مرضیه وحید دستجردی عزل شد ...

nimajoon

New member
وزير جديد حالا هر كسي هم كه ميخواد باشه ، تو اين چند ماه هيچ كاري ازش برنمياد و هيچ اصلاح و تغيير خاصي نميتونه بده ، چون فرصت زيادي نداره ، پس در نتيجه اوضاع منوال قبل پيش ميره
 

najma

New member
چراااااااااااااا خوشحالین مگه چکارمون کرد؟؟؟؟اینکه سوالای ارشد غلطن به اون مربوطه؟؟؟



بله مربوطه چون اعتراضای ما رو شنیده بود و وقتی کسی مسئول یک وزارت خونه میشه تمام مسائل اون وزارت خونه رو باید کنترل کنه .
تازه مگه فقط مشکل وزارت بهداشت سوالات غلط کنکورهاشه ؟
:smiliess (4):
به نظر من خانم وزیر این آخری ها برای خودشیزینی جلوی مردم هم که شده یه اعتراضایی کرد ! وگرنه حال اوضاع علوم پزشکی کشور رو باید از اعضای علوم پزشکی پرسید .
جهت گیری سرکار خانم میرسیدی توی تهیه گزارشش هم بدجوری بوی پاچه خواری میداد ....
دوستان ایمیل های دسته جمعی ما به میر سیدی و سلامی رو یادشونه ....:1dco2x0p1lilzhfpg1t

الانم مطمئنم بحث سر اشتاباهات خانم وزیر نیست بلکه بحث سر لجاجت های شخصیه . مثل همیشه ...
کسی دلش به حال ملت نسوخته ....
 
آخرین ویرایش:

324mehrdad

New member
من دلیل خوشحالی شماهااا رو اصلن نمی فهمم...کارش که به این خوبی بود.....:smiliess (2):
 

mehran35

New member
این وزیر خانم خیلی از کارهارو نیمه کاره گذاشت مقلا همین طرح حاکمیت بالینی که قرار بود تو این چهارسال همه جا اجرا بشه ولی نشد واین اخریا فشار گذاشته بودن که باید همه بیماربتانها اجراکنن بالاخره وقتی میخواد کابینه روتحویل بده باید به دستاوردی داشته باشه عزلش کردن که کم کاریاش مخفی بمونه!!!!!!!!!!من که از صمیم قلبم خوشحالم!!!!!!واسه این قانون طرح وارشد کم خون به دل ما نکرد!!!!!!!!!!!
 

famous_sh

New member
يعنى اينهمه درس بخونيم.دوباره موش آزمايشگاهى بشيم.كاش يعد از امتحان ارشد عزل ميشد.الان دوباره بايد طبق قوانين جديد امتحان بديم.اسم منو بايد تو كتاب گينس ثبت كنند كه هرسال خواستم امتحان بدم يك قانون جديد وضع شد.همكاران عزيز اگر يك موش آزمايشگاهى خواستيد در خدمتم....
 

s861276

New member
خب ممکنه اوضاع بهتر بشه شاید هم بدتر بشه کسی چه میدونه :smiliess (11):
ولی نمیدونم چرا وقتی خبر عزلشو شنیدم ذوق مرگ شدم :a2d3:
من همیشه میگفتم ایشون وزیر علوم پزشکی تهرانه ... نه وزیر بهداشت ... فقط اون جا رو میدید .... بقیه کشک :14:
 

Gilda

New member

شایدم خودش مخصوصا کاری کرد که عزلش کنن, تا شاید بتونه توی دولت بعدی دوباره بیاد سر پستش! الله اعلم...
منم میگم اینا هیچ وقت دلشون به حال مردم بیچاره نمی سوزه, فقط پای منافع خودشون درمیونه...
 

