HASSAN.S
پسندها
43

نوشته‌های نمایه آخرین فعالیت فرستادن‌ها درباره

  • خدایــــــا
    از بـد کردن آدمهایت شکایـت داشتـم به درگــاهت…
    امـا شکایتـم را پس میگیـرم…
    من نفهمیدم…فراموش کرده بودم که بـدی را خلـق کـردی
    تا هـــــر زمان که دلــ♥ـــم گرفت از آدمهایت…نگاهـــــم به تــ♥ـــو باشد…
    گاهی فرامــــوش میکنم که وقتی کسـی کنــــــارم نیست…
    معنایش این نیست که تنهایــــــــم…
    معنایش اینست که هــــمه را کنار زدی تـا خودم باشم و خــــــودت…
    با تــــ♥ـــو تنهایی معنا ندارد…
    مانده ام تــــ♥ــــو را نداشتم چه میکردم…]

    بعضی وقت ها دوست دارم وقتی بغضم میگیره
    خدا بیاد و اشکهامو پاک کنه
    دستمو بگیره و بگه
    ادمها اذیتت میکنن ؟؟!!
    بیا بریم پیش خودم
    غمگینم

    همانند همان قاضی که متهم اعدامی اش...رفیقش بود . . .
    نه آن قدر پاکم که کمکم کنی و نه آن قدر بدم که رهایم کنی
    میان این دو گمم

    هم خود را و هم تو را آزار میدهم

    هر چه قدر تلاش کردم نتوانستم آنی باشم که تو خواستی

    و هرگز دوست ندارم آنی باشم که تو رهایم کنی


    آنقدر بی تو تنها هستم که بی تو یعنی “هیچ” یعنی “پوچ”

    خدایا هیچ وقت رهـــایم نکن . . .
    گفتم خدایا سوالی دارم

    گفت: بپرس

    پرسیدم چرا وقتی شادم همه با من میخندند ولی

    وقتی ناراحتم کسی با من نمیگرید؟!

    جواب داد:

    شادی را برای جمع کردن دوست آفریده ام ولی

    غم را برای انتخاب بهترین دوست...
    رویاهای خیس روزگارم را به آسمان نمی سپارم چون باران آن ها را می شوید و از صحنه زمینی دلم پاک می کند.

    آنها را به پرواز پرستو ها نمی سپارم چون اوج می گیرد و از دیدگانم دور می شود شاید فراموشم شود.

    آنها را به دریا نمی دهم زیرا خورشید سوزان آسمان آنها را بر ابرها می دهد و از آینه ی چشمانم می گذرد.

    رویاهای آسمانی و دریایی و بلندم را به تو می سپارم چون تو می دانی و مرا می فهمی که قلب من جایگاه محبت های توست.

    پس تو را به سخاوتت و محبتت سوگند می دهم تنهایم مگذار و مرا به خودم رها مکن
    مردن آن نیست در خام سیه دفن شوم
    مردن آن است که از خاطر تو با همه ی خاطره ها محوشوم
    چه زیباست خدایا...


    چه زیباست که تو تنها نیاز من باشی


    و چه عاشقانه است که تو تنها آرزویم باشی


    و چه رویایی است این((لحظه های ناب عاشقی))


    و من همه ی زیبایی عاشقانه و رویایی را با تو حس میکنم.
    خدای من
    کمی پائین بیا و روی این نیمکت کنارم بنشین
    کمی دستم را بگیر
    کمی شانه هایم رابفشار
    کمی از گریه هایم را تماشاکن
    میدانی
    عجیب گرفته ام
    رهایم نکن
    اینجا جایی است که وقتی زانوهایت را از شدت تنهایی بغل گرفته ای به جای همدردی برایت سکه می اندازند
    چه عجیب مردمانی !
  • در حال بارگیری...
  • در حال بارگیری...
  • در حال بارگیری...
بالا