همه جا به دنبال نگاهت می گردم
و دست خالی برمی گردم
باز آن روزهای دلتنگی سراغ لحظه هایم را میگیرد
و من بی صدا
گوشه ای می ایستم و می بینم
همه روزها و شبهایم در سکوت نبودنت فرو میرود
و هیچ کاری نمیتوانم برای دلم بکنم
باز زانوی غم بغل گرفتن و
اشک ریختن
و با تنهایی روزگار گذارندن در راه است
باز هم شعرهام بوی غم میگیرد
و چشمان ترم به دوردست خیره میشود
و من همچنان دنبال راهی هستم
برای درمان دلتنگی هایم...
و دست خالی برمی گردم
باز آن روزهای دلتنگی سراغ لحظه هایم را میگیرد
و من بی صدا
گوشه ای می ایستم و می بینم
همه روزها و شبهایم در سکوت نبودنت فرو میرود
و هیچ کاری نمیتوانم برای دلم بکنم
باز زانوی غم بغل گرفتن و
اشک ریختن
و با تنهایی روزگار گذارندن در راه است
باز هم شعرهام بوی غم میگیرد
و چشمان ترم به دوردست خیره میشود
و من همچنان دنبال راهی هستم
برای درمان دلتنگی هایم...