پیچک
New member
["]
درود
این ماجرا رو یکی از استادامون تعریف کرد (ایشون هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران هستن )....منم به نقل از ایشون براتون می نویسم.
یه روز تو اتاقم تو دانشگاه نشسته بودم که در اتاقم باز شد و یه نفر اومد تو
گفت دانشجوی ارشد باستان شناسیه و واسه ی پایان نامش میخواد PCR یاد بگیره....تعجب کردم PCR چه ربطی به باستان شناسی داره؟
گفت: آره آقای دکتر قراره ناصر الدین شاه رو PCR کنم ...
یهو کیفشو باز کرد ...یه برگه در آورد گفت ببین...این کاریوتایپ ناصرالدین شاست خودم درآوردم
من که خیلی تعجب کرده بودم ... راهنماییش کردم و فرستادمش پیش یکی از همکارا...
پیش خودم فک کردم...این ژن ناصرالدین شاه رو از کجا آورده؟.... بعد این همه سال اگه نبش قبر هم کنن استخون هم نمونده ؟!!!
دوباره صداش کردم و ازش پرسیدم...
نشست و ماجرا رو برام تعریف کرد
ناصرالدین شاه 50 سال بر ایران حکومت کرد ...سال 50ام...دستور داد ایران رو آذین ببندن و جشن بگیرن....
روز جشن جناب شاه داشته سخنرانی میکرده....یهو میرزارضای کرمانی از وسط جمعیت پا میشه شاه و به رگبار میبنده ( ببینین دارم تاریخ هم یادتون میدم )
حالا خون بود که از شکم شاه فواره میزد....یک نفر تو اون شلوغی یه تیکه پارچه فرو میکنه تو سوراخ گلوله که جلوی فواره خون و بگیره ....با سلام و صلوات شاه و میبرن مریض خونه
ولی میمیره......
ناصرالدین شاه رو دفن میکنن.....اون تیکه پارچه ی خونی رو ...میبرن کاخ گلستان میزارن یه جای محفوظ جلو دید ...مردم که میرفتن اونجا پارچه رو ببینن و یاد شاه شهید بیوفتن و های های گریه کنن:65d6a5d6s:
الان از همون تیکه پارچه ... DNA و نمونه خون و خلاصه همه ی جیک و پوک شاه شهید و در آوردن
حالا قراره PCR کنن ببینن مرض دیگه هم داشته ؟[/COLOR]
وقتی اینا رو نوشتم ...اینجا رو پیدا کردم ببینین : خبرگزاری میراث فرهنگی - صندلی خونین ناصرالدین شاه به نمایش در می آید
درود
این ماجرا رو یکی از استادامون تعریف کرد (ایشون هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران هستن )....منم به نقل از ایشون براتون می نویسم.
یه روز تو اتاقم تو دانشگاه نشسته بودم که در اتاقم باز شد و یه نفر اومد تو
گفت دانشجوی ارشد باستان شناسیه و واسه ی پایان نامش میخواد PCR یاد بگیره....تعجب کردم PCR چه ربطی به باستان شناسی داره؟
گفت: آره آقای دکتر قراره ناصر الدین شاه رو PCR کنم ...
یهو کیفشو باز کرد ...یه برگه در آورد گفت ببین...این کاریوتایپ ناصرالدین شاست خودم درآوردم
من که خیلی تعجب کرده بودم ... راهنماییش کردم و فرستادمش پیش یکی از همکارا...
پیش خودم فک کردم...این ژن ناصرالدین شاه رو از کجا آورده؟.... بعد این همه سال اگه نبش قبر هم کنن استخون هم نمونده ؟!!!
دوباره صداش کردم و ازش پرسیدم...
نشست و ماجرا رو برام تعریف کرد
ناصرالدین شاه 50 سال بر ایران حکومت کرد ...سال 50ام...دستور داد ایران رو آذین ببندن و جشن بگیرن....
روز جشن جناب شاه داشته سخنرانی میکرده....یهو میرزارضای کرمانی از وسط جمعیت پا میشه شاه و به رگبار میبنده ( ببینین دارم تاریخ هم یادتون میدم )
حالا خون بود که از شکم شاه فواره میزد....یک نفر تو اون شلوغی یه تیکه پارچه فرو میکنه تو سوراخ گلوله که جلوی فواره خون و بگیره ....با سلام و صلوات شاه و میبرن مریض خونه
ولی میمیره......
ناصرالدین شاه رو دفن میکنن.....اون تیکه پارچه ی خونی رو ...میبرن کاخ گلستان میزارن یه جای محفوظ جلو دید ...مردم که میرفتن اونجا پارچه رو ببینن و یاد شاه شهید بیوفتن و های های گریه کنن:65d6a5d6s:
الان از همون تیکه پارچه ... DNA و نمونه خون و خلاصه همه ی جیک و پوک شاه شهید و در آوردن
حالا قراره PCR کنن ببینن مرض دیگه هم داشته ؟[/COLOR]
وقتی اینا رو نوشتم ...اینجا رو پیدا کردم ببینین : خبرگزاری میراث فرهنگی - صندلی خونین ناصرالدین شاه به نمایش در می آید
آخرین ویرایش: