دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند / و اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی / آن شب قدر که این تازه براتم دادند . . .
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی / آن شب قدر که این تازه براتم دادند . . .