یکی شکسته نوازی کن ای نسیم عنایت
که در هوای تو لرزنده تر ز شاخه بیدم
ز آب دیده چنان آتشم کشید زبانه
که خاک غم به سرافشان چو گرد باد دویدم...
در و دیوار به حال دل من زار گریست
هر کجا ناله ناکامی خود سر کردم ...
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می کنند
چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند...
عهد و پیمان تو با ما و وفا با دگران
ساده دل من که قسم های تو باور کردم...
مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست
روز اول رفت دینم در سر زلفین تو _____ تا چه خواهد شد درین سودا سرانجامم هنوز