه غافلگیر کننده، فرزند دلبند خود را از بیم جان رها می کند. زمانی نمی گذارد که دندان های تیز پلنگ، در بدن ضعیف و نحیف بچه گوزن فرو می رود. فریاد های استغاثه، ناله های جان گداز و سرانجام زوزه های بی رمق روی هزاران گوزن گردن کلفت و قدرتمند احمق! که با نگا ههای احمقانه صحنه را بر انداز می کنند کوچکترین اثری نمی گذارد.چنین صحنه های دلخراشی ماهیت این جمع منفرد را به سادگی به تماشا می گذارد.این واقعه و امثال آن هزاران بار تکرار می شود، تجربه ای اندوخته نمی شود و موجبات عکس العمل های دسته جمعی جز فرار را فراهم نمی سازد .
ساکنان شهر مورچه به سه طبقه تقسیم می شوند:
اول، ملکه ها که مورچه های ماده هستند و هر یک ده یا دوازده سال عمر می کنند. دوم، کارگران که خنثی می باشند یعنی نر و ماده ندارند و به عبارت صحیح تر فاقد جهاز تناسلی(اعم از مذکر یا مونث) می باشند.سوم، مورچه های نر می باشند که شماره آن ها از پانصد یا ششصد تا تجاوز نمی کند و بیش از پنج یا شش هفته زنده نمی مانند، چون در زندگی حشرات قانونی مهیجی وجود ندارد، همین که موجودات نر، وظیفه توالد و تناسل را انجام دادند، باید از بین بروند.
 

