rahele.t
پسندها
21

نوشته‌های نمایه آخرین فعالیت فرستادن‌ها درباره

  • وقتی همه چیز روبراه است که امیدواری معنا ندارد ،

    امید زمانی ارزشمند است که همه چیز در بدترین شرایط است؛

    پس هیچ وقت نا امید نشو ،

    بویژه در اوج تاریکی و تنهایی و تلخی ...:thanks:
    دل تکونی از خونه تکونی واجب تره
    دلتو بتکون
    از حرفا
    بغضا
    آدما
    دلتو بتکون از هرچی که تو این یک سال...
    یادش دلتو به درد آورد
    از خاطره هایی که گریه هاش بیشتر از خنده هاش بود
    از نفهمیدن اونایی که همیشه فهمیدیشون
    دلتو بتکون از کوتاهی های خودت
    اگه با یه
    "ببخشید! من هم مقصر بودم" یکی رو آروم می کنی
    آرومش کن
    دلتو بتکون...
    یه نفس عمیق بکش
    سلام بده به بهار
    به اتفاقای خوب
    به خودت قول بده تو سال جدید
    بیشتر دوست داشته باشی
    بیشتر باشی
    بیشتر بخندی...

    سال نو مبارک

    امروز هر چقدر بخندی و هر چقدرمحبت کنی



    از محبت دنیا کم نمیشه پس بخند و مهربون باش



    امروز هر چقدر دلها را شاد کنی



    کسی به تو خورده نمیگیره پس شادی بخش باش



    امروز هرچقدر نفس بکشی



    جهان با مشکل کمبود اکسیژن رو به رو نمیشه



    پس از اعماق وجودت نفس بکش



    امروز هر چقدر خدا را صدا کنی خدا خسته نمیشه


    پس صدایش کن او منتظر توست:rose:
    این درستِ شما بری درس بخونی بعدشم ایشالا قبول بشی بعدش به انجمن سر نزنی مدیریت نکنی :)))
    ایشالا هر جا که هستید شاد و سلامت باشید :)
    شماره آقای کیانیو دارم اما فک میکنم شما چون درگیر خوندن واسه کنکور هستی راحتتر میتونی کمکم کنی
    سلام عزیزم خوبی؟دوستم من تو درس ناپارامتری چندتا سوال دارم که با نوشتنو این چیزا نمیتونم جواب بگیرم میشه شمارتو بهم بدی که از این خماری در بیام؟آخه خیلی وقته که ناپارامتری رو میخوام حسابی بخونم اما تو یجایی گیر کردم که نمیتونم پیش برم!!!کمکم میکنی؟
    دیگر نفس های آخر زمستان است. باید فکری به حال این روز های آخر کرد. روزهایی که نه رنگ و بوی سرما را دارد و نه می شود به بهاری بودن شان اطمینان داشت. تنها چیزی که معلوم است همین روز های پر از اضطراب و دلهره ی آخرین ماه است. شاید لباس جدید بپوشم. با کفش های نو خیابان ها را طی کنم. اما قصه مدام تکرار می شود شک ندارم. اسفند دوباره جایش را به فروردین می دهد و باز یک سال می گذرد. دوباره زمستان می آید با همان هیبت همیشگی اش، گوشه ی تقویم جا خوش می کند. و دوباره همین روز های تنها از راه می رسد. پس بیا بر خلاف پیش بینی های اثبات شده ی من این تاریخ تکراری را کمی متحول کن. بیا بعد از این همه پایان بلاتکلیف یک شروع زیبا را مهمانم باش.:riz304::28:
    ممنون راحله جونم:riz304::heart::(40):

    دنيا کوچکتر از آن است که گستره اي را درآن يافته باشي.
    هيچ کس اينجا گم نمي شود.
    آدم ها به همان خونسردي که آمده اند چمدانشان را مي بندند و ناپديد مي شوند.
    يکي در مه... يکي در غبار... يکي در باران... يکي در باد...
    و بي رحم ترينشان در برف.
    آنچه بر جاي مي ماند، رد پايي است، و خاطره اي که هر از گاه پس مي زند مثل نسيم سحر، پرده هاي اتاقت را.
  • در حال بارگیری...
  • در حال بارگیری...
  • در حال بارگیری...
بالا