یه روز توی تاکسی نشسته بودم داشتم میرفم طرف خونه یک دفه کسی که کنارم نشسته بود گفت:
چی؟؟؟
منم گفتم: هیچی
طرف: چی؟
من: خداوکیلی هیچی
طرف: چی؟
من: خدا شاهده هیچی من نگفتم
طرف: چی؟
من: جناب راننده تاکسی، جان هرکسی دوست داری وایسا می خوام پیاده بشم
راننده تاکسی: بشین سر جات جناب! این خانوم داره عطسه می کنه ...
من