یادش بخر بچه که بودیم چقدر با دخترا دعوا میکریم.
خیلی کیف میداد.
هی میزدیمشون
اونا هم
گریه میکرن میرفتن به ماماناشون میگفتن
ولی یه دخر عربه ای بود که ما پسرای خیابون زورمون بهش نمیرفت و همیشه هممون رو میزد.
:25r30wi::25r30wi::25r30wi:
یادش بخر بچه که بودیم چقدر با دخترا دعوا میکریم.
خیلی کیف میداد.
هی میزدیمشون
اونا هم
گریه میکرن میرفتن به ماماناشون میگفتن
ولی یه دخر عربه ای بود که ما پسرای خیابون زورمون بهش نمیرفت و همیشه هممون رو میزد.
ما بچه های کارتون های سیاه و سفید بودیم
کارتونهایی که بچه یتیم ها قهرمانهایش بودند
ما پولهایمان را می ریختیم توی قلک های نارنجکی و می فرستادیم جبهه
دهه های فجر مدرسه هایمان را تزئین می کردیم
توی روزنامه دیواری هایمان عکس امام را می کشیدیم
شهید که می آوردند زار زار گریه می کردیم
اسرا که برگشتند شاد شاد خندیدیم
ما از آژیر قرمز می ترسیدیم
ما به شیشه خانه هایمان نوار چسب می زدیم از ترس شکستن دیوار صوتی
ما توی زیر زمین می خوابیدیم از ترس موشک های صدام
ما چیپس نداشتیم که بخوریم
حتی آتاری نداشتیم که بازی کنیم
ما ویدیو نداشتیم
ما ماهواره نداشتیم
ما را رستوران نمی بردند که بدانیم جوجه کباب چه شکلی است
ما خیلی قانع بودیم به خدا
صحنه دارترین تصاویر عمرمان عکس خانم های مینی ژوب پوشیده بود توی مجله های قدیمی یا زنانی که موهایشان باز بود توی کتاب های آموزش a.b.c.d
زنهای فیلمهای تلویزیون ما توی خواب هم روسری سرشان می کردند
حتی توی کتابهای علوممان هم با حجاب بودند
ما فکر می کردیم بابا مامان هایمان ما را با دعا کردن به دنیا آورده اند
عاشق که می شدیم رویا می بافتیم
موبایل نداشتیم که اس ام اس بدهیم
جرات نداشتیم شماره بدهیم مبادا گوشی را بابا هایمان بردارند
ما خودمان خودمان را شناختیم
بدنمان را ، جنسیتمان را یواشکی و در گوشی آموختیم
هیچکس یادمان نداد
و حالا گیر افتاده ایم بین دو نسل
نسلی که عشق و حال هایشان را توی شهر نو ها و کاباره های لاله زار کرده بودند
و نسلی که دارد با فارسی وان و من و تو و ایکس باکس و فیس بوک بزرگ می شوند
و هیچکدامشان مارا نمی شناسند و نمی فهمند...
گیر افتادیم به خدا...
وای چقد دوس داشتم از این شیطونکا...کلکسیون داشتم )))))
میزدم به در و دیوار برمیگشت سمت خودم جا خالی میدادم :riz481: خو همبازی نداشته م دیگه :4d564ad6:
آره منم خیلی شیطونک داشتم!:smilies-azardl (113
چقدم باهاش مردم آزاری کردم...:dadad4:
مریم مردم آزاری؟ :riz481:
منم هم خیلی این عکسارو دوست داشتم
با بچه ها بغیر از زمستونا میرفتیم کوچه.برا عکس بازی
هر کی چند تا عکس میذاشت رو هم میذاشتیم. بعد عکسارو جوری میذاشتیم که پشتش به طرف بالا باشه. اونی که نفر اول بود با کف دست میزد روشون تا برگردند. هر عکسی بر میگشت اون مال اون شخص میشد.:sad: :sadمیدونم بعضیا این شکلک رو دوست ندارند). وقتی برمیگشتیم خونه انگشتامون ذوق ذوق میکرد انقد میکوبیدیم به آسفالت