یا حسین

یک چشم من از فراق جانانه گریست ...... چشم دگر حسود بود و نگریست

چون وقت وصال شد من او را بستم ..... گفتم نگریستی نباید نگریست
 
لعنت بر وهابیت...

لعن الله علی القوم الکافرین والظالمین

siieF9_403.jpg


ای تو روحشون ..........
 
هیچ نوشت ...

در وصف مصیبت های زینب باید هیچ نوشت !

غمی که طی ده روز بر ما نازل شد ، همه و همه ، طی چند ساعت بر زینب آمد ... هم برادر داد ، هم پسر داد ، هم برادر زاده . ما فقط همه ی اینها را شنیدیم - حتی ندیدیم .


عمه سادات بی قراره

غصه و غم هاش بی شماره

تموم غصش غم یاره

تنها امیدش بی پناه

روزای سختی توی راهه

رو خاک سوزان پا می زاره ..... .. .. . . .. .
 
فرماندهی ارتش غم دیدگان ، منم !

siy6bL_379.jpg


باور نمی کنم سفر بی تو را حسین

بی تو کشیده شد حرمت تا کجا ؟ حسین

فرماندهی ارتش غم دیدگان، منم

فرمانروای ارتش بر نیزه ها : حسین

با دست بسته رفته به میدان حفظ دین

عباس گونه ، بانوی کرب و بلا حسین

هرگز حریف صبر خداوندیم نشد

در شام و کوفه ، سنگ و غم و ناسزا حسین

گاهی به روی نیزه و گاهی به زیر چوب

لب های تو شده هدف بی حیا حسین

با خطبه های حیدریم نهضتت گرفت

حتی درون کاخ پر از فتنه پا ، حسین

مأمور صبر و گریه ی بر روضه ات شدم

با هر نفس برای تو گیرم عزا حسین

اشکم میان روضه ی تو می چکد ولی

چشمم به راه منتقم نینوا حسین

حسین ایمانی
 
بین الحرمین نبود اگر....

siaSOt_535.jpg


فکرش را بکن
می‌توانست
علم را روی زمین بگذارد؛
امان‌نامه را بردارد
و چشمان اهل خیمه را
پر آب کند؛
حتی مویی از سر دستانش کم نمی‌شد؛
آنوقت
فقط کربلا
جایی به نام بین الحرمین کم می‌داشت.
 
آيا عزاداري باعث افسردگي مي شود؟

بيشترين و مهم ترين تاثيري که مراسم عزاداري بر شرکت کنندگان دارد تاثيرات رواني است و بيشتر شرکت کنندگان نيز در پي همين نوع تاثيرات هستند. لذا برخي مي گويند: عزاداري و ازدياد اين مراسم در طول سال و به مناسبت هاي مختلف باعث مي شود که جامعه از شادي ها دور باشد و بيشتر احساس غمگيني کند و در نتيجه باعث افزايش افسردگي در جامعه شود.اينک به بررسي اين سوال و پاسخ به آن مي پردازيم.

مراتب گريه :
گريه داراي يک ظاهر است و يک باطن. ظاهر آن يک امر فيزيولوژيک است; يعني بايد تاثيرات رواني از طريق محرک هاي بيروني يا دروني مثل تفکر شکل گيرد ، سپس اين تاثرات وارد چرخه فيزيولوژي مغز و اعصاب شود. در اين هنگام بخش خاصي از مغز فعال شده و غدد اشکي چشم را فرمان فعاليت مي دهد، و در نهايت قطرات اشک جريان پيدا مي کند که ما آن را گريه مي نامييم.باطن گريه همان تاثرات دروني است . نگاه روان شناختي و داوري ما در باب پيامدهاي گريه نيز داير مدار تاثرات عاطفي است.اگر در روايات آمده است که گريه کردن و گرياندن و حالت گريه به خود گرفتن در مراسم عزاداري حسيني منشا اثر دنيوي و اخروي است،به تاثرات دروني نظر دارد و گرنه به صورت مصنوعي و يا با مواد شيميايي هم مي توان چشماني گريان داشت
 
باطن گريه بر چهار نوع تقسيم مي شود:
يک نوع آن معطوف به نيازهاي سرکوب شده خود است و مي تواند با افسردگي هم بستگي مثبت داشته باشد و کنش وري اجتماعي فرد را مختل سازد،
اما سه نوع ديگر، اميد بخش است و حرکت آفرين و رابطه معکوسي با افسردگي دارد;
نوع اول ناشي از مرگ واقعي است،اما سه نوع ديگر سوگ واقعي نيستند. اگر چه در مراسم سوگواري انجام مي پذيرد.

