فرصت دهید گریه کند بی صدا، فرات / با تشنگان بگوید از آن ماجرا، فرات
گیرم فرات بگذرد از خاک کربلا / باور مکن که بگذرد از کربلا، فرات
با چشم اهل راز نگاهی اگر کنید / در بر گرفته مویه کنان مشک را فرات
چشم فرات در ره او اشک بود و اشک / زان گونه اشکها که مرا هست با فرات