ARYANMEHR

New member
خوشحالی نداره فرقی نداره هر که باشه آش همینه و کاسه همین وزارت بهداشت که پزشک سالاری ما نیروهای بهداشت هیچ وقت به حق وحقوقمان نمی رسیم
 

famous_sh

New member
سال 81 كنكور قبول نشدم سال بعد يعنى 82 شد سالى واحدى و كتابا مخصوصا زيست پيش دانشگاهى كه درس اصليمون بود عوض شد.با هزار بدبختى علوم آزمايشگاهى كاردانى قبول شدم.تا رفتيم دانشگاه بر عكس اعلامبه گفتند كه روزانه ها ترم مهر افتادن بهمن.وووو. 5ترم بايد باشيم.تا دوره 5 ترم تمام شد و مدرك گرفتيم.يعنى وقتى يكسال عمرمون هدر رفت گفتند همون 4ترم خوبه.تا با هزار بدبختى درس خونديمو بلافاصله قبول شديم گفتند ليسانس پيوسته شده و تمام تلاشتو كوبوندن تو سرت.معدل 17 استعداد درخشان نبود فقط بالاى 18 يعنى برو....اما امسال دوستم با معدل 17 استعداد درخشان شد.تا اومديم ارشد بديم طرح اجبارى شد و دوسال مثل... ازمون كار كشيدنو هر چى از دهنشون در ميومد و هر بى بندو بارى داشتن به من چسبوندن.احتمالا امسال طرح برداشته ميشه و رقيبا بيشتر ميشن و سهميه ها رو كم ميكنند ....
به نظر شما به اين روش درس خوندن چى ميگن?و به من كه هنوز اميدوارم و دارم مثل بلانسبت ... درس ميخونم چى ميگن?

امسال آخرين سال هست كه امتحان ميدم.چون كارم مقدسه .حتى پزشكان بر اساس جواب ما تصميم ميگيرند و حرف اول تو جامعه پزشكى رو آزمايشگاه ميزنه اما اينقدر بى ارزشيم كه حتى روز ما رو تو تقويم نميارن.اينا رو امشب نوشتم شايد از همين الان درس رو ببوسم و براى هميشه برم كنار.

ميرم سراغ هنر.نقاشى ميكشم .كارى كه هميشه بهش علاقه داشتم.
ما خودمونم مشكل داريم.حاضر نيستيم خوب باشيم.سر كار به جاى اينكه مهربون باشيمىهمكار باشيم.از پشت بهم خنجر ميزنيم.كارمون خيلى با ارزشه.همديگرو دوست داشته باشيم و به جاى مشكل افريدن ياد بگيريم مشكلات همديگر رو برطرف كنيم.تو اين دو سال همكارام بلايي سرم اوردن كه ديگه حاضر نيستم تو هيچ ازمايشگاهى كار كنم.
درس رو دوست داشتم.امسال براى آخرين بار امتحان ميدم.اگر قبول نشدم ميرم وظيفه ديگرم رو به طور احسنت انجام بدم.
 
آخرین ویرایش:

heliia

New member
منم بااینکه دل خوشی نداشتم وندارم بخاطر اینکه همون جوری که میدونید میکروبیولوژی فقط باید توشرکت هاوکارخونه ها کارکنه ومعدن ونفت ولی خودتون میدونین که این ها بیشترمردها رومیگیرن و...من اون موقعی که میخواستم کنکور بدم همه میگفتن میکروبیولوژی خوبه وتا ده سال دیگه جا دارین که خودتون روببندین وازاین حرفا وبخاطر راهنمایی بد یا ناآگاهاه از آینده علوم آزمایشگاهی روول کردم اومدم میکروبیولوژی که شد این که میدونین .ولی همیشه بدونین که این پزشک ها قوانین رو فقط برای خودشون میخوان پس غیرپزشکیا ول معطلن چه زن باشه چه مرد. من فقط بخاطر اینکه تواین اولین زن کابینه بود متاسفم که برکنارشد وبه نظرمن وزیر آموزش وپرورش و کفاشیان وبهمنی لایق تربودن برای عزل
 

sara77

New member
عزیززززززززززززززززان بحثی نیست اینجا ایران است سرو ته سیاستمداران یک کرباس است :smiliess (6):فقط منافع خودشون حالا این وزیره تا الان خوب بود تو این 3 ماه باقی مونده بد شد اخه چرا یکی از اون بالاییا نمیاد دلیل این مسخره بازیا رو بدن ما فقط بازیچه اییم
 

