عكس خوابگاه

[ROJO]

یه خوابگام نرفتیم موکت این رنگی داشته باشه روش کبریت توکلی بچینیم ، ذوق مرگ بشیم:mad_majidonline:

 

[شوکا88]

یه خوابگام نرفتیم موکت این رنگی داشته باشه روش کبریت توکلی بچینیم ، ذوق مرگ بشیم:mad_majidonline:

خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ عزیزمممممممممممممممممم

 

[Nike313]

خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ عزیزمممممممممممممممممم

تا حالا اینهمه خخخخخ از نزدیک ندیده بودم

شاشا زنده ای هنوز؟؟؟؟:smiliess (12):

 

[ad1986]

خخخخخخخخخخخ عجب حوصله ای....بگی برو یه لیوان اب بیار میگن حوصله نداریم... اصلا خودشونم تشنه باشن نمیرن اب بخورن...

 

[skafild]

یادش بخیر ما هم به ورودی های جدید که اولشون بود ژتون سرویس بهداشتی و حموم میفروختیم.هر کی هم که میخواست دزدکی بره حموم یکی واسش نگهبانی میداد. خیلی با حال بود
یه بارم یکی از بچه ها سال بالایی کت شلوار پوشید با تعدادی از بچه ها نقش معاونت دانشجوی را بازی کرد واسه بچه های ورودی جدید به یکیشون هم گفته بود با دخترا زیاد حرف میزنه قیافش خیلی دیدنی بود رفت کارت ب س ی ج اورد التماسی میکرد که واقعا دیدنی بود

 

[skafild]

تقلید صدای منم حرف نداشت صدای دخترا در می آوردم ورودی های جدید را سر کار میزاشتیم بعد ازشون سوتی میگرفتیم هفته ها سوژه خنده مون میشد.

 

[gentelman70]

یه خوابگام نرفتیم موکت این رنگی داشته باشه روش کبریت توکلی بچینیم ، ذوق مرگ بشیم:mad_majidonline:

توکلی رو میشناسم

 

[gentelman70]

والا عکس خوابگاه دخترای فیسبوکی دانشگاه پزشکی که جیزه اینا که ما دیدیم سانسور بود یا به قول استاد انگل منگلمون پاستوریزه بود شیطوناااااااااااااااااا

 

[ROJO]

توکلی رو میشناسم

توکلی تا توکلی داریم ، نکنه اونو میگی که قیافش شبیه کنکور بود:smiliess (11):

 

[ba ba barghi]

هع ؟؟چند نفر تو یه اتاق ؟؟

 

[gentelman70]

توکلی تا توکلی داریم ، نکنه اونو میگی که قیافش شبیه کنکور بود:smiliess (11):

آبجی با عرض سلام اولا از عکس ‍پروفایلت خوشم نمیاد. دوم اینکه توکلی همونی که کارخانه کبریت فروشی داره و همینطور اگه تحقیق کنی یه باشگاه سوار کاری بزرگ تو تهران دارهُ اسم اسب محبوبش هم دلورده بتحقیق

 

[ROJO]

اره دیه میدونم که گفتم کبریت توکلی:motat:

 

[fanoosi]

یادش بخیر ما هم به ورودی های جدید که اولشون بود ژتون سرویس بهداشتی و حموم میفروختیم.هر کی هم که میخواست دزدکی بره حموم یکی واسش نگهبانی میداد. خیلی با حال بود
یه بارم یکی از بچه ها سال بالایی کت شلوار پوشید با تعدادی از بچه ها نقش معاونت دانشجوی را بازی کرد واسه بچه های ورودی جدید به یکیشون هم گفته بود با دخترا زیاد حرف میزنه قیافش خیلی دیدنی بود رفت کارت ب س ی ج اورد التماسی میکرد که واقعا دیدنی بود

ژتون سرویس بهداشتی و حموم؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!:14::smiliess (15)::shocked::shocked:

 

[نوتر]

صرفا جهت بالا اومدن تاپیک.....
این تاپیک رو خیلی دوس داشتم

 

[حسان]

صرفا جهت بالا اومدن تاپیک.....
این تاپیک رو خیلی دوس داشتم

تاپیک اومد بالا خو...
از موش خوابگاه ما هم خبری نشد ک نشد... 9 ماه همزیسنی مسالمت امیز داشتیم

 

[mahsaa]

واااااااااااای کل خاطرات خوابگام مرور شد !! عجب دورانی بودااااا !!
از میز نهارخوری گرفته تا نونای خشک سفره ، کمبود لیوان ..و البته ی مشکلی ک بود ما تابه نداشتیم و همه چیزو تو قابلمه درست میکردیم!!
عاقا خعععععلی باحال بودیما !!
ولی بعد از نظافت عجب ذوقی به خودمون میکردیم !! :4d564ad6:دلم تنگ شد واس اون روزا!!
کلا دیوونه بودیم :25r30wi:

 

[biologisst]

باشه حسان شما هم بزودی طعم خوب خوابگاه رو می چشی ]

البته خوابگاه یه خوبیایی هم داره شبایی که همه فردا امتحان دارند

وقتی هم که شوفاژهارو یکماه دیر روشن میکنن

اینم قیافه ی هم اتاقیه وقتی اون روز مخاطب خاص بش توجه نکرده

من واقعا با تمام وجود همذات پنداری می کنم. هر سه تاشون معضلی بودنا!!!! یادش بخیر عجب دورانی بود.عین سربازی بود. :d

 

[M@RY@M]

دلم واسه یونی تنگ شده...:dadad4::dadad4::dadad4:

 

[کرهانی]

آخی این تاپیک بعد چه همه مدت اومد بالا:applause:
تعجب کردم لایکای عکس خوابگامو دیدم

یادش بخیر همه خاطرات خوب من که رفیق محترم گند زد بهش:sdasdasd:

 

[M@RY@M]

آخی این تاپیک بعد چه همه مدت اومد بالا:applause:
تعجب کردم لایکای عکس خوابگامو دیدم

یادش بخیر همه خاطرات خوب من که رفیق محترم گند زد بهش:sdasdasd:

بعضی وقتا آدم دلش واسه همین رفیقای محترمم تنگ میشه...:dadad4: