بچه ها ی اهل ذوق بیان تو......!!

nazgol

New member
این تک بیتیمو خیلی خیلی دوست دارم
ولی نه می تونم چیزی بهش اضافه کنم و نه کم کنم.حتی یه کلمه....

بگشا روی به عریانی این دل که خدا....به حلالیت آن آیه ی قرآن دارد

- - - Updated - - -[/COLOR

تک بیت قشنگیه..توی مصراع دومش بعد کلمه آن ویرگول بذارید.
ببینید این خوبه بعنوان بیت 2:؟

بگشا روی به عریانی این دل که خدا/ به حلالیت آن،آیه قرآن دارد
بزدا زنگ ز زنگار دلت،ای صنما/ که دلم در غم تو سر به گریبان دارد
 

شفيع

New member
:فکر کردم گرگ باران دیده ام....


بقیشو شما بگین!

فكر كردم گرگ باران ديده ام
از ازل با گرگ ها بوده ام
ورنه من انسان ها ربوده ام
همشو از خودم در وركردم
گرگ ها را زير باران ديده ام
نه من گرگ باران نديده ام!
 

nazgol

New member
من یه بیت به تک بیت امید اضافه کردم. دوس دارم دوستان نظر بدن اگه اشکالی هست ویرایش کنیم و ایرادامون رو بفهمیم. اینجوری مفید تره..لااقل یک نفر مثلا خود امید مسئول ادیت شعرا بشه..

- - - Updated - - -

امشب فاینال قند پهلو رو حتما ببینیدا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ حدود ساعت 10 شبکه آموزش
 

tooran.b

New member
فکر کردم که گرگ باران دیده ام
در کمین صید دنیا روزگاران دیده ام
لحظه های سخت زیستن که آمد به میان
زهرچشمی سخت ز دنیا و ز یاران دیده ام
 

nurse_hopes

New member
سراپا اگر زرد و پژمرده ایم

ولی دل به پاییز نسپرده ایم




چو گلدان خالی، لب پنجره

پر از خاطرات ترك خورده ایم




اگر داغ دل بود، ما دیده ایم

اگر خون دل بود، ما خورده ایم




اگر دل دلیل است، آورده ایم

اگر داغ شرط است، ما برده ایم




اگر دشنه دشمنان، گردنیم!

اگر خنجر دوستان، گرده ایم؟!




گواهی بخواهید، اینك گواه:

همین زخمهایی كه نشمرده ایم!




دلی سربلند و سری سر به زیر

از این دست، عمری به سر برده ایم


قیصر امین پور

- - - Updated - - -

سراپا اگر زرد و پژمرده ایم

ولی دل به پاییز نسپرده ایم




چو گلدان خالی، لب پنجره

پر از خاطرات ترك خورده ایم




اگر داغ دل بود، ما دیده ایم

اگر خون دل بود، ما خورده ایم




اگر دل دلیل است، آورده ایم

اگر داغ شرط است، ما برده ایم




اگر دشنه دشمنان، گردنیم!

اگر خنجر دوستان، گرده ایم؟!




گواهی بخواهید، اینك گواه:

همین زخمهایی كه نشمرده ایم!




دلی سربلند و سری سر به زیر

از این دست، عمری به سر برده ایم


قیصر امین پور
 

nurse_hopes

New member
گفت دانایی که: گرگی خیره سر،

هست پنهان در نهاد هر بشر!

لاجرم جاری است پیکاری سترگ

روز و شب، مابین این انسان و گرگ

زور بازو چاره ی این گرگ نیست

صاحب اندیشه داند چاره چیست

ای بسا انسان رنجور پریش

سخت پیچیده گلوی گرگ خویش

وی بسا زور آفرین مرد دلیر

هست در چنگال گرگ خود اسیر

هر که گرگش را در اندازد به خاک

رفته رفته می شود انسان پاک

وآن که با گرگش مدارا می کند

خلق و خوی گرگ پیدا می کند

در جوانی جان گرگت را بگیر!

وای اگر این گرگ گردد با تو پیر

روز پیری، گر که باشی هم چو شیر

ناتوانی در مصاف گرگ پیر

مردمان گر یکدگر را می درند

گرگ هاشان رهنما و رهبرند

اینکه انسان هست این سان دردمند

گرگ ها فرمانروایی می کنند

وآن ستمکاران که با هم محرم اند

گرگ هاشان آشنایان هم اند

گرگ ها همراه و انسان ها غریب

با که باید گفت این حال عجیب؟....

.

.

.

.

.


در جوانی جان گرگت را بگیر!

وای اگر این گرگ گردد با تو پیر



فریدون مشیری

- - - Updated - - -

گفت دانایی که: گرگی خیره سر،

هست پنهان در نهاد هر بشر!