Taraa

Well-known member
سال 81 كنكور قبول نشدم سال بعد يعنى 82 شد سالى واحدى و كتابا مخصوصا زيست پيش دانشگاهى كه درس اصليمون بود عوض شد.با هزار بدبختى علوم آزمايشگاهى كاردانى قبول شدم.تا رفتيم دانشگاه بر عكس اعلامبه گفتند كه روزانه ها ترم مهر افتادن بهمن.وووو. 5ترم بايد باشيم.تا دوره 5 ترم تمام شد و مدرك گرفتيم.يعنى وقتى يكسال عمرمون هدر رفت گفتند همون 4ترم خوبه.تا با هزار بدبختى درس خونديمو بلافاصله قبول شديم گفتند ليسانس پيوسته شده و تمام تلاشتو كوبوندن تو سرت.معدل 17 استعداد درخشان نبود فقط بالاى 18 يعنى برو....اما امسال دوستم با معدل 17 استعداد درخشان شد.تا اومديم ارشد بديم طرح اجبارى شد و دوسال مثل... ازمون كار كشيدنو هر چى از دهنشون در ميومد و هر بى بندو بارى داشتن به من چسبوندن.احتمالا امسال طرح برداشته ميشه و رقيبا بيشتر ميشن و سهميه ها رو كم ميكنند ....
به نظر شما به اين روش درس خوندن چى ميگن?و به من كه هنوز اميدوارم و دارم مثل بلانسبت ... درس ميخونم چى ميگن?

امسال آخرين سال هست كه امتحان ميدم.چون كارم مقدسه .حتى پزشكان بر اساس جواب ما تصميم ميگيرند و حرف اول تو جامعه پزشكى رو آزمايشگاه ميزنه اما اينقدر بى ارزشيم كه حتى روز ما رو تو تقويم نميارن.اينا رو امشب نوشتم شايد از همين الان درس رو ببوسم و بثاى هميشه برم كنار.

ميرم سراغ هنر.نقاشى ميكشم .كارى كه هميشه بهش علاقه داشتم.
ما خودمونم مشكل داريم.حاضر نيستيم خوب باشيم.سر كار به جاى اينكه مهربون باشيمىهمكار باشيم.از پشت بهم خنجر ميزنيم.كارمون خيلى با ارزشه.همديگرو دوست داشته باشيم و به جاى مشكل افريدن ياد بگيريم مشكلات همديگر رو برطرف كنيم.تو اين دو سال همكارام بلايي سرم اوردن كه ديگه حاضر نيستم تو هيچ ازمايشگاهى كار كنم.
درس رو دوست داشتم.امسال براى آخرين بار امتحان ميدم.اگر قبول نشدم ميرم وظيفه ديگرم رو به طور احسنت انجام بدم.

هر که در این بزم مقرب تر است، جام بلا بیشترش میدهند

نگران چی هستی؟ فقط دلتو بده به خودش ... ناامید نشو .... اینطوری که من میبینم شما درس میخونی اگه تا خود کنکور همینجوری پیش بری 100% قبولی .. مطمئن باش
 
آخرین ویرایش:

324mehrdad

New member
یه نمونه کار خوبش ابطال ازمون دستیاری بود..کاری که وزیرای قبلی جرئت انجامشو نداشتن......
 

famous_sh

New member

هر که در این بزم مقرب تر است، جام بلا بیشترش میدهند

نگران چی هستی؟ فقط دلتو بده به خودش ... ناامید نشو .... اینطوری که من میبینم شما درس میخونی اگه تا خود کنکور همینجوری پیش بری 100% قبولی .. مطمئن باش
من دیگه خودمو گول نمیزنم.گفتم برای آخرین بار میخونم.قبول شدن و نشدن دیگه برام مهم نیست..دنیا پوج هست هرچی بیشتر دنبالش بری بیشتر فرار میکنه. درس میخونم چون جواب محبت های شماست.چندبار خواستم نیام اما با محبتاتون شرمندم کردیدن.حتی اگر برای خودم نخونم.به خاطر شما ها کارمو تا آخر میبرم.

تمام زندگیمو کذاشتم روی درس و با هزار بدبختی و مریضی درس خوندم.من 20 سال از مریضی رنج میبرم اما نگذاشتم روی درسم اثر کنه الان دارم میفهمم زندگی همش درس نیست.

وقتی امکاناتش نیست وقتی فکرت آزاد نیست مجبور نباش به زور خودتو وارد مسیر جدید کنی.میخوام قبل از مرگم معنی زندگی رو بفهمم.زندگی همش درس نیست.درس مربوط به کار من هست اما زندگیم نیست.مهم اینه که شرافت داشته باشم.انسان باشم و انسانها رو چه خوب و چه بد دوست داشته باشم.

