تجربه های یک روانشناس...(مشکلات و راهکارها)-هرکی میتونه مشاوره بده

شفيع

New member
سلام خوبید؟
بچها همه ما میدونیم که مشکلات زیادی در جامعه وجود دارد به نظر من بزرگترین راهکار داشتن یک جامعه سالم تربیت فرزندان با تربیتی صحیح در خانواده ایی سالم هست اما بعضی وقتا میبینید که خانواده هایی ناتوان از تربیت فرزندان هستند و به همین خاطر مشکلاتی برای جامعه به وجود میارن.
حالا این افراد با ورود به جامعه و ازدواج کردن مشکلاتی دیگر برای جامعه امثال طلاق و سو استفاده های جنسی یا بزهکاری و امثالهم بوجود میارن.من قصد دارم افراد و خانواده هایی که مراجعه می کنن به مرکز مشاوره ما اینجا با حفظ اسار انها و فقط با ذکر مشکلات انها و راهکارهای پیشنهادی به آنها تجربه های خودم رو در اختیار شما دوستان قرار دهم.شاید برای بعضی از دوستان مفید باشه چه بسا کسانی باهمین مشکلات وجود داشته باشند.
من بخاطر اینکه شماهم درگیر کنم شما قبل از راهکاری که من دادم یک راهکار بدین.وبعد من راهکارهایی که ارایه دادمو میگم.

اولین مورد:
مردی با زنی به مرکز مراجعه کرده و زن درخواست طلاق داده بود.زنی 41 ساله و مردی45ساله.
مرد افتاده تر بنظر میرسید ولی زن از سنش جونتر بنظر میرسید.
من وقتی علت مراجعه رو پرسیدم زن شروع کرد به صحبت کردن و از اول مشکلات رو گفت که شوهرم کار نمیکنه،نمیتونه شوهر خوبی باشه،من غذا می پزم خونه رو جارو میکنم،اش می پرم تو پارک میفروشم من جهازیه دخترمو تامین میکنم پول سیگار شوهرمو میدمو و... من همینجا به زن اجازه ندادم صحبت کنم و برای اولین بار بهش گفتم بسه نمیخوام بیشتر صحبت کنید*
به مرده گفتم حالا شما بگید،اول به زنش نگاه کرد گفت والله هیچی حتما زنم راست میگه .گفتم مشکل اصلیتون چیه؟گفت والله اینکه زنم میگه کار نمیکنی من کار میکنم اما با پرایدم کار میکنم و سرویس مدرسه رو دارم فقط زنه پرید وسط حرفش و گفت باماهی 200 300 تومن؟گفتم خانم ساکت باشید بذارید شوهرتون صحبت کنه گفت چه شوهری!
مرده گفت من قبلا کار میکردم اما سه سال هست که مشکلی پیش اومده نمیتونم کار کنم واسه همین با ماشین کار میکنم و در پخت غذا هم به زنم کمک میکنم با ماشین غذارو به مشتری ها میدم و در حد توانم کار میکنم.
زنه حالا دوباره شروع کرد گفت تو مرد نیستی.گفتم خانم اگه شوهر شما نیست کی بچهاتونو به دنیا آورده؟خودتون خوتونو باردار کردین؟سکوت کرد.مرده دید جرات دادم بهش گفت بخدا زنم دخترمونو شوهر داده حتی به منم نگفته زنه گفت چرا به تو بگم؟تو که پول در نمیاری؟بعد گفت شوهرم حتی یک مرغ هم تا به حال خونه نیاورده .و دخترام تحریک میکنه که برعلیه من باشن مرده گفت چرا با این وضعیت ما تو باید گوشی یک میلیونی برای دخترا بخری؟چی میشه گوشی دویس سیصدی داشته باشن؟زنه گفت من در میام به تو ربطی نداره بعد زنه گفت ابرمو برده و اش هاش سرازیر شد.
بچها شما باشد چه پیشنهادی میدادین؟
جواب شما؟
 

خزر

New member
بنظر من خانم مشکل داره . وقتی اون خانم قبول کرده که زن این اقا باشه پس باید مشکلاتشو هم قبول کنه. باید به شوهرش کمک کنه چون زندگی مشترک هست.

