به جایی از زندگی رسیدم که فهمیدم هر چه بیشتر می خوانم بی سوادتر می شوم ....
===
به جایی رسیده ام که فهمیده ام کبوتر با کبوتر ... باز با باز یعنی چه ...
===
به جایی رسیدم که فهمیدم شکست وقتی پل موفقیت است که جنس اراده اش از آهن نباشد چون زود زنگ می زند و پل خراب می شود ...
===
به جایی رسیده ام که فهمیده ام در تنهایی هایم فقط خدا ست که به من گوش می دهد ...
===
به جایی رسیده ام که فهمیده ام آدم ها هر چه پیرتر می شوند کودک تر می شوند؟؟؟//
===
به جایی رسیده ام که فهمیده ام دنیا مثل اسباب بازی است هرچه بدست می آورند سریع بهترش را می خواهند ...