مجید دیجی

مدیر بخش
فصل بارداری:
مورچه ها در دو فصل:1-انتهای بهار 2-اوایل پائیز که تقریبا درجه حرارت محیط، وضع متشابهی دارد باردار می شوند.
درنواحی گرمسیری در تمام سال عمل بارداری و تخم ریزی امکان پذیر است مگر در گرمای شدید. شکل باردار شدن، طرف شدن تعداد زیادی نر ها با یک ماده است.
بلوغ و مراسم عروسی:
علامت بلوغ در آوردن پر است. پر در آوردن شوق پرواز ایجاد می کند. و چون این موجودات ابتدا به ساکن باید پرواز کند، شور و ولوله ای عجیب در شهر به پا می شود، یعنی این ولوله و شادی، جشن عروسی همگانی است. تعطیل عمومی اعلام می گردد! کار به کلی متوقف می شود! اهالی شهر یا کلنی همه در این مراسم شرکت دارند. رفت و آمد و نشاط خاصی در همه آنها دیده می شود. معمولا نزدیک شهر بلندی ی را انتخاب می کنند، تازه عروسها و تازه داماد ها را تا انتهای بلندی بدرقه می نمایند.
مورچه ماده در آن روز که به پرواز در می آید، به یک شوهر اکتفا نمی کند، بلکه در ظرف چند ساعتی که مشغول پرواز است، با پنج و شش شوهر جفت گیری می نماید. هر یک از این مورچگان نر، بعد از جفت گیری با مورچه ماده، روی زمین می افتد و بعد از چند ساعت به خواری و ذلت می میرد.
و اما مورچه ماده، بعد از اینکه وسائل محو و قتل چندین مورچه نر را به این طریق فراهم کرد، بارور می شود، از آسمان به زمین می آید و سعی می کند که زیر علف یا بوته ای پناهگاه پیدا کند. مورچه ماده بعد اینکه بارور شد به لانه مراجعت نمی نماید و گوئی که اصلأ لانه را فراموش کرده، و حتی اگر لانه او در همان نزدیکی محل فرود آمدن باشد، باز هم به لانه مراجعت نمی نماید. مورچگان نر هم که از اسمان به زمین افتاده اند، به طرف لانه خود نمی روند و اگر لانه آنها نزدیک باشد باز توجهی به لانه ندارند و با حالی فلاکت بار روی زمین می مانند تا وقتی که طعمه جانور دیگر شوند و یا لگدمال گردند و یا بر اثر عوامل طبیعی و جبری از بین بروند.
مورچگان نر که به لانه مراجعت نمی نمایند ممکن است که بیمناک باشند و بترسند که مبادا دیگران این موجودات بی فایده را به قتل برسانند، اما مورچه ماده که بارور شده و عنصر مفید جامعه است نباید بترسد و به خانه مراجعه
ننماید. در صورتی که چنین نیست، و مورچه مزبور بعد از فرود آمدن به زمین و رفتن زیر علف ها یا سنگ ها، با یک حرکت بالهای خویش را از خود جدا می کند و بالها روی زمین می افتد.
در این حال، مورچه ماده، خیلی شبیه به عروسی است که بعد از انجام تشریفات عروسی، جامه تشریفات را از تن بیرون می آورد و دور می اندازد. بعد از جدا کردن بال ها، حشره ماده به وسیله شاخک های خود زمین را حفر می کند، و منظورش از حفر زمین این است که خانه ای برای خود بسازد و در آنجا سکونت اختیار کند و جامعه جدیدی به وجود بیاورد.
از این ساعت به بعد، زندگی عجیب و مرموز، و حتی می توان گفت فجیع این مورچه ماده که باید به تنهایی جامعه جدیدی به وجود بیاورد آغاز می شود. چون در ایجاد جامعه جدید هیچ کس به او کمک نمی نماید، و کسی به او غذا نمی رساند.
غذای این مورچه ماده، در آن خانه(یا زندان)که به وسیله شاخکهای خود به وجود آورده، مقدار کمی ماده شیرین و عسلی است که در کیسه خود دارد و با این غذای اندک، باید مدت مدیدی زندگی نماید.
گاهی هم رطوبت زمین این حشره را تقویت می کند و شاید از امواج دنیا نیز استفاده هایی می نماید که بر ما معلوم نیست. چند روز می گذرد، و بعد تخم هائی از مورچه ماده خارج می شود و اطراف او پراکنده می گردد و بعد از مدتی، از یکی از تخم ها کرم کوچکی بیرون می اید و شروع به تندیدن پیله می نماید.
شک نیست که در این دالان زیرزمینی، جز مادر مادر کسی نیست که به آن کرم ها غذا بدهد و یا وسائل تقویت و (رسیدن) تخم ها را فراهم نماید. ولی غذایی که مادر در کیسه خود دارد عاقبت تمام می شود، مورچه ماده روز به روز نحیف می گردد تا بیش از اسکلتی از او باقی نمی ماند.
از وقتی که مورچه ماده به زیرزمین پناه برده، پنج و یا شش ماه می گذرد در این مدت، جز رطوبت و امواج نامرئی، از خارج کمکی به مورچه ماده نرسیده و غذای او تمام شده است.
در این موقع، فصل دردناکی درتاریخ زندگی این حشره آغاز می گردد: مورچه ماده از فرط گرسنگی و برای اینکه بتواند به حیات خود ادامه بدهد تا نسل جامعه جدید مورچه را حفظ نماید، شروع به خوردن تخم های خود می کند و خوردن تخم ها به او نیروی جدیدی می بخشد و می تواند چند تخم دیگر بگذارد.
از این پس تا مدت نسبتأ مدیدی، زندگی مورچه ماده چنین دوام پیدا می کند که تخم های خود را می خورد و بدان طریق تخم های دیگری می گذارد و کرم هایی را که از تخم ها بیرون آمده می خورد و بدان وسیله کرم های دیگری تغذیه و تقویت می کند.
به عبارت جامع، این جانور فرزندان خود را می خورد برای اینکه بتواند فرزندان دیگری به وجود بیاورد، و باز هم آن ها را می خورد برای این که فرزندان جدیدی از او تولید شود.
این فاجعه مدت یک سال طول می کشد، تا عاقبت بر اثر مساعی مادر، مورچه کارگر(که گفتیم خنثی هستند و مذکر و مونث نمی باشند) رفته رفته رشد پیدا می شوند ، و می توانند از لانه به خارج بروند و غذا تهیه نمایند و برای مادر و تخم ها و کرم ها غذا بیاورند.
از این پس، دیگر مادر توجهی به امر تغذیه خود و فرزندان خویش ندارد زیرا مورچه های کارگر، که از اولاد او هستند، این وظیفه را انجام می دهد و یگانه وظیفه مادر بعد از این تاریخ، همانا تخم گذاشتن است.
 

مجید دیجی

مدیر بخش
مورچه های زرد بسیار تنبل،کم هوش و بی استعداد هستند.اگر زیاد از شهر دور شوند به ندرت قادرند به شهر برگردند و با پرسه زدن و به دست آوردن غذا چون دیگر حشرات زندگی می کنند از همین رو نسل آنها رو به انقراض است و بیشتر در مناطقی که تغییرات آب و هوا شدید نیست و گرم و معتدل است دیده می شوند.

البته یکی نیست به اون محققی که اولین بار این حرف رو زده بگه اگه قرار بود به این روش منقرض بشن صدها سال پیش منقرض می شدن ... :13:
 

مجید دیجی

مدیر بخش
مورچه های قرمز و سیاه که سرو سینه آنها قرمز است و دست و پای آنها سیاه است.بدون شک این ها دو رگه از سیاه و قرمز اندکه مادر سیاه و پدر قرمز ویا برعکس است. این نوع از مورچه ها هم مورچه های دیگر را به اسارت می گیرند و گاهی آنها را به بیگاری در شهر وامی دارند.در شهرسازی و تمدن داخلی این نوع از مورچه ها تمدنی پیشرفته به چشم می خورد.:smilies-azardl (181
 
بالا