خوب بگید راهکار شما چی بود؟
در ضمن من این تاپیک رو خیلی دوست دارم
اقای شفیع نتیجه چی شد؟؟؟
به سازش ختم شد یا طلاق گرفتن؟؟؟؟؟
اولين كار در اين موارد بررسي نقش ها و بررسي مرزهاي بين زوجين و اعضاي خونواده هست.من به دقت نيگا كردم و ديدم كه مرزها به هم خورده و زن در نقش شوهر ظاهر شده زن در نقش پدر بچها ظاهر شده و زن در نقش مادر شوهر و بچهاش ظاهر شده و در عوض مرد به يك عنصر بي معنا تبديل شده و در اين بين فرزندانش نيز مرزهارو پاك كردن و مرزي به عنوان پدر فرزندي ندارن و به تبعيت از مادر و باحمايت مادر براي خودشون نقش تعريف كردن.من اول اينارو شناسايي كردم و مو به مو موشكافي كردم و اينارو با دليل بيان كردم و سعي كردم هركسي رو به جاي خودش برگردونم.
دوست من ،من از روش قرارداد بين زوجين استفاده كردم و با يك ماه خريدن زمان براي زوجين تعهدي بينشون به وجود آوردم و در عرض اين يك ماه روشهاي شوهردار و روش هاي زن داري رو به مرد ياد دادم و بعد از يك ماه اينا با رضايت كامل به زندگي عاديشون برگشتن كه البته بعده يك ماه با گل و شيريني و... به استقبالم اومدنو تشكرو...
مورد دوم و مورد مراجعه كرده جهت گرفتن خدمات رواني:
بچها يك زوج جوان به همراه زني ميانسال اما ارايش كرده ولباس شيك و اتو كرده و خوش رنگ مراجعه كردن.دختره و پسره بسيار ناراحت و تنها زن كه مادر دختره بوده صحبت ميكرد.كه اين شوهر نيست مرد نيست به دخترم بد ميگذره و ...
حالا بگذاريد يه مختصر اطلاعاتي از دختر و پسر بذارم براتون:
وضعيت اقتصادي:پدر دختره رئيس بانك مرزكي يكي از شهرستانها و پدر پسره هم رئيس يكي از شعب بانك مسكن در يكي از شهرستانها بودن.خونوده هاي نسبتا مرفهي بودن.
نحوه اشنايي دختر پسر:دختر همكلاسي خواهر پسر بوده وگويا در يكي از مراسمات يا جشنها در خوشنون بوده كه پسره ميگفت روز جشن رفتم طبقه بالا و اين دختر(زن فعليش)بدون روسري منو ديد زودي روسري سرش كرد و سلام داد بعد رفت مانتوشو پوشيدو رفت خونشون.و پسره ميگفت از اون موقع از دختره خوشم مي اومد و دختره هم همين رو تصديق كرد.پسره ميگفت مدتي گذشت و در خيابون ديدمش و آدرس فيس بوكشو داد واز اين طريق باهم اشنايي بيشتر پيدا كرديم و عشق و عاشقيمون از اينجا شروع شد.
علت مراجعه؟:بچها علت مراجعه و درخواست طلاق رو پسر بي توجهي دختر به پدر مادر،بددهني، بداخلاقي و خوشكلي همسرش ميدونست!!!!!بسيار زنشو دوست داشت و ميگفت حق نداره پاشو از خونه بيرون بذاره و دختره هم زير بار نميرفت و ميگفت دغدغه تو براي بيرون رفتنم بي مورده.هردوتاشون سماجت به خرج ميدادن.
اما دختره علت رو بداخلاقي پدر مادر و خود پسره وهمچنين دخالت خواهر پسر ميدونست!
اينها جمعا 4 ماه بود عقد كرده بودن و يكبار باهم قبرص رفته بودن بدون اينكه ازدواج كرده باشن.
در ضمن پسر بسيار احساسي و با بغض صحبت ميكرد دختر25 سال و پسر 28 سال داشت.
بگين چكار ميكردين؟
جالب شد!