هیچکس مثل من زندگی نکرد.خودمم نمیدونم چجوری زندگی کردم.دیگه الان که 30 سالمه 23 سال برای درس گذاشتم حالا میخوام چند سال آخر رو زندگی کنم.

امید اصلا وجود نداره.بهتره هیچوقت امیدوار به چیزی نباشی چون ضررش فقط به خودت میرسه.فقط تلاشمو میکنم.جواب نگرفتم مهم نیست اما ضربه ای که از نا امید کردنش میخورم میلیونها بار بیشتر از قبول نشدن منو میشکنه.

 
آخرین ویرایش:

najma

New member
یه نمونه کار خوبش ابطال ازمون دستیاری بود..کاری که وزیرای قبلی جرئت انجامشو نداشتن......



چون افتضاحاتش در اومده بود مجبور شد وگرنه اگر وجدان داشت باید دستور ابطال کل آزمونهایی که وزارت بهداشت میگیره یکی یکی صادر میکرد .
کلا رسمه توی وزارت بهداشت که با سرنوشت بچه های مردم بازی کنن ....:ph34r-smiley:
 

najma

New member
من دیگه خودمو گول نمیزنم.گفتم برای آخرین بار میخونم.قبول شدن و نشدن دیگه برام مهم نیست..دنیا پوج هست هرچی بیشتر دنبالش بری بیشتر فرار میکنه. درس میخونم چون جواب محبت های شماست.چندبار خواستم نیام اما با محبتاتون شرمندم کردیدن.حتی اگر برای خودم نخونم.به خاطر شما ها کارمو تا آخر میبرم.

تمام زندگیمو کذاشتم روی درس و با هزار بدبختی و مریضی درس خوندم.من 20 سال از مریضی رنج میبرم اما نگذاشتم روی درسم اثر کنه الان دارم میفهمم زندگی همش درس نیست.

وقتی امکاناتش نیست وقتی فکرت آزاد نیست مجبور نباش به زور خودتو وارد مسیر جدید کنی.میخوام قبل از مرگم معنی زندگی رو بفهمم.زندگی همش درس نیست.درس مربوط به کار من هست اما زندگیم نیست.مهم اینه که شرافت داشته باشم.انسان باشم و انسانها رو چه خوب و چه بد دوست داشته باشم.

هیچکس مثل من زندگی نکرد.خودمم نمیدونم چجوری زندگی کردم.دیگه الان که 30 سالمه 23 سال برای درس گذاشتم حالا میخوام چند سال آخر رو زندگی کنم.

امید اصلا وجود نداره.بهتره هیچوقت امیدوار به چیزی نباشی چون ضررش فقط به خودت میرسه.فقط تلاشمو میکنم.جواب نگرفتم مهم نیست اما ضربه ای که از نا امید کردنش میخورم میلیونها بار بیشتر از قبول نشدن منو میشکنه.



عزیزم جور دیگه ای به زندگیت نگاه کن ، گاهی بعضی از آدما بهای سنگینی رو برای یک چیز می پردازن ولی بعضی دیگه خیلی راحت همون چیز رو بدست میارن ....
نمیتونم فکر کنم تمام این بد آوردن ها اتفاقی باشه ، من هم شرایطم خیلی سخت بود برای کنکور که درس میخوندم . خیلی خیلی زحمت کشیدم ، خیلی از سلامتیم زدم و الان دارم تاوانش رو میدم . به امید یک روز بهتر اینکارو کردم ولی تصورم اشتباه بود چون قبولی من روز بدتری بود برام ! و شروع مشکلاتی که قبلا اصلا بهش فکر هم نمیکردم .
زندگی هر آدم مثل یک بازی کامپیوتری منحصر به خودشه که theme اصلیش قبلا نوشته شده اما اینکه از هر مرحله چطور بگذری بستگی به خودت داره .
منم احساس شما رو دارم ، ناامیدی حسیه که خیلی از ما داریم تجربش میکنیم و بدون این احساس منحصر به تو نیست و حتی دانشجوی ترم آخر دکتری هم همین حس رو داره .
باید گذاشت و گذشت ...
واقعا توی خیلی از اتفاقات ناخوشایند زندگی مقصر ما نیستیم ، پس وقتی مقصر نیستی خودت رو اذیت نکن .
اتصالت رو با خداوند قطع نکن . اونی که theme بازی زندگیت رو نوشته .... و تو نمیدونی چرا این بازی رو برای تو انتخاب کرده ... طوری بازی کن که اخرش بگی خدایا من هر اونچه که در توان داشتم انجام دادم . همین :riz304:
 

