کمی برای سادگی ام...

خزر

New member
کسانی را می شناسم ؛

که با صدای بلند دعا می خوانند !

اما .... دستشان به ستاره ای نمی رسد ...

و کسانی هستند ؛

که بی دعا با خدا دست می دهند ... !!


- - - Updated - - -

[FONT=courier new, courier, mono]همه ماهر شده اند[/FONT]
[FONT=courier new, courier, mono]یک نفر هزاران نفر را با هم دوست دارد!
[/FONT][FONT=courier new, courier, mono]اما من...[/FONT]
[FONT=courier new, courier, mono]ناشیانه به یک نفر دل میبندم[/FONT]
[FONT=courier new, courier, mono]هزاران بار [/FONT]​
 

خزر

New member
سلامت را نمی‌خواهند پاسخ گفت

سرها در گریبان است

کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را

نگه جز پیش پا را دید نتواند

که ره تاریک و لغزان است

وگر دست محبت سوی کس یازی

به اکراه آورد دست از بغل بیرون

که سرما سخت سوزان است

نفس، کز گرمگاه سینه می‌آید برون، ابری شود تاریک

چو دیوار ایستد در پیش چشمانت

نفس کاین است، پس دیگر چه داری چشم

ز چشم دوستان دور یا نزدیک؟

مسیحای جوانمرد من! ای ترسای پیر پیرهن چرکین

هوا بس ناجوانمردانه سرد است... آی...

دمت گرم و سرت خوش باد

سلامم را تو پاسخ گوی، در بگشای

منم من، میهمان هر شبت، لولی‌وش مغموم

منم من، سنگ تیپاخوردهٔ رنجور

منم، دشنام پست آفرینش، نغمهٔ ناجور

نه از رومم، نه از زنگم، همان بیرنگ بیرنگم

بیا بگشای در، بگشای، دلتنگم

حریفا! میزبانا! میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می‌لرزد

تگرگی نیست، مرگی نیست

صدایی گر شنیدی، صحبت سرما و دندان است

من امشب آمدستم وام بگذارم

حسابت را کنار جام بگذارم

چه می‌گویی که بیگه شد، سحر شد، بامداد آمد؟

فریبت می‌دهد، بر آسمان این سرخی بعد از سحرگه نیست

حریفا! گوش سرمابرده‌ است این، یادگار سیلی سرد زمستان است

و قندیل سپهر تنگ میدان، مرده یا زنده

به تابوت ستبر ظلمت نه توی مرگ اندود پنهان است

حریفا! رو چراغ باده را بفروز، شب با روز یکسان است

سلامت را نمی‌خواهند پاسخ گفت

هوا دلگیر، درها بسته، سرها در گریبان، دستها پنهان

نفس ها ابر، دلها خسته و غمگین

درختان اسکلت‌های بلورآجین

زمین دلمرده، سقف آسمان کوتاه

غبارآلوده مهر و ماه

زمستان است

مهدی اخوان ثالث
 

خزر

New member
خداوندا...

ناداني ديروزم شادي امروزم را گرفت،

پس ناداني امروزم را از من بگير

تا شادي فردا را ازدست ندهم
 

baran71

New member
تو میروی
تمام ایستگاه میرود
و من چه قدر ساده ام
که سالهای سال
در انتظار تو
کنار این قطار رفته ایستاده ام
و همچنان
به نرده های ایستگاه رفته
تکیه داده ام
 

خزر

New member
از آدمهـا بت نسـازیـد...ایــن خـــیانــت اســت...
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]هـــــم بـه خـــــودتـان...[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]هــــم بـه خـــودشــان..![/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]خـدایی می شـونـد کـه خــدایـی کـردن نـمـی دانـنـد!!!!!![/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]و شمـا در آخــر می شـوید کافـر به خـدایی کـه خـود سـاخـته ایـد...!!![/FONT]
 

خزر

New member
چاپلین به دخترش نوشت :


تا وقتی قلب عریان کسی را ندیدی ، بدنت را عریان نکن

هر گز چشمانت را برای کسی که معنی نگاهت را نمیفهمد گریان مکن

قلبت را خالی نگاهدار و اگر روزی خواستی کسی را در قلبت جای دهی سعی کن فقط یک

نفر باشد

و به او بگو :

تو را کمتر از خدا و بیشتر از خودم دوست دارم . زیرا به خدا اعتماد و به تو نیاز دارم .
 

