::زنگ بیداری

maxin

Well-known member
گزارش تراز از استفاده نامناسب از تکنولوژی های جدید:
...........................

حضرت زهراء (س) در پاسخ پدر اظهار داشت: اگر آن نابینا مرا نمى بیند، من او را مى بینم؛ دیگر آن که مرد، حسّاس است و بوى زن را استشمام مى کند.

به گزارش تراز، شبکه های اجتماعی این روزها بازار داغی در بین جوان ها برای خود باز کرده اند؛ شبکه‌هایی مانند وایبر، تانگو، وی‌چت، اینستاگرام، واتس‌آپ و غیره.

در این مجال قصد نقد این شبکه ها را نداریم بلکه می خواهیم به یک حاشیه برگرفته از آنها اشاره نماییم. چند روز پیش یکی از دوستان این نکته تأسف بار را مطرح کرد و بعد هم با یک جستجوی ساده به صحت آن پی بردم. می گفت برخی از دختر خانم های چادری و محجبه وقتی در این شبکه ها عضو می شوند احساس می کنند که از طرف کسی شناسایی نمی شوند یا اینجا که محیط حقیقی نیست و مجازی است و لذا عکس هایی از خود در صفحات این شبکه ها می گذارند که شایسته یک خانم شیعه و محجّبه نیست. به راستی ما را چه می شود که با وزیدن هر بادی و با آمدن هر تکنولوژی جدیدی برخی از اصول خویش را فراموش می کنیم!؟ یعنی مثلاً در تانگو و واتس آپ محرم و نامحرم وجود ندارند!؟

این داستان را همه شنیده اید ولی برای یادآوری و تلنگر ارزش مرور چندباره را دارد. نقل است که مرد نابینایى وارد منزل پیامبر اکرم (ص) شد و حضرت زهراء علیها السلام پنهان گشت. رسول خدا (ص) علّت آن را جویا شد؟ حضرت زهراء (س) در پاسخ پدر اظهار داشت: اگر آن نابینا مرا نمى بیند، من او را مى بینم؛ دیگر آن که مرد، حسّاس است و بوى زن را استشمام مى کند. پیامبر (ص) (به نشانه تأیید شیوه و گفتار دخترشان) فرمودند: «أَشْهَدُ اَنَّکِ بَضْعَةٌ مِنّی؛ گواهی می‏دهم که تو پاره تن من هستی».(علاّمه مجلسی، بحار، ج۴۳، ص۹۱)

حال سؤال این است که آیا این خانم های شیعه و محبان حضرت زهراء (س) واقعاً نمی دانند که چه بسا این کارشان گناهش حتی بیش از بدحجابی در کوچه و بازار است!؟ چرا که یک عکس در فضای مجازی مساوی است با هزاران بازدید؛ به راستی نمی دانیم یا خود را به نادانی می زنیم؟

 

saharandishe

New member
خیلی ممنون واقعافوق العاده بود
این هم لینک برنامه ی زنگ بیداری رادیواینترنتی میقات
زنگ بیداری 142 : صدای میقات
شامل این بخشاست حتماگوش بدیدوگرنه ازدست می دید،درضمن بچه های رادیواین هفته درنمایشگاه رسانه های دیجیتال برنامه دارندمیتونیدازنزدیک باهاشون بیشترآشنابشیدودرجریان کارهاشون قراربگیریدواگرخواستیدباهاشون همکاری هم داشته باشید:
* بسته خبری: تقدیر و قدردانی و اهدای کارت هنر به خواننده طرفدار فتنه 88 در شبکه ی BBC فارسی توسط وزیر ارشاد!!! :0 // نجفقلی حبیبی رییس سابق شورای هماهنگی اصلاحات گفت: هزینه کردن و گریه کردن برای امام حسین (ع) بی فایده است!!! :( // مدیر صندوق توسعه ملی: مجوزی برای وام ازدواج نرسیده است. :( // نوبخت سخنگوی دولت: متولدان جدید تا اطلاع ثانوی یارانه نمی گیرند. :0 // دادگاه سوم جناب مهدی هاشمی هم تشکیل شد و همچنان مانند مذاکرات ژنو کاملا محرمانه است. :0 // به همراه طنز

* نفس حق: (وقتی یک نفر کشتی را سوراخ کند، تمام سرنشینان آن غرق می شوند...) صحبتهای سازنده استاد بزرگ معلم شهید مرتضی مطهری

* گیربازار: (حکومت شهوت و غفلت) قسمت 4 (آخر) - اجاره ی ساعتی خانه ها در اطراف دانشگاه های تهران!!! باپخش صدای یکی ازصاحب خانه های همین خانه ها!!!!!و... به همراه صحبت های شنیدنی دکتر خسروی درباره ی علت خیانت زوج های جوان ایرانی و بالا رفتن بی سابقه ی آمار طلاق در کشور... - با اجرای مسعود

* حکایت: (شیطان و شیطانک) - با اجرای آقای صفری

* گلهای یاس: (کاروان آهسته رو...) به یاد برادران شهید مهدی و حمید باکری، به همراه صحبت های همسر شهید حمید باکری
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: maxin

مجید دیجی

مدیر بخش
خیلی خوبه که چنین بحث هایی هم کنار بحث های دیگه انجام میدید
فقط چند نکته : اگر حجاب برای زن واجب شده برای مرد هم لازم است مثلا میبینیم که یک نفر با رکابی و شلوارک در خیابان یا کوچه راه می رود یا اینکه بعضی پسرها زیر ابرو بر میدارند... یا اینکه لباس هایی مثل تور میپوشند... به نظر شما درست است ؟
جایی یک نفر صحبتی می کرد و می گفت بترسید وقتی گناه کردن عادی می شود... مثلا دخترها یقه لباسشان را باز می گذارند ، شلوار تنگ و نازک می پوشند ، عطرهای آنچنانی می زنند ، موهایشان را هنگام رانندگی آزاد می گذارند . پسرها آشکارا متلک می گویند ، شلوارهای با فاق کوتاه می پوشند ، لباس های پاره می پوشند و...
 

nanaz

New member
:smiliess (15)::smiliess (15)::5::5:

مرسی مکسین جان مرسی ممنون
 

maxin

Well-known member
نشانه ای برای اهل تعقل!