sokot

New member
عزیزم جور دیگه ای به زندگیت نگاه کن ، گاهی بعضی از آدما بهای سنگینی رو برای یک چیز می پردازن ولی بعضی دیگه خیلی راحت همون چیز رو بدست میارن ....
نمیتونم فکر کنم تمام این بد آوردن ها اتفاقی باشه ، من هم شرایطم خیلی سخت بود برای کنکور که درس میخوندم . خیلی خیلی زحمت کشیدم ، خیلی از سلامتیم زدم و الان دارم تاوانش رو میدم . به امید یک روز بهتر اینکارو کردم ولی تصورم اشتباه بود چون قبولی من روز بدتری بود برام ! و شروع مشکلاتی که قبلا اصلا بهش فکر هم نمیکردم .
زندگی هر آدم مثل یک بازی کامپیوتری منحصر به خودشه که theme اصلیش قبلا نوشته شده اما اینکه از هر مرحله چطور بگذری بستگی به خودت داره .
منم احساس شما رو دارم ، ناامیدی حسیه که خیلی از ما داریم تجربش میکنیم و بدون این احساس منحصر به تو نیست و حتی دانشجوی ترم آخر دکتری هم همین حس رو داره .
باید گذاشت و گذشت ...
واقعا توی خیلی از اتفاقات ناخوشایند زندگی مقصر ما نیستیم ، پس وقتی مقصر نیستی خودت رو اذیت نکن .
اتصالت رو با خداوند قطع نکن . اونی که theme بازی زندگیت رو نوشته .... و تو نمیدونی چرا این بازی رو برای تو انتخاب کرده ... طوری بازی کن که اخرش بگی خدایا من هر اونچه که در توان داشتم انجام دادم . همین :riz304:


نجما جان عالی بود چون منم تو یه مرحله از زندگی وقتی دیگه هیچکاری از دستم بر نمیومد همین حرفو زدم به خدا گفتم هر آنچه در توان داشتن انجام دادم با اینکه به اون چیزی که میخواستم نرسیدم اما خوشحال بودک کم نذاشتم دیگه بقیه اشو سپردم به خودش
 

famous_sh

New member
عزیزم جور دیگه ای به زندگیت نگاه کن ، گاهی بعضی از آدما بهای سنگینی رو برای یک چیز می پردازن ولی بعضی دیگه خیلی راحت همون چیز رو بدست میارن ....
نمیتونم فکر کنم تمام این بد آوردن ها اتفاقی باشه ، من هم شرایطم خیلی سخت بود برای کنکور که درس میخوندم . خیلی خیلی زحمت کشیدم ، خیلی از سلامتیم زدم و الان دارم تاوانش رو میدم . به امید یک روز بهتر اینکارو کردم ولی تصورم اشتباه بود چون قبولی من روز بدتری بود برام ! و شروع مشکلاتی که قبلا اصلا بهش فکر هم نمیکردم .
زندگی هر آدم مثل یک بازی کامپیوتری منحصر به خودشه که theme اصلیش قبلا نوشته شده اما اینکه از هر مرحله چطور بگذری بستگی به خودت داره .
منم احساس شما رو دارم ، ناامیدی حسیه که خیلی از ما داریم تجربش میکنیم و بدون این احساس منحصر به تو نیست و حتی دانشجوی ترم آخر دکتری هم همین حس رو داره .
باید گذاشت و گذشت ...
واقعا توی خیلی از اتفاقات ناخوشایند زندگی مقصر ما نیستیم ، پس وقتی مقصر نیستی خودت رو اذیت نکن .
اتصالت رو با خداوند قطع نکن . اونی که theme بازی زندگیت رو نوشته .... و تو نمیدونی چرا این بازی رو برای تو انتخاب کرده ... طوری بازی کن که اخرش بگی خدایا من هر اونچه که در توان داشتم انجام دادم . همین :riz304:

حرفاتو قبول دارم و همیشه بهترین زندگی رو کردم اما به هیچ چی دیگه دل نمیبندم.
 
بالا