نهج البلاغه

ZOT

New member
آگاه باشید چیزی از طاعت خدا نیست جز آنکه با کراهت انجام می گیرد، و چیزی از معصیت خدا نیست، جز آنکه با میل و رغبت عمل می شود.
پس رحمت خدا بر کسی که شهوت خود را مغلوب و هوای نفس را سرکوب کند، زیرا کار مشکل، بازداشتن نفس از شهوت بوده که پیوسته خواهان نافرمانی و معصیت است.
بندگان خدا بدانید انسان با ایمان، شب را به روز و روز را به شب نمی رساند جز آنکه نفس خویش را متهم می داند، همواره نفس را سرزنش می کند و گناهکارش می شمارد.

خطبه 176
 

ZOT

New member
ارزش سحرخیزى
اى نوف همانا داوود پیامبر (که درود خدا بر او باد) در چنین ساعتى از شب بر مى‏ خاست، و مى‏ گفت: «این ساعتى است که دعاى هر بنده‏اى به اجابت مى‏ رسد، جز با باج گیران، جاسوسان، شبگردان و نیروهاى انتظامى حکومت ستمگر، یا نوازنده طنبور و طبل».


بخشی از حکمت104
 

ZOT

New member
ایمان بنده ای درست نباشد جز آنکه اعتماد او به آنچه در دست خداست بیشتر از آن باشد که در دست اوست.
حکمت310
 

ZOT

New member
خداي را به درهم شكستن تصميمها و فسخ قراردادها و دگرگوني همّتها شناختم
حكمت 241
 

ZOT

New member
تندخويي نوعي ديوانگي است، زيرا تندخو پشيمان شود، و اگر پشيمان نشود ديوانگيش دائمي است.

حكمت 247
 

ZOT

New member
امام علی - علیه السّلام - فرمود:

قرآن را بیاموزید که بهترین گفتار است

و تفقه کنید در آن که بهار دلهاست

و شفاعت بجوئید به نورش که او شفادهنده سینه ها است

و آن را نیکو تلاوت کنید، زیرا بهترین و مفیدترین داستانها است،

پس بدرستی که عالم عامل به غیر علمش مثل جاهل و نادانی است که از

بیماری نادانی شفا نخواهد گرفت، بلکه حجت بر او قویتر و حسرت و اندوه

بر او استوارتر و در پیشگاه خدا سزاوارتر به نکوهش است.

خطبه 110
 

ZOT

New member
بخشی از خطبه ی 191

اى بندگان خدا شما را به پرهيزكارى سفارش مى‏ كنم، كه حق خداوند بر شماست، و نيز موجب حق شما بر پروردگار است. از خدا براى پرهيزكارى يارى بخواهيد، و براى انجام دستورات خدا از تقوا يارى جوييد، زيرا تقوا، امروز سپر بلا، و فردا راه رسيدن به بهشت است، راه تقوا روشن، و رونده آن بهرمند، و امانت دارش خدا، كه حافظ آن خواهد بود. تقوا همواره خود را بر امّت‏ هاى گذشته (و حال) عرضه كرده و بر آينده نيز عرضه مى ‏كند، زيرا فرداى قيامت، همه به آن نيازمندند.
آنگاه كه در قيامت آفريده ‏ها را گرد مى‏ آورد و آنچه باز داده است باز پس مى ‏گيرد و در باره همه نعمت‏ ها مى ‏پرسد، پس چه اندكند آنان كه تقوا را برگزيدند و بار آن را بدرستى بر دوش كشيدند آرى پرهيزكاران تعدادشان اندك است و شايسته ستايش خداوند سبحان كه فرمود «بندگان سپاسگزار من اندكند» پس گوش جان را به نداى تقوا بسپاريد، و براى بدست آوردن آن تلاش كنيد.
تقوا را به جاى آنچه از دست رفته به دست آوريد و عوض هر كار مخالفى كه مرتكب شده ايد انتخاب كنيد، با تقوا خواب خود را به بيدارى تبديل، و روزتان را با آن سپرى كنيد، دل‏هاى خود را با تقوا زنده كنيد، و گناهان خود را با آن شستشو دهيد.
بيمارى‏ هاى روان و جان خود را با تقوا درمان، و خود را آماده سفر آخرت گردانيد، از تباه كنندگان تقوا عبرت گيريد و خود عبرت پرهيزكاران نشويد. آگاه باشيد تقوا را حفظ كنيد و خويشتن را با تقوا حفظ نماييد.


بخشی از خطبه ی 191
 

ZOT

New member
برابر دنيا خويشتن دار و برابر آخرت دلباخته باشيد. آن كس را كه تقوا بلند مرتبت كرد خوار نشماريد، و آن را كه دنيا عزيزش كرد گرامى نداريد. برق درخشنده دنيا شما را خيره نكند، و سخن ستاينده دنيا را نشنويد. به دعوت كننده دنيا پاسخ ندهيد، و از تابش دنيا روشنايى نخواهيد، و فريفته كالاهاى گران قدر دنيا نگرديد.

بخشی از خطبه ی 191
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: IL-2

ZOT

New member
حکمت ۱۲۶ شگفتى ضدّ ارزش‏ها
(اخلاقى، اجتماعى، اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: در شگفتم از بخیل: به سوى فقرى مى‏شتابد که از آن مى‏ گریزد، و سرمایه‏اى را از دست مى‏ دهد که براى آن تلاش مى‏ کند. در دنیا چون تهیدستان زندگى مى‏ کند، امّا در آخرت چون سرمایه‏داران محاکمه مى ‏شود. و در شگفتم از متکبّرى که دیروز نطفه‏اى بى‏ارزش، و فردا مردارى گندیده خواهد بود و در شگفتم از آن کس که آفرینش پدیده‏ها را مى‏ نگرد و در وجود خدا تردید دارد و در شگفتم از آن کس که مردگان را مى‏ بیند و مرگ را از یاد برده است، و در شگفتم از آن کس که پیدایش دوباره را انکار مى‏ کند در حالى که پیدایش آغازین را مى‏ نگرد، و در شگفتم از آن کس که خانه نابود شدنى، را آباد مى‏ کند امّا جایگاه همیشگى را از یاد برده است.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: 'Reza'

ZOT

New member
حکمت 50

و درود خدا بر او ، فرمود : دل هاى مردم گریزان است ، به کسى روى آورند که خوشرویى کند .
 