بنظر من باید به خانم کمک کرد که شرایط فعلی شوهرشو قبول کنه و در رویدادهای زندگی باهاش مشورت کنه تا زندگی خوبی در پیش بگیرند و انتظاراتش رو نسبت

به شوهرش اصلاح کنه و ببینه که شوهرش چه توانایی هایی داره و با قناعت کردن بتونه به بهبود وضع مالیشون کمک کنه
 

mj1919

New member
سلام خوبید؟
بچها همه ما میدونیم که مشکلات زیادی در جامعه وجود دارد به نظر من بزرگترین راهکار داشتن یک جامعه سالم تربیت فرزندان با تربیتی صحیح در خانواده ایی سالم هست اما بعضی وقتا میبینید که خانواده هایی ناتوان از تربیت فرزندان هستند و به همین خاطر مشکلاتی برای جامعه به وجود میارن.
حالا این افراد با ورود به جامعه و ازدواج کردن مشکلاتی دیگر برای جامعه امثال طلاق و سو استفاده های جنسی یا بزهکاری و امثالهم بوجود میارن.من قصد دارم افراد و خانواده هایی که مراجعه می کنن به مرکز مشاوره ما اینجا با حفظ اسار انها و فقط با ذکر مشکلات انها و راهکارهای پیشنهادی به آنها تجربه های خودم رو در اختیار شما دوستان قرار دهم.شاید برای بعضی از دوستان مفید باشه چه بسا کسانی باهمین مشکلات وجود داشته باشند.
من بخاطر اینکه شماهم درگیر کنم شما قبل از راهکاری که من دادم یک راهکار بدین.وبعد من راهکارهایی که ارایه دادمو میگم.

اولین مورد:
مردی با زنی به مرکز مراجعه کرده و زن درخواست طلاق داده بود.زنی 41 ساله و مردی45ساله.
مرد افتاده تر بنظر میرسید ولی زن از سنش جونتر بنظر میرسید.
من وقتی علت مراجعه رو پرسیدم زن شروع کرد به صحبت کردن و از اول مشکلات رو گفت که شوهرم کار نمیکنه،نمیتونه شوهر خوبی باشه،من غذا می پزم خونه رو جارو میکنم،اش می پرم تو پارک میفروشم من جهازیه دخترمو تامین میکنم پول سیگار شوهرمو میدمو و... من همینجا به زن اجازه ندادم صحبت کنم و برای اولین بار بهش گفتم بسه نمیخوام بیشتر صحبت کنید*
به مرده گفتم حالا شما بگید،اول به زنش نگاه کرد گفت والله هیچی حتما زنم راست میگه .گفتم مشکل اصلیتون چیه؟گفت والله اینکه زنم میگه کار نمیکنی من کار میکنم اما با پرایدم کار میکنم و سرویس مدرسه رو دارم فقط زنه پرید وسط حرفش و گفت باماهی 200 300 تومن؟گفتم خانم ساکت باشید بذارید شوهرتون صحبت کنه گفت چه شوهری!
مرده گفت من قبلا کار میکردم اما سه سال هست که مشکلی پیش اومده نمیتونم کار کنم واسه همین با ماشین کار میکنم و در پخت غذا هم به زنم کمک میکنم با ماشین غذارو به مشتری ها میدم و در حد توانم کار میکنم.
زنه حالا دوباره شروع کرد گفت تو مرد نیستی.گفتم خانم اگه شوهر شما نیست کی بچهاتونو به دنیا آورده؟خودتون خوتونو باردار کردین؟سکوت کرد.مرده دید جرات دادم بهش گفت بخدا زنم دخترمونو شوهر داده حتی به منم نگفته زنه گفت چرا به تو بگم؟تو که پول در نمیاری؟بعد گفت شوهرم حتی یک مرغ هم تا به حال خونه نیاورده .و دخترام تحریک میکنه که برعلیه من باشن مرده گفت چرا با این وضعیت ما تو باید گوشی یک میلیونی برای دخترا بخری؟چی میشه گوشی دویس سیصدی داشته باشن؟زنه گفت من در میام به تو ربطی نداره بعد زنه گفت ابرمو برده و اش هاش سرازیر شد.
بچها شما باشد چه پیشنهادی میدادین؟
جواب شما؟

جالب شد!

ببخشید من رشتم این نیست، ولی خیلی ساله که به روانشناسی (در عمل، نه آکادمیک) علاقه دارم

به نظر من شاید بایستی یکمی اعتماد به نفس مرده رو تقویت کرد و بعد ... آروم آروم تقسیم مسوولیت کرد تا جایگاه تخریب شده ی پدر خانواده شون بهتر بشه

خودتون چه مشاوره ای دادید؟
 

raha 24

New member
والا من هیچ وقت نتونستم در مورد زندگی زناشویی مشاوره بدم چون نه تخصص دارم نه تجربه کردم اما به نظرم تا حدی آقاهه مقصره که تا این حد به خانمش میدان داده که بدون اجازش دخترشو شوهر بده....
من کلا از این جور زنا (آدمها) می ترسم !!!!!!!!!!!!!!!!!!
 