اين چهار نوع عبارتند از :
گريه ناشي از ارتباط و علاقه ،
گريه ناشي از عقيده،
گريه ناشي از کمال خواهي،
گريه بر مظلوم.
 

sara77

New member
آهای دختری که نذر کردی این یه ماهو واسه امام حسین چادر سیاه سر کنی ... !

آهای پسری که موهات آخرین مد فشنه ولی از امشب ست یه دست مشکی زدی ... !

آهای دختری که تو خیابون صدای نوحه شنیدیو روسریتو کشیدی جلو ... !

آهای پسری که امشب دوستت خواست به یه دختر تیکه بندازه دست گذاشتی رو شونش گفتی:"امشب محرمه..بیخیال" ..
. !

آهای با توام دمت گرم ... !
 
آخرین ویرایش:

AWWA

New member
بله خیلی وقایع هستن که دل آدم رو به درد میاره....حالا خوب شد شما طفل 6 ماهه رو گفتین.برای من یه سوالی هست...کسی که میخوا بره جنگ زن و بچه و ....همراه خودش میبره؟دوحالت داره
یا زن و بچه ای در کار نبوده که به استناد تاریخ زن و بچه بوده...که حالت اول از بین میره...
یا قصد جنگ نبوده!!!!

کاملا" حق با توئه. خودت جواب خودتو خوب دادی. بله اونا برای جنگ نرفتن برای امر به معروف ونهی از منکر رفتن. از طرفی با بردن همسرو فرزندان ثابت کردن که حاضرن به خاطر خدا از هرچیزی بگذرن.
عین همین اتفاق در مورد ماجرای "مباهله" هم افتاد. یهودیان از پیامبر اسلام(ص) خواستن تا در کنار یک کوه همدیگر را ملاقات کنندو در اونجا طرفین از خدا بخوان تا دروغگو وطرف ناحق رو لعن ونابود کنه. یهودیها قوی ترین وزرنگترین مردای قومشون رو انتخاب کردن وبا خودشون بردن. وقتی به محل مورد نظر رسیدن ، دیدن که پیامبر دخترشون حضرت فاطمه(س) و دامادشون حضرت علی (ع) و نوه هاشون امام حسن و امام حسین(ع) رو با خودشون آوردن. حیرت زده شدن از اینکه محمد(ٌص) اونقدر به حرفش ایمان داره که عزیزترین کساشو برا این مسئله انتخاب کرده. با دیدن این قضیه از تصمیمشون پشیمون شدن و قرار شد با دادن مقداری هزینه مسالمت آمیز با مسلمونا زندگی کنن.

یهودیها از این مسئله درس گرفتن و از تصمیمشون برگشتن ولی تو صحنه کربلا طرف یزید بی تفاوت از کنار این مسئله گذشتن.


و یکی از دلایل دیگشم این بوده که به آیندگان ثابت بشه که امام حسین(ع) برای کسب مقام وحکومت به جنگ نرفتن. چون کسی که هدفش از جنگ حکومت وکشور گشایی باشه هیچوقت از همسر و بچه هاش برای این موضوع تو جنگ استفاده نمی کنه(الله اعلم)
 
آخرین ویرایش:

Taraa

Well-known member
امام حسین (ع) به قصد جنگ نرفتن. ایشون بنا به درخواست کوفیا قرار شد تو کوفه مستقر شن و بعد با حمایت مردم، شهر رو از دست فاسدا نجات بدن
 
آخرین ویرایش:
بالا