جمله هاي کوتاه حكيمانه

baran71

New member
همه گفتند : . . . نه . . . !

استاد گفت:کسی صدای خدا را شنیده ؟

همه گفتند : . . . نه . . . !

استاد گفت:کسی خدا را لمس کرده؟

همه گفتند : . . . نه . . . !

استاد گفت:پس خدا وجود ندارد!

یکی از دانشجویان بلند شد و گفت :

کسی عقل استاد را دیده ؟

همه گفتند : . . نه .. !

دانشجو گفت:کسی صدای عقل استاد را شنیده ؟

همه گفتند : . . نه . . !

دانشجو گفت:کسی عقل استاد را لمس کرده ؟

همه گفتند : . . نه . . !
دانشجو گفت:پس استاد عقل نداره !!!
 

baran71

New member
هــر قلـبی "دردی" دارد ...

فقــط نحوه ی ابراز آن متــفاوت است!

برخــی آن را در چشــمانــشان پنــ ـهــان می كنند و



برخــی در لبــخنـدشان...
 

baran71

New member
با خودتان خوب تا کنید

با خودتان که خوب تا نکنید


روزگار شما را تا میکند

می کند توی پاکت و می اندازد توی صندوق پستی ؛

به یک مقصد نامعلوم

خودت به جان خودت بیفت

خودت خودت را بساز

خودت مواظب خودت باش


وگرنه دیگران به تو هر شکلی

که دلشان بخواهد می‌دهند.

- - - Updated - - -

شادی
پروانه ای است

که هر چه تقلا کنی

نمی توانی آن را شکار کنی...
باید آرام باشی

تا روی شانه ات بنشیند

شانه هایت پر از پروانه باد...

- - - Updated - - -

آدمی روح خویش را با فکر کردن به دیروز می آزارد

و اگر این تفکر او را به ترس از آینده وا دارد

رفته رفته جسمش نیز درگیر دغدغه هایش می شود و

هستیش را به سنگینی فکر در گیرش می بازد

- - - Updated - - -

عشق مثل آتش است عاقلان خود را کنارش گرم میکنند و

ابلهان خودرادر آن می سوزانند

تحمل گرسنگی عاطفی سخت تر از تحمل گرسنگی شکم است .
 

baran71

New member
سر زنده ها روح زندگی را در دل مرده ها تزریق میکنند

اینان پزشکان بدون مرزی هستند که مرزهای دوستی

را در هم می نوردند.

دلمردگان با خمیازه شان دیگران را هم به خمیازه

دلمردگی می اندازند.

بیاییم فاصله مان را با دلمردگان کنترل کنیم

- - - Updated - - -

دلخوش از آنیم که حج میرویم

غافل از آنیم که کج میرویم

کعبه به دیدار خدا میرویم

او که همین جاست کجا می رویم

حج به خدا جز به دله پاک نیست

شستن دل از دل غمناک نیست

دین که به تسبیح و سر و ریش نیست

هرکه علی گفت که درویش نیست

صبح به صبح در پی مکرو فریب

شب همه شب ناله وامن یجیب

- - - Updated - - -

کسانی که برای شما نمایش مظلومیت خود را اجرا میکنند

فریب انان را نخورید

که درتئاتر زندگی دیگری ظالمان بی گذشتی هستند

که شمر هم جلودارشان نیست .
 

mw.ashel

New member
a0f9182a5ff608145d692a0192c5aef9-425


بابا پول میخوام
بابا موبایل میخوام
بابا لب تاپ میخوام
بابا میخوام برم مسافرت پول بده
بابا لباس ندارم
بابا برای دانشگاه پول لازم دارم
بابا بابا بابا....
چرا یک مرتبه هم گفته نمیشه
بابا همین که پیشم هستی برام کافیه...
بودن در کناره تو برای من یک دنیاست!
گاهی دلت میخواهد به بعضی ها بگویی
باش حتی اگر من دیگر نباشم!
پــــــــــــــ ــــــــدرم یکی از آنهاست...
برای سلامتی پدرهایتان هر شب دعا کنید...
 

mw.ashel

New member


مواظب باش در شادی های زندگیت خیلی مغرور و در مصائب زندگی خیلی غمگین و نا امید نشی

وقتی شادی آروم بخند تا غم بیدار نشه و وقتی ناراحتی آروم گریه کن تا شادی نا امید نشه…
 

mohana

Well-known member
06c90a06173d.jpg


اگرانسانها مي دانستند كه چقدر محدود در كنار هم هستند،
نامحدود همديگر را دوست ميداشتند
 

s.ahang

New member
گلی از شاخه اگر می چینیم برگ برگش نکنیم

و به بادش ندهیم

لااقل لای کتاب دلمان بگذاریم

و شبی چند از آن ر ا هی بخوانیم و ببوسیم و معطر بشویم

شاید از باغچه ی کوچک اندیشه مان گل روید!
 

