jirjirak
پسندها
2

نوشته‌های نمایه آخرین فعالیت فرستادن‌ها درباره

  • مرسی عزیزم برای درخواست دوستی:28:لطف کردی
    ایشالاااااااا...امسال اگه بیایم واسه بردم می آیم:a2d3:

    حتما می آم پیش دوستام بودن بهم انگیزه و انرژی میده:thanks:
    حتما می آم... فعلا چون برنامم مشخص نیست و شروع نکردم واسه همین نمی آم... ایشالا جور بشه اینبار خیلی پر قدرت تر و برای قبولی صد در صد با همدیگه میخونیم:a2d3::4d564ad6:
    خودتو سریعتر جمع و جور کن بشین بخون... واسه شروع توصیه میکنم یه مدت به خودت وقت بدی از فکر کنکور و آینده بیا بیرون واسه خودت بیشتر وقت بذار یه چن تا مسافرت کوتاه برو خلاصه اگه روحیه ی مناسبی نداشته باشی هیچ کاری از دستت بر نمی آد... غذای روحتو سر وقت بده بخوره
    سلام سلام دوست دوست داشتنی خودم... خوبی سلامتی؟؟؟؟ اتفاقا من باید گله کنم که نیستی کم پیدایی... یه بار که کلا رفتی حالا هم به غیر چن مورد بیشتر ندیدمت... خدا رو شکر بازم برگشتی

    خوب تعریف کن ببینیم خوبی خوشی؟؟؟ کنکورت چطور بود؟؟؟ من که افتضاح
    سلام خوبی ؟
    ممنون که من جز اون سه نفر بودم
    هنوز همون آوتارته؟!!!!!!
    سلام کجایی جیرجیرک چرا نمیایی درس میخونی که
    یکی بود یکی نبود
    غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود
    مدتی است من هم نیستم
    هر چی نگاه میکنم همه هستند
    فقط من سرجام نیستم
    میدونم خیلی باید تلاش کنم
    تا سر جای اصلی که باید باشم
    فقط یه سوال میمونه چرا خیلی ها تو این زمونه
    بدون تلاش یهو سر جای یکی دیکه قرار میگیرند
    و آب هم از آب تکون نمیخوره
    یکی بود یکی نبود
    یه روز صبح اعلام کرند
    اگه به جایی که تلاش کردید و نرسید
    نگران نباشید
    یه کم سر کیسه رو شل کنید کناار اونها قرار میگیرید
    هیچ عیبی هم نداره
    اونایی که کیسه هاشون خالی بود
    بعد از سهیمیه ها و غیره اگه جا باشه میان اینجا
    تازه بازم زیاد دلخوش نباشن اون کیسه درشتها
    میتونن بیان و پیش همدیگه قرار بگیرن
    یکی بود یکی نبود
    یه روز صبح بلند میشی میبینی
    میگن ثبت نام شروع میشه عجله کنید
    اون وقت تو میمونی که اون انشاء چقدر تکراریه
    یکی بود یکی نبود
    هرچی بود
    علم کمی این روزها پشت سر ثروت
    داره نفسش بند میاد
    ولی هیچ اشکالی نداره
    اینو من اول قصه گفتم
    یکی باشه لازم نیست همیشه یکی دیگه هم باشه
    بله دوستان یکی بود یکی نبود
    ولی بیائید سعی کنیم اونی که نیست نباشیم
    k1nd
    91/8/20
    "دسته بندی نشویم "

    و تو را میپرسند
    دختری یا که پسر ؟
    روی برگ کنکور !
    برگه استخدام !
    یا هر ان چیز دگر
    و همه غافل از این
    ادمی باید بود
    قبل هر جنسیت
    کودکی یا که بزرگ
    دختری یا که پسر
    مرد پیری نه جوان !
    یا هر ان چیزی که
    "دسته بندی باید "
    یک سخن کافی هست
    ادمی هستیمو
    دردمان مشترک است !
    دوستان خوبم
    ما همه انسانیم
    ماهمه مخلوقیم
    دور از هر چه بد است
    دور از هرچه کم است
    دردمان یک کلمه است
    ""ادمیت باید ""
    قبل هر بود و نبود !
    گر شویم انسانی!
    چه اهمیت هست
    دختریم یا که پسر
    نور باید که شویم
    و بتابیم به هم
    روشن و زیباییم
    ما فقط تن هاییم !
    ما همین انسانیم ..
    k1nd
    "کاش شاعر بودم"

    من اگر بودم یا هستم یا خواهم بود
    در همه حال دلم تنگ شماست ..!
    تنگ ان دست ، که دستم بگرفته است بدست
    و مرا داده سخن دلداری
    من هنوزم که هنوز است ، دلم تنگ شماست
    و همین احساس است ،که قلم داد بدست
    تا نمایم حرف دل ثبت ،در این دفتر خویش
    دفترم پیشکشت ، کاش امروز کمی شعر در این دفتر بود
    تا دلم شرم ز ابراز نداشت
    چه کنم من که همین وسع من است
    حرف دل میگویم، عیب از ابرازاست
    باورش باید کرد که زبان
    الکن این احساس است ..!
    k1nd
    91/8/16
    "خانه و من هر دومان کم داریم "

    باز کن پنجره را
    تا هوایی بدمد در خانه
    این خانه مرا کم دارد
    و من میدانم که هوا کم دارم
    باز کن پنجره را تا هوایی بدمد در خانه
    و هوایی که در این خانه بیایید
    من نفس میکشم و میدانم
    همه از روی نیازم بوده
    ولی اما آیا ، خانه به من محتاج است !؟
    خدا میداند .
    .
    .
    k1nd
    دلم میخواهد زبان همه اقوام را بدانم
    و رازهای ناگفته ام را به آنها بگویم
    بگویم که من دریافتم زندکی همین یک لبخند است و دگر هیچ .
    بگویم : بیائید با هم مهربان باشیم
    بیائید به پرنده ها دانه بدهیم
    بیائید به همسایه سلام بدهیم
    بیایید با کودکان بازی کنیم
    بیائید با هم سخن بگوییم
    بیائید دلتنگیهایمان را قسمت کنیم
    بیائید نگران هم باشیم
    بیائید با هم ترانه بخوانیم و ترانه گوش کنیم
    بیائید شعر بخوانیم و آواز سر دهیم
    بیائید باهم بخندیم
    بیائید به هم خاطره بگوییم با هم راه برویم
    بیائید باهم اشک بریزیم
    بیائید روی مدادهای نقاشی مان ، بجای نوشت اسامی ، یک لبخند علامت بگذاریم
    بیائید خوراکی هایمان را باهم قسمت کنیم
    بیاید توی نقاشیهایمان ادمهای بکشیم که پیاده راه میروند
    بیائید نگران پیرمرد ی باشیم که چرا وقتی جارو میزند بر کف خیابانها دستمال به دهانش نمیبندد.
    بیائید .....
  • در حال بارگیری...
  • در حال بارگیری...
  • در حال بارگیری...
بالا