روز سیزدهم فرودین در جمع خانوادگی نشسته بودم و به تحلیل، تفسیر، تأویل و ترجمه اقوامم از مسائل سیاسی روز گوش میکردم:
عموزاده: میدونین پیامک روحانی کار اسراییلیها بوده؟
همه با هم: عجب!
عمهزاده: مرض داشتن مگه؟
عموزاده: تو فهم سیاسی نداری، اسراییلیها این پیامک تبریک رو زدن تا بگن ما قدرت داریم سیستم پیامک کشور رو کنترل کنیم.
همه با هم: عجب!
عمو: شنیدم افزایش قیمت بنزین جزو خواستههای 1+5 بوده؟
عمهزاده: مرض داشتن مگه؟
عمو: میخوان بنزین رو گرون کنن تا به مردم فشار بیاد و مردم بنزین نزنن تا بنزین ایران به غرب صادر بشه!
همه با هم: عجب!
دایی: میدونستین نقی معمولی قهرمان جهان بوده؟
عمو: بازیش که همین دیشب زنده پخش شد.
عموزاده: حقش بود قهرمانی.
پسرخاله: اون زن چینی برای تبلیغ انصراف از یارانه چهار میلیارد گرفته.
همه با هم: عجب!
خاله: میگن هاشمی وقتی رییسجمهور بوده کیش رو خریده، امسال همه تعطیلات اونجا بوده. حالا هم روحانی داره قشم رو میخره، ندیدید عید رفته بود اونجا!
همه با هم: عجب!
زندایی: یعنی احمدینژاد جزیره نداره؟
دایی: حالا بذار بنزین بشه لیتری سههزار تومن بهتون میگم.
همه با هم: عجب!
عموزاده: میدونستی وایبر مال یکی از آقازادههاست؟ ندیدی پیام تبریک نوروز داد.
پسر باجناق: میدونستید این سربازهای اسیر رو خود ایران داده به تروریستها تا اتحاد ملی ایجاد کنه؟
همه با هم: عجب!
خاله: میدونستین آب دریاچه ارومیه خشک نشده، فروخته شده!
همه با هم: عجب!
شوهرعمه: خبر دارم تو تعطیلات امسال ششهزار نفر تو حوادث رانندگی کشته شدن ولی گفتن خبرش رسانهیی نشه.
شوهرخاله: میدونستین خورشید پارسال خاموش شده و الآن داره با بمبهای هستهیی که روسیه و آمریکا بهش شلیک میکنن کار میکنه.
همه با هم: عجب!
خانواده شما را نمیدانم ولی در خانواده ما اینطوری بحث سیاسی میشود.
باقی بقایتان!