asal 92

New member
همیشه کسی رو واسه دوستی انتخاب کن که :



اونقدر قلبش بزرگ باشه که نخای واسه اینکه تو قلبش جا شی بارها و بارها خودتو کوچیک کنی ......
 

t.gh

New member
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﯾﺎﻥ ﺩﮐﺘﺮ ﺣﺴﺎﺑﯽ ﺑﻪ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﮔﻔﺖ : ﺷﻤﺎ
ﺳﻪ ﺗﺮﻡ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺩﺭﺱ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﺍﺯﯾﺪ . ﻣﻦ ﮐﻪ
ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﻣﻮﺷﮏ ﻫﻮﺍ ﮐﻨﻢ . ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺩﺭ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﻤﺎﻥ
ﻣﻌﻠﻢ ﺷﻮﻡ .
ﺩﮐﺘﺮ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ : ﺗﻮ ﺍﮔﺮ ﻧﺨﻮﺍﻫﯽ ﻣﻮﺷﮏ ﻫﻮﺍﮐﻨﯽ ﻭ ﻓﻘﻂ
ﺑﺨﻮﺍﻫﯽ ﻣﻌﻠﻢ ﺷﻮﯼ ﻗﺒﻮﻝ ، ﻭﻟﯽ ﺗﻮ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ
ﺗﻀﻤﯿﻦ ﺑﺪﻫﯽ ﮐﻪ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺭﻭﺳﺘﺎ ،
ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﻣﻮﺷﮏ ﻫﻮﺍ ﮐﻨﺪ
 

saya1370

New member
باید مغرور بود ...دور از دسترس ...باید مبهم بود و سرسنگین ...خاکی که باشی آسفالتت میکنند و از رویت رد میشوند ...
 

saya1370

New member

بعضی وقتـــــــــها

دنبال یک کلید "shift" میگردم!

برای دیدن آن روی آدمها...
 

asal 92

New member
زندگی مثل پیانو ست

دکمه های سیاه برای غم ها ...
دکمه های سفید برای شادی ها...
زمانی میتوانی آهنگ زیبایی بنوازی که هر دو دکمه رو باهم فشار بدی ....
 
آخرین ویرایش:

t.gh

New member
ﺑﻪ ﺳﺮﺁﺳﺘﯿﻦ ﭘﺎﺭﻩ ﯼ ﮐﺎﺭﮔﺮﯼ ﮐﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭﺕ ﺭﺍ ﻣﯽ ﭼﯿﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺗﻮ
ﻣﯽ
ﮔﻮﯾﺪ، ﺍﺭﺑﺎﺏ . ﻧﺨﻨﺪ !
ﺑﻪ ﺭﻓﺘﮕﺮﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮔﺮﻣﺎﯼ ﺗﯿﺮﻣﺎﻩ ﮐﻼﻩ ﭘﺸﻤﯽ ﺑﻪ ﺳﺮﺩﺍﺭﺩ ...
ﺑﻪ ﻣﺮﺩﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺑﺎﻧﮏ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺑﺮﮔﻪ ﺍﯼ ﭘﺮﮐﻨﯽ
ﻧﺨﻨﺪ …
ﻧﺨﻨﺪ ﮐﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﺍﺭﺯﺷﺶ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺑﻪ ﺧﺮﺩﻩﺗﺮﯾﻦ ﺭﻓﺘﺎﺭﻫﺎﯼ
ﻧﺎﺑﺠﺎﯼ
ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺑﺨﻨﺪﯼ !
ﮐﻪ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﯽ ﺁﻧﻬﺎ ﭼﻪ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﭘﺮﺩﺭﺩﺳﺮﯼ ﺩﺍﺭﻧﺪ !
ﺁﺩﻣﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻫﺮﮐﺪﺍﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩ ﻭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺷﺎﻥ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﻭ
ﻫﻤﻪ
ﮐﺴﻨﺪ ...
ﺁﺩﻣﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺭﻭﺯﯾﺸﺎﻥ ﺗﻘﻼ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ...
ﺑﺎﺭ ﻣﯽ ﺑﺮﻧﺪ
ﺑﯽ ﺧﻮﺍﺑﯽ ﻣﯿﮑﺸﻨﺪ
ﮐﻬﻨﻪ ﻣﯽ ﭘﻮﺷﻨﺪ
ﺳﺮﻣﺎ ﻭ ﮔﺮﻣﺎ ﻣﯽ ﮐﺸﻨﺪ
ﻭ ﮔﺎﻫﯽ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻣﯽ ﮐﺸﻨﺪ ...
 
بالا