هیچ لذتی بالاتر از همسر خوب نیست...

21Tir

New member
gal130.jpg
 

ROJO

New member
خواااااااب، اصن من باهاش زندگی میکنما، یچیزیه این خواب اصن نعمت، خدایا شکرت که ما نعمتاتو همچی عمیق درک میکنیم حال میکنیم، شکرررررر
 

varia

Well-known member
بنظرم گزینه ها مشکل دارند چون همه گزینه های دیگه زیرمجموع گزینه یک هستند.!
 

biotechnologist

New member
آرامش، چون همه اونها رو که داشته باشی آرامش داری. حال کردید چقدر زرنگم:thumbsupsmileyanim::4d564ad6:
ببین دم امتحانی آدم تو چه تاپیک ها که نمیره!:riz481:
 

21Tir

New member
بنظرم گزینه ها مشکل دارند چون همه گزینه های دیگه زیرمجموع گزینه یک هستند.!

سؤال: چرا مرغ از خیابان رد شد؟
******************************************************
ــ ارسطو : طبیعت مرغ اینست که از خیابان رد شود.

ــ مارکس : مرغ باید از خیابان رد میشد. این از نظر تاریخی اجتناب ناپذیر بود.

ــ خاتمی : چون میخواست با مرغهای آن طرف خیابان به گفتگو بنشیند.

ــ نیچه : چرا که نه؟

ــ فروید : اصولاً مشغول شدن ذهن شما با این سؤال نشان میدهد که به نوعی عدم اطمینان جنسی دچار هستید. آیا در بچگی شصت خود را می مکیدید؟

ــ داروین : طبیعت، مرغ را برای توانمندی ردشدن از خیابان انتخاب کرده است.

ــ همینگوی : برای مردن، در زیر باران.

ــ اینشتین : رابطۀ مرغ و خیابان نسبی است.

ــ سیمون دوبووار : مرغ نماد زن و هویت پایمال شده اوست. رد شدن از خیابان در واقع کوشش بیهودۀ او در فرار از سنتها و ارزشهای مردسالارانه را نشان میدهد.

ــ پاپ اعظم : باید بدانیم که هر روز میلیونها مرغ در مرغدانی می مانند و از خیابان رد نمیشوند. توجه ما باید به آنها معطوف باشد. چرا همیشه فقط باید درباره مرغی صحبت کنیم که از خیابان رد میشود؟

ــ صادق هدایت : از دست آدمها به آن سوی خیابان فرار کرده بود غافل از اینکه آن طرف هم مثل همین طرف است، شاید هم بدتر.

ــ شیرین عبادی : نباید گمان کرد که رد شدن مرغ از خیابان به خاطر فرار از اسلام بوده است. در تمام دنیا پذیرفته شده که اسلام کسی را فراری نمیدهد!!

ــ روانشناس : آیا هر کدام از ما در درون خود یک مرغ نیست که میخواهد از خیابان رد شود؟

ــ نیل آرمسترانگ : یک قدم کوچک برای مرغ، و یک قدم بزرگ برای مرغها.

ــ حافظ : عیب مرغان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت، که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت.

ــ بیل کلینتون : من هرگز با مرغ تنها نبودم.

ــ ناصرالدین شاه : یک حالتی به ما دست داد و ما فرمودیم ازخیابان رد شود. آن پدرسوخته هم رد شد.

ــ سهراب سپهری : مرغ را در قدمهای خود بفهمیم، و از درخت کنار خیابان، شادمانه سیب بچینیم.

ــ طرفدار داستانهای علمی تخیلی: این مرغ نبود که از خیابان رد شد. مرغ خیابان و تمام جهان هستی را به عقب راند.

ــ اریش فون دنیکن : مثل هر بار دیگر که صحبت موجودات فضاییست، جهان دانش واقعیات را کتمان میکند. مگر آنتن های روی سر مرغ را ندیدید؟

ــ سعدی : حکایت آن مرغ مناسب حال توست که شنیدم که در آن سوی خیابان و در راه بیابان و در مشایعت مردی آسیابان بود وی را گفتم: از چه رو تعجیل کنی؟ گفت: ندانم و اگر دانم نگویم و اگر گویم انکار کنی.

ــ رنه دکارت: از کجا میدانید که مرغ وجود دارد و یا خیابان؟

ــ لات محل : به گور پدرش میخنده هیشکی نمیتونه تو محل ما ازخیابون رد بشه.

ــ بودا : با این پرسش طبیعت مرغانۀ خود را نفی میکنی.

ــ پدرخوانده : جای دوری نمیتواند برود.

ــ فروغ فرخزاد: آه آه از خیابانهای کودکی من، هیچ مرغی رد نشد.

ــ ماکیاولی : مهم اینست که مرغ از خیابان رد شد. دلیلش هیچ اهمیتی ندارد. رسیدن به هدف، هر نوع انگیزه را توجیه میکند.

ــ پاریس هیلتون : خوب لابد اونور خیابون یه بوتیک باحال دیده بود.

ــ فردوسی پور : چه میـــــــــکــنه این مرغه!


امیدوارم منظورمو رسونده باشم
 

ROJO

New member
ناصرالدین شاه : یک حالتی به ما دست داد و ما فرمودیم ازخیابان رد شود. آن پدرسوخته هم رد شد


:25r30wi::25r30wi:
 
بالا