padideh

New member
قطعا مشكل از بي كفايتي مرد هست ك اين مشكل ب وجود اومده!!!
مردي ك نتونسته چرخه ي زندگي خانواده اش را بچرخونه ، مردي ك نتونسته جايگاه خودشو تو خونه اثبات كنه، مردي ك نتونسته حامي دخترانش باشه ك مشاور خوبي برا انتخاب همسر براي اونها باشه و بهترين رو براشون گزينش كنه مرد نيست!!!!! ايشون حتي اينقدر نقش ضعيفي داشته اند در خانه ك حتي هيچ كدام از اعضاي خانواده ايشونو حساب نكردن ! در اين شرايط اين خانم چاره اي نداشته براي تامين معيشت زندگيش ي كار سالمي مثل پختن غذا انجام بده، در چنين فضايي قطعا حرمت ها شكسته ميشود و جبهه گيري ها از سمت خانم و دخترانش كاملا طبيعي ميباشد
 

ninol

New member
اولا که به نظر من خانم اشتباه می کنه که خرج های غیر ضروری رو به عهده می گیره مثلا خانواده ای که تا این حد از وضع مالی خودشون راضی نیستن واجب نیست گوشی 1 میلیونی برای دخترشون بخرن یا مثلا برای سیگار هزینه کنند.بعدشم من مطمئنم یه زن هیچ وقت فقط برای پول تا این حد با شوهرش بد نمی شه حتما یه مشکل دیگه ای غیر از مسایل مالی دارند.وگرنه مگه خانم از اول نمی دونسته با کی داره ازدواج می کنه.اقا هم باید کمی با کفایتی خودشو ثابت کنه.
 

ghasedak69

New member
به نظر من شما باید با هرکدوم جداگانه صحبت کنید.
من از گفته های شما احساس کردم خانوم شخصیت کمی مردانه داره و جایگاه همسرش رو در خانواده خیلی پایین آورده . شرایط طوری پیش میره کهمرد اصلا جرات صحبت کردن نداره و حق رو به همسرش می ده شاید به این خاطر که حوصله اتهام و تحقیر بیشتر رو نداره.... ولی اگر به صورت خصوصی با او صحبت کنید راحت تر می تونه حرفش رو بزنه ....
با خانم هم اگر جداگانه صحبت کنید هم می تونید کنترل بحث رو بهتر به دست بگیرید و متوجه بشید که علت اصلی مشکل کجاست ....
 

Setayesh92

New member
بچه ها لطفا قبل از اینکه نظر بدید بگید متاهل هستید یا مجرد؟
اخه خیلی وقتا ادم وقتی خودش توی شرایطی نزدیک به شرایط طرف مقابل باشه بهتر میتونه نطر بده
به نطر من کسی که مجرده نمیتونه بگه حق با کیه ؟؟؟؟ چون ازدواج چیزی نیست که بتونی راجع بهش به شکل تئوری حرف بزنی
قطعا یه مشاور متاهل که خودش مشکلات یه زندگی مشترک و اختلاف نظرها رو درک کرده بهتر میتونه بگه چه بخشی از قضیه تقصیر کدوم یک از طرفینه
از بیرون گود نمیشه نظر داد
 

ghasedak69

New member
سلام مجدد
من فکر می کنم خانم شخصیت هیستریک داره....سعی در جلب توجه با گریه و زاری ، رفتارهای نمایشی و درام گونه ، اغراق در مسائل و بزرگ نمایی ، هیجان زدگی و احساسات ناپایدار ، خودمحوری و تحریک پذیری و... از علائمی است که با خوندن نوشته شما میشه بهش پی برد.

آ قا هم به نوعی در برابر خانم دچار درماندگی آموخته شده و سعی می کنه زیاد باهاش بحث نکنه و همین جرات بیشتری به خانم داده و زمینه رو برای بروز رفتارهاش فراهم کرده .

شما همون طور که گفتم فکر می کنم بهتر باشه جداگانه با هرکدوم صحبت کنید و به درمان هرکدوم بپردازید .
فقط جسارتا تو لحن گفتار یک کمی با خانوم تند صحبت شده ... مهمترین هنر روانشناس اینه که در ضمن هدایت و رهبری بحث لحن همدلانه داشته باشه که مراجع احساس کنه توسط شما درک میشه...

ببخشید اگر جسارتی کردم ... فقط از بابی که پرسیده بودید سعی کردم آنچه به ذهنم می رسید رو در اختیارتون بذارم .


