دوره خوانی و بررسی کتاب "سانتا ماریا"

AWWA

New member




دوره خوانی و بررسی کتاب "سانتا ماریا"


تو این تاپیک میخواییم با هم کتاب داستانی "سانتا ماریا" رو بخونیم و در موردش بحث و تبادل نظر داشته باشیم.

ترتیب دوره خوانی : 1
 
آخرین ویرایش:

AWWA

New member
یادآوری چند نکته:

- حین خوندن نکات جالب و قابل بحث رو روی یک برگه یادداشت کنید تا موقع بحث جمع بندی درستی از مطالب داشته باشیم.

-به نظرات مخالف نظر خودمون احترام بذاریم و سعی کنیم ا زمعلومات و تجربیات همدیگه حداکثر استفاده رو بکنیم.

- اگه کسی زودتر از موعد خوندن رو تموم کرد میتونه همینجا اطلاع بده. ولی لطفا قبل از زمان اعلام شده برای گفتگو کسی نظر خودش رو نگه،چون ممکنه روی نگاه بقیه به کتاب اثر داشته باشه
 
سلام از وسط کتاب داستانا قشنگ تر میشن و بعضیاش که دیگه با آدم حرف میزنن

پی نوشت: اینو گفتم که انگیزه تون بیشتر شه و داستانای اولی دلزده تون نکنه( چون بعضا جذاب نیستن)
 

sara25

New member
منم تازه این کتابو از کتابخونه امانت گرفتم سه داستان اولو خوندم انشااله تا فردا تمومش میکنم...
 

ZOT

New member
خو من رفتم از کتابخونه بگیرم کتابو برده بودن خو منم می خوام !:dadad4:
نمی شد حالا کیمیاگر رو دوره خوانی می کردید!:dadad4:
 

AWWA

New member
خو من رفتم از کتابخونه بگیرم کتابو برده بودن خو منم می خوام !:dadad4:
نمی شد حالا کیمیاگر رو دوره خوانی می کردید!:dadad4:

من که یه راه دیگه رو پیشنهاد کردم:ph34r-smiley:

به احتمال قوی کتاب بعدی کیمیاگر هست.:tsimuzpzwoap1t9y3o7
 

mj1919

New member


من که یه راه دیگه رو پیشنهاد کردم:ph34r-smiley:

به احتمال قوی کتاب بعدی کیمیاگر هست.:tsimuzpzwoap1t9y3o7


ای بابا!
من چیکاره بیدم!:motat:

یک زمانی بنده یک سی دی مستند رو معرفی کردم، لینک دانلودش رو هم گذاشتم،
کلی اعتراض شد در جهت شرعی نبودنش!

بعد یک تاپیک زدیم در مورد بحث کپی رایت، تا جایی که من یادم میاد، نتیجه اش این شد، که بایستی برای کتاب ها سی دی ها و.. که شامل حقوق مالفین هست در ایران، حق شرعی هم قائل شد و بدون اجازه ی ناشر یا صاحب امتیازش، تکثیر و استفاده اش مشکل شرعی داره،

خوب منم از این جهت، و از جهت توسعه و ترغیب، فرهنگ مطالعه ی "غیر دیجیتالی" ، و آشتی با برگه های کاغذ، پیشنهاد امانت گرفتن کتاب رو دادم،
حالا خود دانید!
آنچه شرط بلاغ بود، با شما گفتیم!
 

ZOT

New member
ای بابا!
من چیکاره بیدم!:motat:

یک زمانی بنده یک سی دی مستند رو معرفی کردم، لینک دانلودش رو هم گذاشتم،
کلی اعتراض شد در جهت شرعی نبودنش!

بعد یک تاپیک زدیم در مورد بحث کپی رایت، تا جایی که من یادم میاد، نتیجه اش این شد، که بایستی برای کتاب ها سی دی ها و.. که شامل حقوق مالفین هست در ایران، حق شرعی هم قائل شد و بدون اجازه ی ناشر یا صاحب امتیازش، تکثیر و استفاده اش مشکل شرعی داره،

خوب منم از این جهت، و از جهت توسعه و ترغیب، فرهنگ مطالعه ی "غیر دیجیتالی" ، و آشتی با برگه های کاغذ، پیشنهاد امانت گرفتن کتاب رو دادم،
حالا خود دانید!
آنچه شرط بلاغ بود، با شما گفتیم!