لاجرم جاری است پیکاری سترگ

روز و شب، مابین این انسان و گرگ

زور بازو چاره ی این گرگ نیست

صاحب اندیشه داند چاره چیست

ای بسا انسان رنجور پریش

سخت پیچیده گلوی گرگ خویش

وی بسا زور آفرین مرد دلیر

هست در چنگال گرگ خود اسیر

هر که گرگش را در اندازد به خاک

رفته رفته می شود انسان پاک

وآن که با گرگش مدارا می کند

خلق و خوی گرگ پیدا می کند

در جوانی جان گرگت را بگیر!

وای اگر این گرگ گردد با تو پیر

روز پیری، گر که باشی هم چو شیر

ناتوانی در مصاف گرگ پیر

مردمان گر یکدگر را می درند

گرگ هاشان رهنما و رهبرند

اینکه انسان هست این سان دردمند

گرگ ها فرمانروایی می کنند

وآن ستمکاران که با هم محرم اند

گرگ هاشان آشنایان هم اند

گرگ ها همراه و انسان ها غریب

با که باید گفت این حال عجیب؟....

.

.

.

.

.


در جوانی جان گرگت را بگیر!

وای اگر این گرگ گردد با تو پیر



فریدون مشیری

- - - Updated - - -

گفت دانایی که: گرگی خیره سر،

هست پنهان در نهاد هر بشر!

لاجرم جاری است پیکاری سترگ

روز و شب، مابین این انسان و گرگ

زور بازو چاره ی این گرگ نیست

صاحب اندیشه داند چاره چیست

ای بسا انسان رنجور پریش

سخت پیچیده گلوی گرگ خویش

وی بسا زور آفرین مرد دلیر

هست در چنگال گرگ خود اسیر

هر که گرگش را در اندازد به خاک

رفته رفته می شود انسان پاک

وآن که با گرگش مدارا می کند

خلق و خوی گرگ پیدا می کند

در جوانی جان گرگت را بگیر!

وای اگر این گرگ گردد با تو پیر

روز پیری، گر که باشی هم چو شیر

ناتوانی در مصاف گرگ پیر

مردمان گر یکدگر را می درند

گرگ هاشان رهنما و رهبرند

اینکه انسان هست این سان دردمند

گرگ ها فرمانروایی می کنند

وآن ستمکاران که با هم محرم اند

گرگ هاشان آشنایان هم اند

گرگ ها همراه و انسان ها غریب

با که باید گفت این حال عجیب؟....

.

.

.

.

.


در جوانی جان گرگت را بگیر!

وای اگر این گرگ گردد با تو پیر



فریدون مشیری
 

nurse_hopes

New member
nurse-hope شم شعريت واقعا عاليه... شديدا تشويقت ميكنم بيشتر بنويسي مثلا من خودم اگه كتاب چاپ كني با علاقه ميخرم و ميخونم حتي بعضي شعراتو يادداشت كردم... استعدادت بيسته بيسته من خودم نميتونم شعر بگم ولي اي كاش حداقل يه دوست شاعر مثه تو داشتم باورت ميشه اين اولين تاپيكي بود كه اصلا از خوندنش خسته نشدم نميدونم كي صفحات تموم شد...

حتما ادامه بده اميدوارم روزي كتابي ازت ببينيم...

ممنون دوست عزیز
خیلی از شعرامو که به نظر خودم عالی هستن جرات ندارم بذارم اینجا چون سرقت ادبی متاسفانه زیاده. به فکر کتاب هم هستم که چاپ کنم ولی اصلا" راه و روششو نمی دونم.
دوستان اگه کسی میدونه مراحل چاپ کتاب چجوریه توضیح بده ممنون میشم
 

nurse_hopes

New member
این شعرمو خیلی دوست دارم.امیدوارم خوشتون بیاد

هر روز سرم ز شوق او غوغا بود

هر روز خیال آشنایی ها بود

هر روز تماس چشم هایم با او

جان دادن حس به کل رویاها بود
 

nurse_hopes

New member
در برابرم نشسته ای و می دانم

هیچ گاه آسمان به زمین نمی رسد

دوری و دوستی همیشه ایده آل نیست

فاصله ی وجودی مان زیاد است

با این همه آسمانم باش!


یادش بخیرررر
 

nurse_hopes

New member
چندی از این رابطه آشفته ام / در پس هر کوچه بدت گفته ام

روزی از این عشق حذر کن که من / همچو غزالی به رهت خفته ام



اینا همه یه روزی مخاطب خاص داشتن!!
 

darab

New member
این تک بیتیمو خیلی خیلی دوست دارم
ولی نه می تونم چیزی بهش اضافه کنم و نه کم کنم.حتی یه کلمه....

بگشا روی به عریانی این دل که خدا....به حلالیت آن آیه ی قرآن دارد

- - - Updated - - -




این تک بیتیمو خیلی خیلی دوست دارم
ولی نه می تونم چیزی بهش اضافه کنم و نه کم کنم.حتی یه کلمه....

بگشا روی به عریانی این دل که خدا....به حلالیت آن آیه ی قرآن دارد

بنما رخ به پريشاني شبهاي دراز..........كه دلم هرشب از اين مست شدن جان دارد
 
بالا