برای تو......

کرهانی

New member
یک شب هایی هم هست
دستت به قلم نمیرود!
اسم این شب ها را گذاشته ام...
شبی که واژه سرگردان است.....!
باید تو باشی...
بنشینی روبه روی ام..!
خیره شوی به من!
تا بنویسم طرز نگاه کردنت را!
تا این واژه های سرگردان کمی آرام بگیرند!!
میشود کمی هم لبخند بزنی؟!
گناه دارند کلمات بیچاره!!
بس که از نبودنت نوشتمشان رنگ باخته اند...
میخواهم با قلم و کاغذ مست کنم!
با واژه ها سماع کنم!!
فقط مانده ام با چشمانت چه کنم..؟
میشود چشمانت انتشارات نوشته هایم باشند...؟
و در صفحه اول بنویسم تقدیم به عطر تنت.....؟:rose:
میشود....؟
میخواهم از آمدن بنویسم....:sad:
از ماندن....
از بودن...
میشود بیایی و بمانی و نروی؟:dadad4:
 

diseases

Well-known member

.
.
شاید صداقت باعث شود دوستان زیادی نداشته


باشی اما باعث میشود


دوستانت واقعی باشند...
 

marzi ba

Well-known member
برا خودم مینویسم:4d564ad6:

هیشکی که برا ما ننوشت:sdasdasd:


خودم برات مینویسممممممممممم:tsimuzpzwoap1t9y3o7
 

کرهانی

New member
دیگه صبح جمعه هم چشم باز کردن‌ شده یه کار پُر از استرس، پُر از ترسیدن، پر از وحشت، پر از فکر و خیال!...

که نکنه چشمامو باز کنم و کنارم نباشه!، که نکنه دستمو آروم ببرم سمتش، بخوام بغلش کنم اما غیر "نبودنش" چیزی نصیبم نشه!،

که نکنه صبح جمعه‌ای کم داشته باشم لبخندشو!،

که نکنه خدایی‌نکرده "موندنش" شده باشه "رفتن"!، که نکنه زبونم لال من باشم و اون نباشه!،

که نکنه تمام این کابوس‌های نبودنش واقعی بوده باشه!...

و کلی فکر خیال دیگه، که جرات بیدار شدن رو ازت می‌گیره و نمیذاره با یه لبخند، بگذرونی نبودناش رو...
 

diseases

Well-known member

بعضی آدم ها را نمی شود داشت ، فقط می شود یک جور خاصی دوستشان داشت !


بعضی آدم ها اصلا برای این نیستند که برای تو باشند یا تو برای آن ها !


اصلا به آخرش فکر نمی کنی ،

آنها برای اینند که دوستشان بداری آنهم نه دوست داشتن معمولی نه حتی عشق ، یک جور خاصی دوست داشتن که اصلا هم کم نیست …


این آدم ها حتی وقتی که دیگر نیستند هم در کنج دلت تا ابد یک جور خاص دوست داشته خواهند شد …



 

moj

New member
- از دستم دلخوری؟
Is typing...
.
.
.
Is typing...
.
.
.
Is typing...
.
.
.

Is typing...


Online
.
.
.
Is typing...
.
.
+ نه
 

کرهانی

New member
تابستان از راه رسیده است....
رفیق اصلا فکر خوبی نیست که بنشینی گوشه ای و به روزهای گذشته و تابستان پارسال و آدم یا آدم هایی که دیگر با تو نیستند فکر کنی.
یا بگویی اگر فلانی بود یا فلانی میماند این تابستان خیلی خوش میگذشت.
تو دوستانی داری که پایه ی دیوانه بازی هایت هستند...پایه ی شبگردی ها و سینما رفتن هایت.
پایه ی پیاده روی کردن های بی هدف و یخمک خوردن در خیابان!
تو خودت را داری و میتوانی بی وقفه لذت ببری از زندگی.
خوشحال بودنت را وابسته ندان به افرادی که نیستند.
از بودن با آدم هایی که هستند و تو را دوست دارند لذت ببر.
تابستان ،فصل شل و ول بودن است!
وا بده از غم و غصه هایت...
خورشید آنقدر رقصیده که داغ کرده! تو چرا نشسته ای؟!
شاید این تابستان ، فصل بازگشت به روزهای خوبت باشد.
 

marzi ba

Well-known member
??????

گاه گاهی که دلم میگیرد به خودم می گویم:
در دیاری که پر از دیوار است
به کجا باید رفت؟
به که باید پیوست؟
به که باید دل بست؟

حس تنهای درونم می گوید:
بشکن دیواری که درونت داری!
چه سوالی داری؟
تو خدا را داری
و خدا...
اول و آخر با توست .

و خداوند عشق است...
 

marzi ba

Well-known member
دلتنگم و با هیچکسم میل سخن نیست
کس در همه آفاق به دلتنگی من نیست...
 

کرهانی

New member
‎اشتیاقی كه به ديدار تو دارد دلِ من دلِ من داند و من دانم و دل داند و من...
‎#مولانا
 

diseases

Well-known member

.
.
.

ما هم بزرگ شدیم و زندگی چه ساده از دستمان رها شد

مثل حبه قندی که ناخواسته در استکان چای تلخ رها می شود …

 

diseases

Well-known member

در این زمانه آدمها …!

حتی حوصله ندارند

به حرفهای سر زبانی یکدیگر گوش دهند …

چه برسد به اینکه بخواهند

سطر سطر روح ِ تــو را بخوانند …

در واژه نـامـه ی مجـازی ..!









 

کرهانی

New member
دقيقا به همون اندازه كه ميخوامش،نميخوامش..هيشكي نميفهمه اين حال يعني چي...

:65d6a5d6s::65d6a5d6s::65d6a5d6s::65d6a5d6s:
 

moj

New member
من درسم را خوب خوانده بودم!!!
آماده برای کنکوری موفق!
همه چیز داشت خوب پیش میرفت!
از روی برنامه قبلی با تست ادبیات شروع کردم ...
که ای کاش این کار را نمیکردم!
سوال اول آرایه ادبی بود
شعری از هوشنگ ابتهاج....
"بسترم ...
صدف خالی یک تنهاییست
و تو چون مروارید
گردن آویز کسان دگری...."
و نتیجه این شعر ....
کنکوری با رتبه افتضاح بود...!
و من
سر جلسه کنکور
تمام داستان های خفته در این شعر را به چشم دیدم!
دیدم که اینگونه پریشان شدم!
همه سرگرم تست زدن
و پسرکی سرگردان در خیابان ....!
نمیدانم هوشنگ ابتهاج را نبخشم
یا مشاور را که گفت با ادبیات شروع کن ...
حتما 100 میزنی!
هیچ کدام فکر این جا را نکرده بودیم
که قرار است طراح سوال....
با یک شعر نیم خطی
گذشته:)
را گره بزند به آینده!

فدای سرت ....
دانشگاه آزاد زیاد هم بد نیست!


تقدیم به همه کنکوری های انجمن ...ک امسال نیمی از صندلی های کنکور عضو فعال اینجا بودن-
 

کرهانی

New member
این روز های بی تو گذشت:rose:
من از این روز ها :dadad4:
نخوام گذشت...:sad:

#مهران_قدیری
 
بالا