ای وای من ما کی خواستیم بریم از راه غیر شرعی کتاب رو بدست بیاریم مجتبی خان !:ph34r-smiley: فوقش نمی خونیمش یا می خریمش البته اگه پیدا بشه ! یا حالا باز فردا به کتابخانه سر خواهیم زد!:smiliess (11):
 

mohsen_1368_m

New member
سلام

معرفی کتاب(برگرفته از سایت تبیان)

همان لحظه اول كه دیدمش ، احساس كردم باید سانتا ماریا صدایش كنم . نمی دانم چرا ناگهان این فكر به ذهنم خطور كرد . چندی پیش كه برای سیاحت به كلیسای ماكو رفته بودم ، این اسم را در نیایش مسیحیان شنیدم و همان لحظه تمام صفا و پاكی مریم مقدس با این نام به دلم نشست .

اما این اسم و خاطره ، پس از سالیان سال كاملا از ذهنم رفته بود تا زمانی كه او آمد. این طور نبود كه هیچ نسبتی با مریم مقدس ، مادر آن پیامبرمهربانی داشته باشد ، بلكه وقتی او را دیدم ناخوداگاه احساس كردم هیچ نامی نمی تواند پاكی و صفا و معنویت زیبایی را یكجا و به یك اندازه برای من تداعی كند.

گفتم می توانم شما را سانتا ماریا صدا كنم . خندید. گفت : حالا چرا " سانتا ماریا " میان اینهمه اسم؟

گفتم نمی دانم؟

و در مكثی كوتاه به چشمهایش خیره شدم و ادامه دادم :

" ولی اگر قرار بود شما را در مقابل آن مریم آسمانی بگذارند درزمین ، بی شك شما تصویر روشن آن آیینه می شدید؟

گفت خدا كند افقهایت همیشه همین قدر آسمانی بماند . می ماند؟

منتظر جواب نماند. در ساحل شروع كرد به قدم زدن . شاید می خواست من وزش لباسهایش را در باد ببینم

هر قدمی كه بر می داشت جای پایش سبز می شد و بلافاصله از میان سبزی ، شكوفه های سفید می رویید.

گفتم من خسته شده ام از اینهمه رنگ و نیرنگ . همیشه به دنبال كسی می گشته ام كه اینقدر زمینی نباشد . نیمرخ بر روی تنه بریده درختی نشست. نگاهش را بیش از گردش سر و گردنش گرداند ، آنقدر كه دو مردمك در گوشه چشمها نشست و سفیدی پلكها كه به آبی می زد ، خودی نمایاند .و گفت:

" تو خودت چقدر آسمانی هستی ؟ دلت تا كجا آسمانی است ؟ "

چه باید می گفتم ؟ گفتم همین قدر هست كه نفسم درزمین می گیرد و زمین دلتنگی می كند برای دل من.

می خواستم بپرسم : شما چطور؟ شما كجایی هستید؟ از كجا آمده اید؟

جایی كه من نشسته بودم پشت سرم جنگل بود و پیش رویم دریا. فكر كردم شاید از ملتقای جنگل و دریا آمده باشد. یا از بالای كوه، از لابلای درختهای به هم پیوسته . جایی كه زنهای گالشی ناگهان از لای بوته ها ی تمشك ظاهرمی شوند . با همیانی آویخته از دو سو گاهی كودكی بسته بر پشت ، ولی او هیچ شباهتی به گالشی ها نداشت . اندام موزون و كشیده ، پوستی به روشنی یاس و دستهایی كه از لطافت به بال می مانست . از دریا هم نمی توانست آمده باشد. هیچ پری دریایی ، اینقدر به آدمیزاد نمی ماند . اما ....

هیچ آدمیزادی هم نمی توانست اینقدر به پری شبیه باشد.

گفتم: این بلور مال این طرفها نباید باشد.

خندید.

گفتم : و این مرواریدها هم.

گفت چه خوب كارشناس كالاهای منطقه اید . نكند به تجارت مشغولید.

گفتم : این سرمایه من را به مفت نمی خرند.

گفت كسی اهل معامله دل نیست . نفروشید.

گفتم نمی فروشم .

گفت : در معرض فروش هم نگذارید. بار شكستنی تر در انبار امن تر است .

گفتم: حتی اگر بپوسد؟

گفت: نمی پوسد بلور كه نمی پوسد.

گفتم : شما كه بیش از من خبره جنسید.

خندید .

