as چنانکه,به طوری که
amnesia فراموشی,نسیان,ضعف حافظه بعلت ضعف یا بیماری مغزی
degree درجه,رتبه,پایه,مرتبه,مرحله
forgetfulness فراموشی,فراموشکاری
inability ناتوانی در, عجز,درماندگی
depending متعلق,مربوط, بسته به نوع
either این و آن,هر یک از دو تا, در هر صورت
sudden ناگهانی,سریع,غیر منتظره
onset شروع,حمله,هجوم
permanent دائمي,ثابت,پایدار,ابدی
temporary موقت,موقتی,زود گذر,آنی
distant دور-فاصله دار-غیرصمیمی
part بخش,جزء,قطعه, جداکردن
combination ترکیب,امیزش
both هر دو
although هر چند- اگر چه-بااینکه
aging سالخورده,کهن
process روند,فرایند,عمل,سیر
difficulty مشکل,دشواری,سختی
learning یادگیری
retaining حائل
material ماده,جنس,جسم
retain حفظ کردن,نگه داشتن,نگاه داشتن,ابقا کردن,از دست ندادن
itself خود,خودش
significant قابل توجه- علامت-مهم
unlessمگر-مگر اینکه-جزاینکه
accompanying همراهی
disease-علت-مرض -بیماریها-ناخوشی-
responsible مسئوليت,عهده دار
transient گذرا,زود گذر,فانی,کوتاه,تند
global جهانی,سراسری
rare نادر,کمیاب,کم,نایاب,رقیق
complete کامل,تمام,مکمل,
passing عبور,مرور
episode قسمت
short-term کوتاه مدت
signs نشانه ها
symptoms نشانه ها
neurological مغز و اعصاب
impairment اختلال
transient گذرا
individual فردی,تک,منحصر بفرد,-شخص
consciousness هوشیاری,اگاهی
ability توانایی,قابلیت,صلاحیت,استطاعت,لیاقت
lasting ماندگار-پاینده
disoriented گیجی
recognize شناختن,تشخیص دادن,برسمیت شناختن
however بهر حال-اما-ضمنا
motor موتور,اتومبیل,محرک
function تابع,کارکرد,عمل,کار,وظیفه
affected تحت تاثیر واقع شده
mean میانگین, مقصود داشتن,هدف داشتن
duration مدت,طول,استمرار,طی,بقاء
episode قسمت
contributes مشارکت
impairment اختلال
durations مدت زمان
well-known معروف,ستوده,نیکنام,مشهور,واضح
etiology سبب و اثرشناسی-علت
based on بر اساس
amnesia فراموشی
current جاری,رایج,متداول,معاصر
event واقعه,حادثه,اتفاق
distant دور,سرد,فاصله دار,غیر صمیمی
suffer رنج بردن,سوختن,تحمل کردن
complications عوارض
sufferer متحمل,زحمتکش
experience آزمایش,ورزیدگی
except جز,بجز,غیر,غیر از,باستثنای
distress پریشانی,اندوه
confusion گیجی,اغتشاش,پریشانی
disorientation سردرگمی
unforgettable فراموش نشدنی,از یاد نرفتنی
forgetfulness فراموشی,فراموشکاری,
phrase عبارت,اصطلاح
realization تحقق,درک,فهم,ادراک,تفهیم
disorder اختلال مختل کردن,بر هم زدن,,بی نظمی,کسالت,نابهنجاری,بی ترتیبی
leads to منجر به
disorientation سردرگمی
individual فردی فردی,تک,منحصر بفرد
mobility تحرک,پویایی
extreme مفرط,بی نهایت
cause موجب,سبب,علت,منبع
retain حفظ-حفظ کردن
temporarily موقتا
immediately بلافاصله,مستقیما
recall به یاد بیاورید- بخاطر آوردن
attack حمله کردن حمله,یورش,تعرض
ultimately در نهایت
recovers بازیابی
- - - Updated - - -