خزر

New member
صبورانه در انتظار گذر زمان بمان هر چیز در زمان خودش رخ می دهد ، باغبان اگر

باغش را غرق آب هم کند درختان خارج از فصل خود میوه نمی دهند .
 

خزر

New member
آنگاه که غروره کسی را له می کنی [FONT=arial, helvetica, sans-serif]آنگاه که کاخ آرزو های کسی را ویران می کنی [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]آنگاه که خدارا می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]می خواهم بدانم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]دستانت را به سوی کدام آسمان دراز می کنی تا برای خوشبختی خودت دعا کنی ؟ [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] سهراب [/FONT]
 

خزر

New member
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]امواج زندگی را بپذیر ، حتی اگر گاهی تو را به قعر دریا ببرد آن ماهی آسوده که همیشه بر سطح آب ها می بینی ، [/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif]مرده است .[/FONT]
 

خزر

New member
مردی با خود زمزمه کرد : خدایا با من حرف بزن یک سار شروع به خواندن کرد
اما مرد نشنید
فریاد برآورد : خدایا با من حرف بزن ، آذرخش در آسمان غرید
اما مرد گوش نکرد
مرد به اطراف خود نگاه کرد و گفت : خدایا بگذار تورا ببینم
ستاره ای درخشید
اما مرد ندید
مرد فریاد کشید : یک معجزه به من نشان بده ، نوزادی متولد شد
اما مرد توجهی نکرد
پس مرد در نهایت یاس فریاد زد : خدایا مرا لمس کن و بگذار بدانم که اینجا حضور داری
در همین زمان خداوند پایین آمد و مرد را لمس کرد
اما مرد پروانه را با دستش پراند و به راهش ادامه داد
 

خزر

New member
ای کاش گاهی وقتها خدا از پشت اون ، ابرا میومد بیرون!!
و داد میزدکه!!!
آهااااااااااااااای دختر..
بگیر بشین سرجات ، اینقدر غر نزن!!!
همینه که هست..
بعد یه چشمک میزد، آروم تو گوشم می گفت :
همه چی درست میشه...
 

خزر

New member
بدانید وقتی خداوند به شما اجازه دعا داده است

پس اجابت آن را هم بر عهده گرفته است

(امام علی علیه السلام)
 

nastaran8

New member
نام تو را نمی دانم
آری       
اما می دانم
گل ها اگر که                
نام تو را                             می دانستند
نسل بهار از این سانرو سوی انقراض                       نمی رفت ...
 

bioshimi93

New member
تنهایی را باید با خط بریل می نوشتند
شنیدنش کافی نیست،باید لمسش کرد...
 

mw.ashel

New member
گاهی اوقات احساس خستگی می کنم
گاهی اما از هیچ تلاشی برای به جلو رفتن دریغ نمی کنم
گاهی با خودم می گویم بی خیال همه سختی ها... لذت ببر...
اما یکدفعه یک تلنگر مرا پیش خودم شرمنده می کند...
راضیم ...
از این زندگی با تمام مشغله و درگیری و خستگی ... راضیم...
من همین را می خواستم...
همین که آنقدر سرم شلوغ باشد که به هیچ چیز و هیچ کس فکر نکنم...
من ...
همین را می خواستم...:thanks:
 

mw.ashel

New member
عشق یک اتفاق است ، نه انتخاب!
اگر انتخاب باشد ، با یک اتفاق از بین می رود
 

!SeCreT!

New member
بعضی وقتها تو دعوا فقط باید نگاه کنی!
سکوت کنی!
فحشاشو بده، بهانه هاشو به جون بخری...
تموم که شد بغلش کنی و آروم در گوشش بگی:
با من نجنگ من دوست دارم ...
 

!SeCreT!

New member
دور نرو،بیا کنار دلم
من غیر از اینها که مینویسم...
نوازش هم بلدم...
 

!SeCreT!

New member
تاریکی اتاقم شکسته میشود با نوری ضعیف
لرزشی روی میز کنار تختم می افتد
ازین صدا متنفر بودم اما
چشمهایم را میمالم...
new massage....
تا لود شود،آرزو میکنم تو باشی...
سکوت میکنم،آروزی بی جایی بود....
 

!SeCreT!

New member
کسی را مهمان تنهاییم نمیکنم...
اما اگر تو سراغ تنهاییم آمدی...
قدمت بر دل...
 
بالا