ZOT

New member
و درود خدا بر او، فرمود: حکمت را هر کجا که باشد، فراگیر، گاهى حکمت در سینه منافق است و بى‏ تابى کند تا بیرون آمده و با همدمانش در سینه مؤمن آرام گیرد.

حکمت79
 

ZOT

New member
و درود خدا بر او ، فرمود : دانش، ميراثى گرانبها ، و آداب ، زيورهاى هميشه تازه ، و انديشه ، آيينه اى شفاف است.

حکمت 5
 

ZOT

New member
و درود خدا بر او ، فرمود : سينه خردمند صندوق راز اوست و خوشرويى وسيله دوست يابى ، و شكيبايى ، گورستان پوشاننده عيب هاست . و يا فرمود : پرسش كردن وسيله پوشاندن عيب هاست ، و انسان از خود راضى ، دشمنان او فراوانند.

حکمت6
 

shayna

New member
از کفاره گناهان بزرگ است؛ به فریاد مردم رسیدن وآرام کردن مصیبت دیدگان
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: ZOT

shayna

New member
ای فرزند آدم...زمانی که می بینی خداوند انواع نعمت ها را به تو می رساند,در حالیکه تو معصیت کاری,بترس...
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: yara

saharandishe

New member
سلام ازتاپیک جالبتون ممنون،ماهم داریم درتاپیک http://olumpezeshki.ir/thread13618.html
هرروزیک خطبه ازنهج البلاغه رومیخونیم،که خوشبختانه تازه امروزشروع کردیم ازخطبه 1رسمادعوتتون میکنم برای حضوردراین تاپیک منتظرتون هستم....
 

BBT

New member
حقوق و عدالت در نهج البلاغه
عدل : قرار دادن هر چيز در جاى خودش :
((وضع كل شى ء فى موضعه .))
ظلم : قرار دادن هر چيز در غير از جايگاهش :
((وضع الشى ء فى غير موضعه ))

عدل در امور اجتماعى يعنى رعايت حقوق افراد و دادن حق به صاحب حق است و ظلم رعايت نكردن حقوق افراد جامعه مى باشد.
عدالت در نظام اجتماعى جامعه را مى توان در شش بعد مطرح نمود:
- عدالت در قانونگذارى .
- عدالت در حكم و قضاوت .
- عدالت در كيفر و پاداش .
- عدالت در تقسيم امكانات كشور و حقوق و مزاياى افراد جامعه .
- عدالت در اخذ ماليات .
- عدالت در چينش افراد كارگزار براساس كارايى و مديريت با توجه به رعايت تقوا و ويژگى هاى مذهبى در جايگاه و موضعى كه بايد باشند.


در يك نظام اجتماعى مبتنى بر عدالت ، اين انتظار نابجايى از مسؤ ولان نيست و غير از اين را نبايد به پندار راه داد؛ اگر غير از اين باشد، عملا نظام از گردونه عدالت خارج مى شود؛ و در رديف مقابل آن يعنى ظلم قرار مى گيرد . امت هاى ظلم پيشه دوام و بقايى نداشته اند؛ هلاكت و نابودى آنان را فرا گرفته و نابودى و فنا عين عدالت از طرف خداوند متعال براى آنان است .
قرآن نيز حكايت هاى آنها را در حد ضرورت بيان كرده كه بالاخره ظالمان رفتنى هستند، هر كدام براساس نوع ستمگرى ، به عذابى خاص خود گرفتار شدند و به عدم پيوستند:
((و ما كنا مهلكى القرى الا و اءهلها ظالمون )) : ما هلاكت كننده جامعه ها نبوده ايم مگر اينكه مردم آنها ظالم بودند. ((هل يهلك الا القوم الظالمون )): آيا مگر غير از ستمكاران هلاكت مى شوند؟
((فقطع دابر القوم الذين ظلموا والحمد لله رب العالمين )) : پس دنباله قومى كه ستم مى كردند قطع گرديد و سپاس مرخداى را كه پروردگار جهانيان است .
فرشتگان ماءمور درباره قوم تجاوز پيشه حضرت لوط به حضرت ابراهيم گفتند: (( انا مهلكوا اهل هذه القرية ان اهلها كانوا ظالمين )) : ما مردم اين ديار را نابود خواهيم كرد زيرا آنان ستم پيشه و تجاوزكارند.
قرآن درباره فرعونيان مى فرمايد: ((فاءخذناه و جنوده فنبذناهم فى اليم فاءنظر كيف كان عاقبة الظالمين )) : ما فرعون و لشكرش را گرفته و به دريا انداختيم ، پس فرجام ستمگران را بنگر.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: sepid71

BBT

New member
مَن اِستَبَدَّ برَأيِهِ هَلَکَ وَ مَن شَاوَرَ الرِجالَ شَارَکها فِي عقولِها نهج البلاغه، حکمت161
هرکه خود راي شد و بر نظر خویش پای فشرد به هلاکت مي‌رسد، و اما آنکه با افرد برجسته و انديشمند مشورت کرد، در عقل آنها شريک گشت.
 
بالا