اینم از جریان وصال و فراغ مرغ با آدما
مرغ آهنگ جدایی ساز کرد ناگهان از سفره ها پرواز کرد
ای فدای قدقدایت باز گرد این دلو جانم فدایت باز گرد
تازگی از دیگران دل میبری هر که بامش بیش با او میپری
در نبود هیکل زیبای تو دلخوشم با سنگدان و پای تو
تخم خود را لااقل از ما مگیر تا که با نیمه رویت گردیم سیر