و عطر دل انگیزی شبیه اقاقیا در فضا پیچید.

گفتم: چه می شد اگر شما همیشه می بودید و همیشه می خندیدید . به گمانم زمین و آسمان از عطر اقاقیا پر می شد.

گفت : لحظه ها را در یابید همانند ابرمی گذرند.

و به آسمان نگاه كرد كه تكه ای ازابری سفید از بالای سرمان فاصله می گرفت .

اكنون تمام نجابت آسمان را درآبی نگاهش می شود دید

گفتم : زیبایی و نجابت چگونه با هم جمع می شود ؟

گفت: این دو ازاول با هم جمع بوده اند. عده ای برای اینكه حكومت كنند بینشان تفرقه انداخته اند.

پرسیدم : حكومت بر ؟

پاسخ داد هر دو. هم زیبایی و هم نجابت.

گفتم : پس شما متعلق به همان دوره های اولید كه این دو را باهم دارید. ؟

گفت: ( شاید به تعارف) : نگاهتان اینطور می خواهد.

گفتم: نه نگاه من فقط شما را معنا می كند.

گفت : آنچه تو گنجش توهم می كنی

گفتمش : از تو هم گنج را گم می كنی

گفتم: پیش از آنكه چیزی بگویم . بلند شد ، گمانم به قصد رفتن و دل من فرو ریخت. دلم را به دریا زدم به دریای پیش رو و گفتم :

اجازه می دهید دوستتان داشته باشم؟

خندید پشت به من ایستاد وخیره به افق گفت:

چه عاقلانه در طلب عشق گام می زنی ؟

گفتم:

پیش از آنكه چیزی بگویم ادامه داد:

تو مرا برای خودم نمی خواهی . نیازهایت را در وجود من جستجو می كنی خواسته های آرمانی ات را، مطلوب های دست نیافتنی ات را. یك بار هم با قصه ماه جبین به سراغ من آمدی.

چشمهایم سیاهی رفت و ناخواسته نشستم بر روی شنهای نرم ساحل و او هم نشست.زانو به زانو نفس در نفس.

گفتم ماه جبین واقعیت بود.

گفت: مگر من نیستم

گفتم پس ماه جبین هم شما بودید؟

گفت : بله و شكیبا هم

گفتم: پس چرا گذاشتید و رفتید.

گفت : چرا می ماندم با این توصیفاتی كه تو در قصه هایت از من می كنی ؟

فقط ظواهر. خط و خال و چشم و ابرو كه در كوچه و خیابان هم فراوان است.

بی اختیار گفتم : همه شاهدان به صورت تو . تو به صورت ِ معانی.

غمی مبهم در چشمهایش نشست. مثل مهی رقیق كه فضای جنگل را بپوشاند و گفت:

پس كجاست آن معانی؟

نفسم فرو افتاد. انگار از ته چاه سخن می گفتم. خودم هم صدایم را به زحمت می شنیدم.

شما بهتر از هركس می دانید كه تصور من خط و خال نیست ، هنوز زبانی پیدا نكرده ام .برای آن معانی .

با قاطعیتی كه از آن لطافت بعید می نمود. گفت:

پس تا آن زبان را پیدا نكرده ای به سراغ من نیا ، زمین می زنی مرابا این بیان مادی و توصیفات زمینی ات. حرامم می كنی.

بلند شد . لباس بلندش را در هوا تكاند تا ماسه های ساحل از لباسش فرو بریزد. با تكان لباس آبی و بلندش ، طوفان به پا شد و ماسه ها از زمین برخاستند و به چشمهای من ریختند.

و از آن پس شد كه دیگر من نتوانستم هیچكس را ببینم.


1348419339.jpg
متنی که خواندید ابتدای داستان کوتاه "سانتا ماریا"بود از جلد اول کتاب سانتا ماریا به قلم سید مهدی شجاعی.

سانتا ماریا نام یکی از کتاب های این نویسنده است که در 3 جلد نوشته شده است:

جلد اول آن شامل 40 داستان کوتاه است که در دو دهه ی 57 تا 67 قبل از جنگ و 67 تا 77 بعد از جنگ نوشته شده است و جلد دوم آن شامل نمایشنامه های زیباست و جلد سوم، به صورت رمان نوشته شده است.

داستان های کوتاه جلد اول این کتاب هر کدام پیامی اجتماعی دارد که بسیار زیبا و شیرین بیان شده است. یکی از داستان های کوتاه آن در سال 1369 توسط "ابراهیم سلطانی فر" تبدیل به فیلم شده و جایزه بهترین فیلم فجر را از آن خود کرده است.