«وَ لاَتَحْسَبَنَّ الَّذِينَقُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاء عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ»
__________________________________________________ ________________________________

وقتی فرزندت نشانی قبر بی نامش را می دهد ، چه حالی داری؟
جگرگوشه شان سال‌ها پیش به ضرب گلوله دشمن تا دندان مسلح بعثی در عملیات مسلم بن عقیل و در جبههٔ سومار (غرب ایلام) به شهادت رسید و سال‌ها غریبانه در زیر تلی از خاک آرمیده بود تا آنکه بقایای پیکر مطهرش کشف و به نشانه ایستادگی برای حفظ ملتش، در دل کوه‌ها و در کهف الشهداء دفن شد اما شهید همچنان مشتاق دیدار مادرش بود.

اینچنین بود که شهید مجید ابوطالبی به خواب مادرش آمد و به او تاکید کرد که در کدام نقطه از این کره خاکی پیکرش آرمیده تا مادر به این رویای صادقه ایمان بیاورد و راهی کهف الشهداء شود. اندکی بعد پیگیری های منجر به بررسی DNA این شهید بزرگوار و تطابقش با بازماندگان این شهید و همچنین بررسی محل شهادت مجید ابوطالبی با محل کشف پیکر این شهید شد که علاوه بر دی ان ای، محل کشف پیکر شهید نیز با آخرین عملیاتی که این شهید در آن حضور داشت، تطابق داشت.



304574_579.jpg


بدین شکل در اتفاقی کم نظیر شاهد ثبت یک معجزه بودیم و یکی از شهدای گمنام کهف الشهدا در کوه های ولنجک، سنگ قبرش مزین به نام شد و از گمنامی درآمد. حال پدر و مادر شهید بر بالای سر قبر عزیزشان وصف ناپذیر بود. بغض مادر را در تک تک کلمات گفته هایش می شد جست و این حال و هوا برای مادری که بیش از سه دهه چشم انتظار فرزندش بوده، دیدنی بود. حقیقتاً اگر خود را در این موقعیت بگذارید، وقتی فرزندتان نشانی قبر بی‌نامش را می‌دهد، چه حالی خواهید داشت؟


مادر شهید ابوطالبی با بغض از رویای صادقه خود بعد از 31 سال بی خبری از پیکر فرزند شهیدش می‌گوید و آن خواب را اینگونه روایت می‌کند: «در خواب مجید را دیدم که به من گفت: "مامان جان من آمدم." گفتم: "مجید تویی؟تو کجایی؟" گفت: "مادر من خیلی وقت است که آمده‌ام. چند سال است که آمده‌ام. اما هیچ کس دنبالم نیامد. یک اتاق گرفته‌ام و تنها زندگی می‌کنم." من مجید و اتاقش را می‌دیدم اما مانعی بین ما بود که نمی‌توانستم او را در آغوش بگیرم یا وارد اتاقش بشوم. می‌گفت: "مادر هیچ کس دنبالم نیامده است."»



304575_899.jpg


مادر شهید ادامه داد: «وقتی از خواب بلند شدم پیش پدرش رفتم و گفتم مثل اینکه مجید با ما قهر کرده و خوابم را گفتم. پدرش گفت: نه؛ مجید آمده باید بروم پیدایش کنم. وظیفه‌ام اینست که بروم پیدایش کنم. من هم آنقدر زنگ زدم و دنبالش را گرفتم تا بتوانم نشانه‌ای از او پیدا کنم.»


این مادر داغدار تاکید کرد: «حتی بعد از چند روز پیگیری استخاره کردم که اصلا موضوع پیگیری این خواب را رها کنم و با این وسیله با خدا مشورت کردم اما استخاره بد آمد و با کمک و لطفی که خدا کرد توانستم توسط آزمایش DNA پسرم را پیدا کنم. خدا را شکر می‌کنم. وقتی رفتم و مزار او را در کهف الشهدای ولنجک دیدم، متوجه شدم به همان صورتی است که در خواب دیده‌ام. و در همان اتاق خوابیده. شکر خدا بالاخره یوسف گمشده ما هم آمد.»

فرید ابوطالبی برادر کوچک شهید نیز در سال 1367 در تک عملیاتی دشمن در منطقه شلمچه به شهادت رسیده بود اما پدر خانواده در میان حاضران درباره فرزندان هیچ نمی‌گفت، تنها تاکید داشت که تکه هایی از وجودش رفته اند تا اسلام بماند و مسئولان مراقب باشند. داغ سنگین شهادت دو فرزند برای دفاع از این خاک، یک موی سیاه برای این پدر و مادر بر جای نگذاشته بود و کهنسالی را سریع تر از معمول پیش برده بود. یاد این قهرمانان هر لحظه در پیش رویمان باشد، شاید برای مملکت مان درست تصمیم بگیریم و درست عمل کنیم.
http://www.tabnak.ir/fa/news/354835/%D9%...8%B1%DB%8C

دانلود
 
بالا