فکرم همه جا هست ولی پیش خدا نیست
سجاده زر دوست که محراب دعا نیست
گگفتند سر سجده کجا رفته حواست
اندیشه سیال من ای دوست کجا نیست
از شدت اخلاص من همه عالم شده حیران
تعریف نباشد ابدا قصد ریا نیست
از کمیت کار که هر روز سه وعده
از کیفیتش نیز همین بس که قضا نیست
یک ذره فقط کمتر از سرعت نور است
هر رکعت من هائذ عنوان جهانیست
این سجده اخر نکند سجده سهو است
چندیست که این حافظه در خدمت ما نیست
ای دلبر من تا غم وام است و تورم
محراب بیاد خم ابروی شما نیست
بی دغدغه یک سجده راحت نتوان کرد
تا فکر من از قسط عقب مانده جدا نیست
یک سکه سپردن دوتا سکه گرفتن
گفتند که این بهره بانکیست / ریا نیست
از بس که در پی نان حلالیم شبو روز
در سجده ما رونق ااگر هست صفا نیست
گویند چه گنجیست به هر سجده بیاید
من رفتمو پیدا نشد اینگونه نیا نیست
به به چه نمازیست همین است که گویند
راه شعرا دور از راه عرفا نیست