این کتاب تا کنون به چاپ یازدهم رسیده است.(به نظرارزش خریدن داره :smiliess (11): )
 

AWWA

New member
ای بابا!
من چیکاره بیدم!:motat:

یک زمانی بنده یک سی دی مستند رو معرفی کردم، لینک دانلودش رو هم گذاشتم،
کلی اعتراض شد در جهت شرعی نبودنش!

بعد یک تاپیک زدیم در مورد بحث کپی رایت، تا جایی که من یادم میاد، نتیجه اش این شد، که بایستی برای کتاب ها سی دی ها و.. که شامل حقوق مالفین هست در ایران، حق شرعی هم قائل شد و بدون اجازه ی ناشر یا صاحب امتیازش، تکثیر و استفاده اش مشکل شرعی داره،

خوب منم از این جهت، و از جهت توسعه و ترغیب، فرهنگ مطالعه ی "غیر دیجیتالی" ، و آشتی با برگه های کاغذ، پیشنهاد امانت گرفتن کتاب رو دادم،
حالا خود دانید!
آنچه شرط بلاغ بود، با شما گفتیم!

دکتر حق صد در صد با شماست...ما که چیزی نگفتیم:)
عاغا من یه راه دررو دارم....ولی از من نشنیده بگیرین.بعد نگین آوا دوست نابابه و از راه بدرمون کرد:smiliess (4):
وقتی ما یه کتابی رو میخریم و اونو به یکی از دوستامون امانت میدیم بخونه ،دوستمون حق مولف رو میده مگه؟!! صد در صد الویت با خرید کتابه و من خیلی وقتا شده خریدم. ولی در مواردی که چاپ کتاب متوقف شده یا کمتر گیر میاد آخرین راه دانلودشه. تاکید میشه:آخرین راه:auizz3ffy9vla57584x
 

AWWA

New member
آقا محسن من 7 تا داستان اولش رو خوندم......ارزش خریدن نمیدونم....ولی ارزش خوندن داره:smilies: ولی از یکی شنیدم میگفت کتابی که ارزش خوندن داره پس ارزش خریدن هم داره
 

AWWA

New member


دکتر حق صد در صد با شماست...ما که چیزی نگفتیم:)
عاغا من یه راه دررو دارم....ولی از من نشنیده بگیرین.بعد نگین آوا دوست نابابه و از راه بدرمون کرد:smiliess (4):
وقتی ما یه کتابی رو میخریم و اونو به یکی از دوستامون امانت میدیم بخونه ،دوستمون حق مولف رو میده مگه؟!! صد در صد الویت با خرید کتابه و من خیلی وقتا شده خریدم. ولی در مواردی که چاپ کتاب متوقف شده یا کمتر گیر میاد آخرین راه دانلودشه. تاکید میشه:آخرین راه:auizz3ffy9vla57584x

لطفا یکی یه دلیلی بیاره که حرف من رد بشه......اعتراف میکنم دلیل موجهی نیست:smiliess (7):
 

mj1919

New member


لطفا یکی یه دلیلی بیاره که حرف من رد بشه......اعتراف میکنم دلیل موجهی نیست:smiliess (7):

موجهه دیگه!

امانت دادن کتاب که خوبه، تازه یک حرکت درست و فرهنگیه،

واسه ی دانلود هم، وقتی ناشر دیگه چاپ نمی کنه، دانلودش چه ایرادی می تونه داشته باشه؟!
 

AWWA

New member
موجهه دیگه!

امانت دادن کتاب که خوبه، تازه یک حرکت درست و فرهنگیه،

واسه ی دانلود هم، وقتی ناشر دیگه چاپ نمی کنه، دانلودش چه ایرادی می تونه داشته باشه؟!

ممنون آقا مجتبی:) یه خرده از حرفم عذاب وجدان گرفتم. حرف شما تسکین داد:smilies-azardl (113

من تو همون تاپیک حق مولفم گفتم که اگه حس کنم صاحب اثر از اینکه اثرش بین مردم بچرخه خوشحال میشه دانلود هم میکنم. در این موردم خودمو گذاشتم جای نویسنده دیدم درسته از خریدش بیشتر خوشحال میشم ولی برام مهمتر اینه که کتابم خونده بشه و نقد بشه.
 
بالا