موفق و پیروز باشید:rose:
 

parviz.a

New member
سلام مردگفت که قبلا کار میکرد و مشکلی براش پیش اومد و ... باید اول مشخص بشه چه مشکلی پیش اومده؟؟؟؟ بعد کمکش کرد با توجه به مشکلش.
 

epi_info

New member
این بگیم مقصر کیه اصلا غیرممکنه. چون ما اصلا از زندگیشون خبر نداریم و داریم یه چیزایی رو ازشون تو کلینیک می شنویم. با این وجود و تقصیر رو متوجه شوهر می دونم چون نقش اصلیشو به دلایل نامشخصی تو خونه از دست داده. پس لازمه بهش کمک بشه نقش اصلیشو تو خونه به عنوان موثرترین عنصر در تصمیم گیری ها پیدا کنه. البته بحثی هم هست به نام ای کیو بیشتر زن ها نسبت به شوهرشون در بعضی موارد. این مورد واقعا میتونه مشکل ساز باشه خصوصا در بین زوج هایی که سطح سوادشون پایینه. این مورد میتونه موضوع تحقیق خوبی باشه برای شما اقای شفیع
 

puranabi

New member
سلام قطعا هر دو نفر از نظر شخصیتی مشکل دارند.ولی هنر روانشناس اینه که نسبت به مراجعش بی طرف باشه وسعی کنه هیچ گونه انتقالی صورت نگیره.ن
منو ببخش که رک صحبت میکنم ولی روانشناس نباید کاری کنه که مراجعش بره پشت سرشو هم نگاه نکنه اینجوری که مشکلی حل نمیشه
 

gilar

New member
سلام وعرض ادب من روهم به جمع خودتون بپذیریدبه نظرمن هرکسی میتونه خودش روانشناس خودش باشه.
 

شفيع

New member
دوستان اگه کسی نظری نداره من راه و روشی که جلوشون گذاشتم و به سازش ختم شد رو بگم
 

parand

Well-known member
سلام....
به نظر من باید براشون مشاوره انفرادی در نظر بگیرید و بعد یک جلسه ی مشاوره دو نفره...
اطلاعاتی که دادین خیلی کمه....
این خانوم و اقا تحصیلاتشون چقدره؟؟ چجوری با هم اشنا شدن؟؟؟؟؟؟؟
ازدواجشون اختیاری بوده یا اجباری ؟؟؟؟
چند تا بچه دارن؟؟؟؟
چه چیز باعث شده که خانوم درخواست طلاق بدن؟؟؟ (رویداد فعال ساز)
ایا از رابطه ی جنسیشون راضی هستن؟؟؟؟
چه انتظاراتی از هم دارن؟؟
تصمیمشون برای ادامه زندگی چیه؟؟؟؟
و....
به نظر من باید در جلسه انفرادی با خانوم روی مهارت های زنانه و حل مسئله . کنترل تکانه کار کنید. و اینکه چطور خواسته ها و انتظاراتشو با همسرش در میون بزاره... چون خانوم در بیان اینها دچار مشکل هست. و اینکه شخصیت خانوم این طور به نظر میرسه که دوست داره حرف حرف ایشون باشه. همسرشون بدون کم و کاست با ایشون همراه بشن. که باید بهشون بگید کهکه این حس رو در خودشون تعدیل کنند...
در جلسه انفرادی با اقا هم بهتر هست روی مهارت های جرات ورزی و تقویت اعتماد به نفس کار بشه...و ا حس مرد بودن رو به ایشون القا کنید.....
 
آخرین ویرایش:

safoora

New member
به نظر من نقش های این خانواده سر جای خودش نیستن و این یعنی تعارض............

در ضمن توی نوشته تون دوبار گفتید که به خانم گفتید بس کن یا اینکه بهش گفتید این مرد نیست پس بچه ها از کجا اومدن!
به نظرم اینطور اومد که شمارو وارد رابطه مثلثی کردن....البته این از نوشته تون به نظر میاد و قطعا در عمل اینطور نیست
 

شفيع

New member
به نظر من نقش های این خانواده سر جای خودش نیستن و این یعنی تعارض............

در ضمن توی نوشته تون دوبار گفتید که به خانم گفتید بس کن یا اینکه بهش گفتید این مرد نیست پس بچه ها از کجا اومدن!
به نظرم اینطور اومد که شمارو وارد رابطه مثلثی کردن....البته این از نوشته تون به نظر میاد و قطعا در عمل اینطور نیست

ممنون دوست خوب.
نه من وارد رابطه مثلثي نشدم فقط خواستم با اين رفتارم به شوهرش بگم كه ميشه با زن صحبت كرد در واقع يك نوع جرات آموزي عملي در حضور محرك ترسناك بود واسه همين بهش گفتم و در ضمن خيليم به دردش خورد.
 

safoora

New member
ممنون دوست خوب.
نه من وارد رابطه مثلثي نشدم فقط خواستم با اين رفتارم به شوهرش بگم كه ميشه با زن صحبت كرد در واقع يك نوع جرات آموزي عملي در حضور محرك ترسناك بود واسه همين بهش گفتم و در ضمن خيليم به دردش خورد.
جالب بود ممنون
 
بالا