ببخشید من رشتم این نیست، ولی خیلی ساله که به روانشناسی (در عمل، نه آکادمیک) علاقه دارم
به نظر من شاید بایستی یکمی اعتماد به نفس مرده رو تقویت کرد و بعد ... آروم آروم تقسیم مسوولیت کرد تا جایگاه تخریب شده ی پدر خانواده شون بهتر بشه
خودتون چه مشاوره ای دادید؟
سلام دوست من توخانواده درمانی طبق چیزایی که من میدونم درمانگربایدرک باشه بعدخودخانمه که میره خونه متوجه میشه که چرادرمانگررک بودمثلازن گیررررمیده میگه طلاق میخوام (بستگی به شخصیت مراجع)درمانگرمیتونه ازاین روش استفاده کنه:باشه خب بروطلاق بگیراینجاس که طرف کوتاه میادازطلاق گرفتن(لبته من تجربه خانواده درمانی ندارم طبق حرفایی که ازاساتیدشنیدم میگم)سلام قطعا هر دو نفر از نظر شخصیتی مشکل دارند.ولی هنر روانشناس اینه که نسبت به مراجعش بی طرف باشه وسعی کنه هیچ گونه انتقالی صورت نگیره.ن
منو ببخش که رک صحبت میکنم ولی روانشناس نباید کاری کنه که مراجعش بره پشت سرشو هم نگاه نکنه اینجوری که مشکلی حل نمیشه
سلام خوبین؟نظرتون جالب بودازیکی ازاستادای خوب که تخصصش خانواده درمانی این روشنیدم که خیلی ازاوقات بایدجایگاه تخریب شده مرد درست شه نظرتون جالب بود
بنظرمن اینجااگه خانم توی جایگاه خودش وآقادرجایگاه خودش باشه آقاتحقیرنمیشه وبیشتردل به کارمیده چون درخانواده ای که جایگاه مشخص باشه مسؤلیت هرنفر هم مشخصه تااینجاش علمی بودطبق چیزایی که توکتاب خوندم امااگه بخوام راهکارازخودم بدم بابچه های خانواده هم صحبت میکنم که به اندازه ی درامدشون ازوالدین توقع داشته باشن مثلانبایداینجاگوشی گرون برای بچه خریده بشه البته کارسختیه خانواده درمانی چون اولش خانواده یه عضورومقصرمیدونه وهمه تقصیراروگردن اون شخص میندازن(دراین مثال خانواده پدررومقصرمیدونن که نیازبه اصلاح داره)بعدهمین خانواده وقتی که پدربایدبرگرده سرجایگاه اصلیش خانواده حالت دفاعی پیدامیکنه
سلام دوست من توخانواده درمانی طبق چیزایی که من میدونم درمانگربایدرک باشه بعدخودخانمه که میره خونه متوجه میشه که چرادرمانگررک بودمثلازن گیررررمیده میگه طلاق میخوام (بستگی به شخصیت مراجع)درمانگرمیتونه ازاین روش استفاده کنه:باشه خب بروطلاق بگیراینجاس که طرف کوتاه میادازطلاق گرفتن(لبته من تجربه خانواده درمانی ندارم طبق حرفایی که ازاساتیدشنیدم میگم)
:riz304:
کاش قرارداد رو هم مختصر میگفتید
ترنم جان مرسي.
ترنم اين بحث و روش درماني خانواده درماني رو كه گفتي درمان خوب اما بسيار خطرناكيه بايد مراجعتو بشناسي وبراساس شناختت بهش اينارو بگي وگرنه اگه اشتباهي اين كارو بكني ناموافق و چ بسا فاجعه بار باشه
ترنم جان مرسي.
ترنم ميدوني ايني كه ميگي پدر خوب شه يا به جايگاش برگرده خونواده حالت دفاعي ميگرين درست اما من قصدم حركت همزمان و ساختن و مرزبندي كردن همزمان بود و همشونو باهم جلو ميبردم
شماکارتون درسته جناب شفیع منم برای همین که میدونستم خانواده حالت دفاعی پیدامیکنه گفتم بایدبفکرچیزای دیگه هم بودواون همون مرزبندی و...که خوب توضیح دادین